پراجکت سیندیکیت نوشت: یوگنی پریگوژین، رئیس گروه واگنر، ضمن حمله به مقامات ارشد نظامی روسیه، هشدار داد، شهروندان روس به طور فزاینده ای از عدم پیشرفت در جنگ اوکراین ناامید شده اند و ممکن است شورش کنند. آیا رژیم ولادیمیر پوتین واقعا در خطر است؟
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: تجاوز نظامی روسیه به اوکراین طبق نقشه پیش نرفت و اکنون یوگنی پریگوژین، رئیس شرکت نظامی خصوصی واگنر، حملات علنی خود به ارتش روسیه را شدت بخشیده است. درحالی که کرملین مخالفان خود را شدیدا سرکوب می کند، این شخص چگونه در امان مانده است؟
ولادیمیر پوتین از فوریه 2022 که آنچه «عملیات نظامی ویژه» می نامد را آغاز کرده تا کنون، موارد متعددی را به عنوان هدف خود از این اقدام، معرفی کرده است. او در ابتدا مدعی شد هدفش «نازی زدایی» و « غیرنظامی سازی» کل اوکراین از طریق سلطه کامل بر این کشور است، ولی پس از مدتی «آزادسازی» منطقه شرقی دونباس را هدف این حمله دانست. او همچنین از دفاع از «مرزهای تاریخی» روسیه صحبت کرده و اصرار دارد که غرب او را ناچار به حمله به اوکراین کرده است.
این تغییر در اظهارات رئیس جمهور روسیه، نشان دهنده تحولات میدان نبرد و به ویژه، شکست های مکرر، اشتباهات و محاسبات غلط نیروهای روسی است. به عبارت ساده، پوتین در حال تلاش برای حفظ وجهه خود علیرغم این شکست هاست. اما پریگوژین که پوتین برای پیروزی هایش در میدان جنگ، روز به روز به او وابسته تر می شود، حفظ وجهه را برای رئیس جمهور روسیه سخت تر کرده است.
پریگوژین در مصاحبه ای مفصل با کنستانتین دولگوف، وبلاگ نویس سیاسی طرفدار کرملین، که در 24 مه منتشر شد، «عملیات ویژه نظامی» را به باد انتقاد گرفت. او خاطرنشان کرد که روسیه به جای اینکه اوکراین را «نازی زدایی» کند، به این کشور «شهرت جهانی» داده و به جای « غیرنظامی سازی» اوکراین، آن را نظامی تر کرده است. رئیس گروه واگنر در این مصاحبه گفت: «اگر [اوکراینیها] قبلاً 500 تانک داشتند، اکنون 5000 تانک دارند. اگر در آن زمان 20هزار جنگجوی ماهر داشتند، اکنون به 400هزار نفر رسیده است».
پریگوژین تقصیر را مستقیماً به گردن نخبگان روسیه، به ویژه رهبران ارشد نظامی انداخت و آنها را به عدم تعهد به جنگ متهم کرد. او هشدار داد شهروندان روس که به طور فزاینده ای از عدم پیشرفت ناامید شده اند، ممکن شورش کنند. تنها راه حل از نظر او، افزودن بر شدت جنگ، اعلام حکومت نظامی و راه اندازی «موج جدید بسیج نیروها» است. رئیس واگنرها افزود: در غیر این صورت، «ما ممکن است روسیه را عصبانی کنیم».
پریگوژین درباره زیرسوال بردن تعهد نخبگان روسیه به جنگ، دچار اشتباه نشده است. در اوایل ژوئن، کنستانتین زاتولین، معاون دومای دولتی روسیه و عضو حزب «روسیه واحد» (حزب پوتین)، گفت: «بسیاری از اهداف عملیات، معنای خود را از دست داده اند ... هیچ نتیجه ای حاصل نشده است». البته او اصرار داشت که روسیه باید نیروهایش رو مجددا سازماندهی کرده و ادامه دهد، اما اظهارات او، سردرگمی نسبت به آنچه در کرملین می گذرد را نشان می دهد. تقریباً کل کابینه، از جمله سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه که هدف اصلی انتقادات پریگوژین است، ترجیح می دهند از تشدید وضعیت جنگی جلوگیری کنند و ارتش ممکن است استراتژی هایی را برای این منظور طراحی کند.
این یک تصمیم پراگماتیک(عمل گرایانه) است. اکثر طبقه حاکم روسیه معتقدند که «پیروزی» روسیه در جنگ دشوار است. روسیه هر چه بیشتر بجنگد، بیشتر ممکن است به نوعی کره شمالی تبدیل شود، کشوری که حاضر است همه چیز، اعم از استانداردهای زندگی، امنیت و حتی حاکمیتش را برای ارضای امیال موهوم رهبرش، قربانی کند. البته پریگوژین از چنین نتیجه ای راضی است.
رئیس گروه واگنر از روس ها میخواهد که به نام «کشور-تمدن منحصربهفرد» اسطوره ای که روسیه و «جهان روسی» نماینده آن هستند، از آسایش مادی خود چشم پوشی کنند (البته اهمیتی ندارد که او خودش چه مبالغ هنگفتی از جنگ به دست می آورد). به نظر او، امتناع نخبگان روسی از پذیرش کامل جینگوئیسم (Jingoism)، غیرقابل دفاع است، به ویژه اکنون که در پی حملات متقابل اوکراین به خاک روسیه، تلفات شهروندان غیرنظانی روس افزایش یافته است.
تنها رئیس واگنرها نیست که چنین عقیده ای دارد. تبلیغات بی امان ممکن است شهروندان عادی روس را متقاعد نکرده باشد که به جنگ بپیوندند، اما به خشم آنها دامن زده است. زمانی که در ژانویه در مسکو بودم، حداقل در محیط های اجتماعی نسبتاً خصوصی، میتوانستم آزادانه نارضایتی خود را از کرملین ابراز کنم. اکنون، مانند دوران استالین، دشمنان همه جا هستند. دوستان و همسایه ها درباره یکدیگر گزارش می دهند و کارگران کافه ها از مشتریان خود جاسوسی می کنند.
برخی از این روس های خشمگین همه را دشمن خود می بینند و دیگر از نظامی سازی کامل سیستم سیاسی و اقتصادی روسیه بدشان نمی آید. آنها هنوز طرفدار پوتین هستند، اما با طولانی شدن جنگ، به شدت به قدرت او شک کرده اند. بنابراین، آیا شورشی که پریگوژین از آن حرف می زند و به نظر می رسد به آن تمایل هم دارد، محتمل تر می شود؟
برای پاسخ به این سوال، باید نفوذ پریگوژین را در نظر گرفت، که بر سوابق وحشتناک قساوت ها و پیروزی های گروه واگنر استوار است. روس های خشمگین نیز ممکن است به رجزخوانی های بی رحمانه اش متمایل شوند. او در مورد ویدیویی که نشان می دهد واگنرها یک نیروی سابق خودشان را به اتهام خیانت، با پتک اعدام می کنند، گفت: «لیاقت سگ همین است که مثل سگ کشته میشود».
این واقعیت که پریگوژین میتواند امور مربوط به جنگ را بدون اینکه عواقبی برایش داشته باشد مورد انتقاد قرار دهد، سبب می شود او مهیب تر و پر رمز و راز تر به نظر برسد. توجه داشته باشید که کنستانتین دولگوف که طرف مصاحبه پریگوژین بود اخراج شد.
اما پریگوژین از این نفوذ برای به چالش کشیدن پوتین استفاده نمی کند. برعکس، وقتی او به نخبگان نظامی و سیاسی روسیه حمله میکند، توجه را از مردی که در راس قرار دارد دور میکند. در نهایت، پوتین احتمالاً با بسیاری از مواضع پریگوژین موافق است. پوتین پس از تقریبا ربع قرن در راس قدرت بودن، هیچ ظرفیتی برای رهبری میدانی یک انقلاب ندارد، اما جنگ در اوکراین و لفاظی های غالباً نامتعادلش نشان داده است که او ذاتا تحریک کننده و اغواگر است.
پریگوژین خارج از سیستم، اما در خدمت آن است. از این نظر، او بسیار شبیه گریگوری راسپوتین، «راهب عرفانی» است که قبل از انقلاب 1917 با رومانوف ها، آخرین خانواده امپراتوری روسیه، دوست شد و به شدت بر آن ها تأثیر گذاشت. در هر دو مورد، دولت فاقد انسجام بوده و شخص حاکم، حتی با صدور دستورات نتوانسته رهبری کاملی از خود نشان دهد، لذا عناصر حاشیه ای برای پر کردن خلاء ظاهر شده اند. البته این عناصر حاشیه ای نه در پی تلاش برای کشف خواسته های فرمانروا و اجرای آنها، بلکه با تثبیت خود به عنوان نیروهایی که باید آنها را به حساب آورد، ظهور و بروز یافته اند. و همه اینها در پس زمینه خشم عمومی مردم واقع شده است.
پوتین ممکن است با پریگوژین همذات پنداری کند و از کمک هایی که گروه واگنر در تلاش برای نابودی اوکراین به او کرده، قدردانی کند. اما او باید بداند که استقلال، ریسک پذیری و جاه طلبی پریگوژین، آرامش اجتماعی را که برای بقای رژیم پوتین ضروری است، بر هم می زند. راسپوتین پس از اینکه خود را هدف نخبگان فاسد قرار داد، به پایان وحشتناکی رسید. پریگوژین ممکن است در مسیری مشابه باشد.