صبح به کارهای جاری رسیدم. بعد شرفیاب شدم. آن هم کارهای جاری را عرض کردم به علاوه طرح بزرگ لوله کشی نفت از آبادان به اسکندرون (در ترکیه) که [به] وسیله شرکت بکتل تهیه شده است. البته طرح مقدماتی ست. فرمودند ایتالیایی ها همچنین طرحی تهیه کرده اند. عرض کردم شرکت بکتل اگر تعهدی برای این کار بکند، آن وقت شرکت های نفتی بزرگ جهان قبول می کنند که پیش بینی این کار صحیح است و وضع خودشان را از لحاظ فروش آینده یا کم کردن سفارشات ساختمان کشتی نفتکش بزرگ با آن تطبیق می دهند، با ایتالیایی کسی اطمینان نمی کند. عرض مرا قبول نفرمودند. فرمودند، پشت سر آنها هم شرکت دیگر آمریکایی Allen است. عرض کردم برای پول دادن خوب است ولی قدرت عمل ندارد (از لحاظ لوله کشی و مهندسی). به هر صورت قرار شد شرکت ملی نفت مطالعه بکند. راجع به اجاره که فرمودند به خرده مالکین اگر بخواهند حالا پول یا اسناد خزانه داده شود، اظهار خوشوقتی و گله کردم. خوشوقتی از این که این امر را فرمودند. گله از این که چرا چند روز پیش عرض مرا در این خصوص قبول نفرمودند. خندیدند.
به علاوه عرض کردم خودتان پنج سال پیش قرار گذاشتید قانون گذرانده ایم که اجاره سی ساله باشد. حالا مرکب قانون خودتان خشک نشده، می گوییم ۱۲ ساله باشد. آن هم اجاره به جای قیمت ملک محسوب شود. آن هم بر علیه خرده مالک این کار را می کنیم که نظر نهایی ما آن است همه زارعین مآلاً خرده مالک شوند. چون ملاحظه فرمودند عرایضم صحیح و از روی خیر خواهی ست عصبانی نشدند. شب قرار شد گردش برویم.
عصری تمام کارهای من و برنامه ها به هم خورد خیلی عصبانی شدم. ولی بالاخره درست شد. امشب هم گردش و نظارت بر مانور نظامی را توام کردیم، ولی اول کار نظامی را تمام کردیم بعد به گردش پرداختیم. معلوم شد عرایض پریروز من مؤثر شده. خدا عمرش بدهد، حرف حساب را قبول می کند. حالا ۲ صبح است با نهایت خستگی می خوابم.
یادداشت‌های اسدالله علم: روس‌ها از نیکسون جمهوریخواه وحشت دارند. به علاوه توافقی بین روس‌ها و آمریکایی‌ها و خود ویتنام شمالی‌ها دایر بر جلوگیری از نفوذ بیشتر چینی‌ها به طرف جنوب شرقی آسیا باید شده باشد، تا ببینیم این مطلب هم به تحقق می‌پیوندد یا نه.
