پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سيدابوالحسن مختاباد در اعتماد نوشت : همانند وضعيت كتاب و نشر اين ستون هم دچار بحران ميشود و با وجود وعده داده شده در هفته گذشته كه بايد درباره دو مقوله پست كتاب و ماليات بر كتاب مينوشتم، به جهت تحولاتي كه كاغذ تحرير (بيشترين كاغذ مصرفي براي توليد كتاب) با آن روبهرو است و برخي اظهارنظرات ناشران و اهل كتاب، اين هفته را هم بايد به اين مقوله اختصاص دهيم. تا پيش از نوشتن اين مطلب با برخي ناشران صحبت كردم و در نهايت جمعبست اين صحبتها و اظهارنظرات را در كنار مسائلي كه به ذهنم ميرسد، در زير ميآورم.
ميانه| در هفته گذشته برخي ناشران اظهارنظراتي كردند با اين مضمون كه دستهايي در كار است كه قيمت كاغذ به عمد بالا برود. حتي ناشري گفت برخي واردكنندگان كاغذ تعمدا اين كالا را در انبار نگه ميدارند و وارد بازار نميكنند تا به فروش برسانند و دولتي كه به يك بقال بابت گران كردن صنار سه شاهي يك كالا گير ميدهد و تعزيرش ميكند، اينجا چرا ساكت نشسته است. به او گفتم طبيعي است هر تاجري كه كالايش در بورس باشد، منافعش اقتضا ميكند با كالايش همانند يك كالاي در انبار مانده برخورد نكند. كاغذ هم در اين دوره و زمانه كالايي ارزشمند است همانند طلا و دلار و برخي اجناس خاص، پس طبيعي است كه چه در سمت عرضه و چه در طرف تقاضا بايد اين گونه با اين كالا برخورد شود. پاسخ داد: اما اينها كالايشان را با ارز دولتي وارد ميكنند (ارز 1226 تومان) و اگر مبناي محاسبه آن ارز باشد، هر بند كاغذ بايد حدود 40 تومان باشد و نه 76 تا 80 تومان. گفتم الان واردات كاغذ با دوره قبل از تحريم تفاوتهاي اساسي دارد و هر واردكنندهيي بايد علاوه بر هزينه حمل و نقل و بسياري از موارد ديگري كه در واردات هر كالاي حجيمي لازم است، براي باز كردن السي هم هزينههايي را تقبل كند كه در وضعيت طبيعي، هيچ گاه چنين هزينههايي بر واردات يك كالا بار نميشد.
ناشر خبره ديگري پاسخم داد: من تمام اين ملاحظات و موارد را در محاسبه قيمت تمامشده لحاظ كردم و در نهايت قيمت كاغذ براي هربندي شده است حدود 52 تا 55 هزار تومان. او تاكيد داشت فضاي كاغذ وارد يك بورسبازي احمقانه شده است و تاجران و فروشندگان كاغذ به جاي آنكه به سود منطقي براي كار خود قانع باشند، يعني حداقل دو برابر قيمت خريد كه باز هم از نظر او سودي غيرطبيعي است، كالاي خود را به چند برابر قيمت ميفروشند و اين انصاف نيست كه جامعه سه برابر ضرر كند و توي تاجر سه برابر سود! او اين كار را نوعي احتكار كاغذ ميداند كه سير طبيعي جريان خريد و فروش كاغذ را دچار اختلال كرده است و خواستار دخالت دولت در سامان دادن به اين وضعيت بود. پاسخ دادم به جاي دولت كه تا به حال در هر زمينهيي دخالت كرده در نهايت اوضاع را بهتر از گذشته نكرده كه هيچ، بلكه بدتر كرده است، بايد به سمت نهادهايي همچون تعاوني ناشران وكتابفروشان تهران رفت كه در اين زمينه تجربههاي بيشتري دارند و پيش از اين هم در دورهيي واردات كاغذ بر عهده آنها بود. اما ناشري ديگر مخالف اين بود كه دولت رانتي ويژه را در اختيار تعاوني ناشران قرار دهد چراكه از كارهاي گذشته اين تعاوني چندان راضي نبود و معتقد بود هر گونه رانتي در ذات خود فسادآور است و تعاوني ناشران هم همانند هر تاجر ديگري بايد به سمت واردات كاغذ حركت كند و همانند آنها از امكانات مساوي در خريد و فروش برخوردار باشد، شايد در درازمدت مشتريان بيشتري را به سمت خود جلب كند و بتواند بازار متشتت اين كالا را سر و سامان دهد.
انجام| در ميان تمام اين گير وگرفتها به نظر ميرسد وضع ماليات بر درآمد تاجران كاغذ بتواند اندكي اوضاع را آرام كند، البته اگر كار به داغ و درفش و دخالت بيوجه نينجامد. در منطق اقتصاد بازار كسي جلوي سود چند برابر كسي را نميگيرد، اما چون اطلاعات مربوط به معاملات دقيق و شفاف است، لذا هر خريد و فروشي از چشم تيزبين دولت و سامانه طراحيشده آن پنهان نميماند و مالياتهاي سنگيني بر درآمدها وضع ميشود تا عملا كمتر كسي به فكر كارهايي از اين دست بيفتد. اما در ايران متاسفانه به دليل برخي ملاحظات نهانروشانه كه جزو مسائل ذاتي اين اقتصاد شده است، كسي نميداند چه ميزان كاغذ از سوي چه كساني و به چه طريقي وارد شده و چگونه به فروش ميرسد؟ شفاف شدن اين اطلاعات شايد نخستين گام باشد براي حركت به سمت مسيري عقلاني در اين زمينه، اگر چه برخي معتقدند اين اطلاعات وجود دارد و دولت هم ميداند چه كسي چه ميزان ارز گرفته است و چه كار ميكند، اما ارادهيي براي گرفتن ماليات از همين افراد نيست.