arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۳۹۴۲
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۱۶ - ۳۱ مرداد ۱۳۹۱

«فقه شيعه، رشد يا کنترل جمعيت؟!‏»

به قلم محمدولي عليي
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

از جمله مباحث مهمي که از چند دهه گذشته و بويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي‎ ‎در ايران (به عنوان يک حکومت ديني) و نيز در جهان مطرح گرديد، موضوع جمعيت و کنترل باروري و مواليد در ميان‎ ‎مسلمانان بوده است. اين موضوع از آن روي اهميت بيشتري پيدا مي‏کند که به بحث کنترل‎ ‎جمعيت از نگاه ديني و فقهي چه در سطح خرد و چه‎ ‎در سطح کلان (پذيرفتن اصل سياست‏هاي جمعيتي از سوي دولت‏هاي مسلمان و حکومت ديني) مي‏پردازد.

به گزاش شفقنا؛ محمدولی علیی در مطلبی که در روزنامه رسالت منتشر کرده به مسئله رشد یا کنترل جمعیت از نگاه فقه شیعه پرداخته و آورده است: در مطالعه تاريخ جمعيت‏شناسي، همه اديان الهي، بويژه دين اسلام را‎ ‎طرفدار افزايش جمعيت و مشوق فرزندآوري زياد قلمداد مي‏کنند. حال باتوجه به اين‎ ‎نگرش، چگونه مي‏توان اصل سياست‏هاي جمعيتي و کنترل مواليد را در اين جوامع پذيرفت و‎ ‎يا دستکم درباره آن بحث کرد؟(1)‏

آيا فقه و فقهاي شيعي، با رشد جمعيت موافقند يا با کنترل آن؟

تا اوايل قرن هجدهم‏‎ ‎ديدگاه‏هاي خاصي پيرامون عواقب ازدياد جمعيت به چشم نمي‏خورد و تنها بعضي از‎ ‎صاحب‏نظران مانند خواجه نصيرالدين طوسي (متوفاي 653 هـ. ق) به صورت غيرمستقيم عواقب‎ ‎و تبعات افزايش جمعيت را گوشزد مي‏کرده‏اند. خواجه نصيرالدين درباره کاهش احتمالي‎ ‎مرگ و مير و پيامدهاي ناگوار رشد جمعيت در کتاب مشهور خود اخلاق ناصري در بحث از «غيرمعقول بودن ترس از مرگ» مي‏نويسد: در صورتي‏که هيچ‏گونه تلفات ناشي از مرگ و‎ ‎مير براي جمعيت وجود نداشت، آن‏گاه جمعيت آنچنان به سرعت رشد مي‏کرد که در روي زمين‎ ‎حتي جايي براي ايستادن افراد وجود نمي‏داشت. (2)‏

به نظر مي‏رسد که او همچنين نسبت به استعداد رشد تصاعدي جمعيت‏ها آگاهي داشته‎ ‎است. وي براي توضيح اين مطلب مي‏گويد:اگر شخصي يک دانه گندم را در گوشه‏اي از صفحه‎ ‎شطرنج قرار دهد، و با حرکت در هر خانه بعدي، تعداد دانه گندم را دو برابر کند،‎ ‎تعداد دانه گندم مورد نياز براي خانه‏هاي بعدي بسيار بي‏شمار خواهد بود، چه رسد به‎ ‎خانه آخر (خانه 64) که از حد محاسبه فراتر مي‏رود‎.‎‏ جالب است که‎ ‎با محاسبات امروزي، تعداد اين گندم در خانه آخر از ميلياردها تن نيز‎ ‎فراتر مي‏رود.‏

با توجه به اينکه تا اوايل قرن بيستم رشد جمعيت در ميان مسلمانان (و شيعيان)‏‎ ‎ناچيز بوده است، بحث کنترل جمعيت و سياست‏هاي جمعيتي در سطح ملي (به صورت کلان) وجود‎ ‎نداشته است. مباحث کنترل مواليد و جلوگيري از‎ ‎باروري و عزل، بيشتر در قالب مسائل فردي و مسائلي نظير تعيين تکليف شرعي و فقهي‎ ‎و جواز شرعي آن مطرح بوده است. بيشتر رواياتي هم که از ائمه عليهم‏السلام درباره‎ ‎عزل و کنترل باروري نقل شده‏اند عمدتا در پاسخ به سئوالاتي هستند که مردم از ايشان‎ ‎در قالب سئوالات شرعي کسب تکليف مي‏نموده‏اند‎.

‎با ورود به قرن بيستم و توسعه دانش بهداشت و علوم پزشکي و کنترل مرگ و ميرها و‎ ‎افزايش حجم جمعيت جهان، مسئله کنترل مواليد و سياست‏هاي جمعيتي در سطح کلان مطرح‏‎ ‎گرديد و بسياري از دولت‏ها اين مسئله را به عنوان يک ضرورت در دستور کار سياست‏هاي‎ ‎ملي خود قرار دادند. از اين زمان به بعد است که با فقه سياسي شيعه در مورد‎ ‎سياست‏هاي جمعيتي در سطح کلان به عنوان يک مسئله ـ که فقه سياسي بايد پاسخ مناسبي‎ ‎براي آن داشته باشد ـ مواجه مي‏شويم‎.‎

نظرات فقهاي شيعه درباره سياست‏هاي جمعيتي و تنظيم خانواده (در سطح کلان‎(‎

در خصوص تنظيم خانواده، اگرچه مباحث مربوط به عزل و مسائل کلي آن در رساله‏هاي‎ ‎عمليه به چشم مي‏خورد، امابه نظر مي‏رسد که هيچ حکم عمومي در خصوص اين مسئله تا پيش‎ ‎از دهه 1340 وجود ندارد. مسئله تا حدي ناشي از اين واقعيت است که تا اين زمان هيچ‎ ‎بحث رسمي توسط دولت‏ها (کشورهاي شيعه نظير ايران، لبنان و عراق) صورت نگرفته است و‎ ‎بنابراين، ضرورتي براي پرداختن به آن وجود نداشته است‎.‎‏ با پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل حکومت ديني، ضرورت برنامه‏ريزي جمعيتي و‎ ‎سياست‏هاي کلان و تنظيم خانواده احساس گرديد. ‏

علما و فقهاي شيعه در زمينه کنترل مواليد و کميت تعداد فرزندان به دو دسته تقسيم‎ ‎مي‏شوند‎:

‎الف. گروهي که اسلام را مخالف با کنترل مواليد و موافق با ازدياد جمعيت و نفوس‎ ‎مي‏دانند‎.

‎ب. گروهي که معتقدند اسلام علاوه بر تأکيد نسبت به تکثير نسل، جواز کنترل مواليد‎ ‎و جلوگيري از آن را در موارد خاص صادر کرده است‎.

‎هر دو گروه براي نظرات و ديدگاه‏هاي خود به آيات قرآن و روايات و احاديث وارده‎ ‎در اين زمينه استناد مي‏کنند که در اينجا به طور اجمال به مواردي از آنها اشاره‎ ‎مي‏شود‎:

‎مخالفان کنترل مواليد و سياست‏هاي کنترل جمعيتي؛

برخي از علما و فقهاي شيعه‎ ‎معتقدند که کنترل مواليد و جلوگيري از بارداري، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان،‎ ‎مغاير با روح اسلام و آيات قرآن است. اين عده با استناد به آيات قرآن و زدودن ترس‏‎ ‎نسبت به فقر و مشکلات معيشتي براي افزايش جمعيت، لزومي براي کنترل جمعيت نمي‏بينند‎ ‎و در نتيجه، هر سياست کنترل جمعيتي را مخالف شرع مقدس اسلام مي‏دانند‎.

‎مرحوم آيت‏الله طهراني از جمله علمايي است که به مخالفت شديد با مقوله کنترل‎ ‎جمعيت پرداخته است. کتاب ايشان به نام رساله نکاحيه: کاهش جمعيت ضربه‏اي سهمگين بر‎ ‎پيکر مسلمين به اين مسئله و زواياي گوناگون آن مي‏پردازد. بخش عمده‏اي از کتاب‎ ‎مربوط به مباحث فقهي شيوه‏هاي جلوگيري است و قسمت ديگري از آن به مضرات انواع‎ ‎جلوگيري با استناد به اقوال طبيبان پرداخته است. مرحوم طهراني با استناد به آيه‏‎ «‎وَأَنکِحُوا الْأَيَامَي مِنکُمْ وَالصَّالِحِين ...» (نور، 32) مي‏نويسد: با وجود‎ ‎صفات واسع، رازق، رزاق و عليم خداوند چگونه ممکن است مسلمانان به تنگدستي بيفتند؟‎ ‎از اين رو، وي هرگونه جلوگيري از فرزندزايي را خلاف شرع مي‏داند. به‎ ‎نظر ايشان، اصل‎ ‎زن در عبادت است؛ يعني اصل، در وضعيت حمل و رضاع است. حيض خلاف اصل است؛ يعني عدم‎ ‎حمل و عدم رضاع خلاف اصل است. زن به واسطه عدم حمل و عدم رضاع، تعدادي از قواي بدني‎ ‎و جسمي خود را که خداوند به صورت خون درآورده است هدر خواهد داد. از اين روي، از‎ ‎رحمت خدا دور است و خداوند در اينجا به وي اجازه عبادت و خشوع و خضوعي را که به‎ ‎واسطه نماز و روزه و طواف حاصل مي‏شود نداده است. (3)‏

نگاه اهل سنت به کنترل جمعيت: آيت‏الله طهراني در بخشي از کتاب خويش با اشاره‎ ‎به قطعنامه هفده تن از فقهاي اهل سنت که پس از شرکت در مجلس مجمع فقهي اسلامي در‏‎ ‎سال 1400 هـ. ق در مکه مکرمه صادر گرديد، نظر برخي از علماي معاصر اهل سنت را مطرح‎ ‎مي‏کند. (4) متن قطعنامه مزبور به قرار زير است‏‎:‎‏ «نظر به اينکه شريعت اسلام ترغيب‏کننده به فزوني نسل مسلمانان و انتشار آن است،‎ ‎و تحديد نسل و جلوگيري از آبستني مخالف فطرت انساني و شريعت اسلامي مي‏باشد، و نظر‎ ‎به اينکه هدف جلوگيري از افزايش جمعيت مسلمانان نيرنگي براي کاهش دادن نيروي انساني‎ ‎آنها و تقويت سلطه استعمارگران بر کشورهاي اسلامي و بهره‏برداري بيشتر از ثروت‏هاي‎ ‎آنان است و نيز نظر به اينکه جلوگيري از نسل نوعي عمل جاهلي و بدگماني نسبت به خداي‎ ‎متعال است، مجلس مجمع فقهي اسلامي به اتفاق آراء مقرر مي‏دارد که: تحديد نسل مطلقا‎ ‎جايز نيست و جلوگيري از آبستني در صورتي که انگيزه آن ترس از کمبود باشد حرام است؛‎ ‎چرا که خداوند متعال «هوالرزاق»،»ذوالقوة المتين» و روزي همه جنبندگان روي زمين را‎ ‎به عهده گرفته است: «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللّهِ‎ ‎رِزْقُهَا ...» (هود، 6) اما دعوت و الزام مردم به تحديد نسل و جلوگيري از آبستني‎ ‎به طور کلي شرعا حرام است».‏

آيت‏اللّه‏ طهراني سياست کاهش جمعيت را توطئه صهيونيسم و غرب عليه مسلمانان‎ ‎مي‏داند. آنچه بدبيني‏هاي علمايي همچون مرحوم آيت‏الله طهراني را دامن زده است‎ ‎کمک‏هاي صندوق بين‏المللي پول، بانک جهاني و سازمان‏هايي نظير سازمان ملل متحد به‎ ‎کشورهاي جهان سوم براي کنترل جمعيت مي‏باشد. به عنوان مثال، مدير اجرايي صندوق‎ ‎جمعيت ملل متحد گفته است: بانک جهاني 150 ميليون دلار به عنوان وام براي بهداشت و‎ ‎تنظيم خانواده در ايران اختصاص داده است. (5)‏

در مجموع، علما و صاحب‏نظران هم رأي با مرحوم آيت‏الله طهراني، به دو دليل عمده‎ ‎معتقد به عدم جواز براي کنترل جمعيت هستند: 1. آيات و روايات در اين‌باره؛ 2‏‎. ‎دسيسه‏ها و نقشه‏هاي استعمار و صهيونيسم براي کاهش جمعيت مسلمانان‎.‎

پي‏نوشتها:

1- تلخيص و برگرفته‏اي از مقاله «تأثير آموزه ها و فتاواي شيعي در رشد و کنترل جمعيت»، محمد ولي علييي،‎ ‎مجله شيعه شناسي،‎ زمستان 1384 - شماره 12‏، صص 143 تا 174.

2- مهريار، امير هوشنگ، اسلام و تنظيم خانواده از منظر شيعه، 2002، وزارت‎ ‎علوم، تحقيقات و فن‏آوري، ص 17‏

‏3- طهراني، سيدمحمد حسين، رساله نکاحيه، تهران، انتشارات حکمت، بي‏تا، ص 42‏

‏4- همان، ص 137-138‏

‏5- همان، ص 294‏

انتهای پیام

نظرات بینندگان