جعفر بلوری در کیهان نوشت: مهمترین مسئله یا سؤالی که راجع به جنگ غزه مطرح است این است که، پس از پایان آتشبس -که کمتر از یک روز دیگر اتفاق میافتد- چه میشود؟ آیا آتشبس برای سومینبار تمدید میشود؟ آیا جنگ غزه از سر گرفته میشود؟ آیا صهیونیستها با وجود فشارهای بیسابقه افکار عمومی جهان دوباره بمباران مردم، بیمارستانها، مدارس و زنان و کودکان ساکن غزه را از سر میگیرند؟
برای یافتن پاسخهای احتمالی این سؤالها ابتدا باید نگاهی به مواضع بازیگران فعال جنگ کنیم. دیروز سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی و همینطور برخی رسانههای عبری زبان به نقل از مقامات رسمی این رژیم تاکید کردند، آتشبس برای بار سوم تمدید نمیشود و فلسطینیهایی که به شمال غزه بازگشتهاند، باید برگردند در غیر این صورت کشته میشوند.
از آن سو در آخرین ساعات روز گذشته، برخی رسانهها از جمله رویترز و الجزیره اعلام کردند، سران مراکز اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دیدار مقامات قطر رفتهاند. موضوع این دیدار نیز «بررسی آتشبس دائمی» عنوان شد. انقلابیون یمن و حزبالله لبنان و مقاومت عراق نیز، تاکید کردهاند، با از سرگیری جنایات اسرائیل، آنها، پاسخهای متناسب خواهند داد. پاسخهایی که این سه جبهه خارج از غزه به صهیونیستها و آمریکاییها دادهاند، در کنار «موثر بودن»، «کنترل شده» هم بودهاند طوری که جنگ گستردهتر نشده و از کنترل خارج نشوند.
از آنجایی که یکی از بزرگترین نگرانیهای رژیم صهیونیستی، بازگشتن ساکنان کوچ داده شده به جنوب غزه، به شمال این باریکه است، میتوان اظهارات سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را در راستای مرتفع کردن این نگرانی دانست. به عبارتی میتوان به عنوان یک احتمال، تهدیدات سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را صرفا یک «بلوف» برای کوچاندن بیهزینه ساکنان شمال غزه دانست. صهیونیستها برای کوچاندن ساکنان شمال غزه، کم هزینه ندادهاند. بازگشتن مردم به خانههای هرچند ویران شدهشان، تمام آنچه را که صهیونیستها با آن همه هزینه رشته بودند پنبه کرده است.
اما این احتمال هم وجود دارد که صهیونیستها حملات خود را از سر بگیرند. آنها با صدای بلند اهدافی را برای این جنگ تعریف کردهاند که تاکنون به هیچ یک از آنها نرسیدهاند. نه غزه و تونلهایش را تسخیر کردهاند، نه حماس را ریشهکن نمودهاند و نه توانستهاند اُسرایشان را یک طرفه آزاد کنند. به عبارتی تا اینجای جنگ باختهاند. لذا برای احیاء آبروی نداشتهشان، برای متوقف کردن مهاجرتهایی که حالا معکوس شده و برای بازگرداندن دهها هزار سرمایهداری که از این سرزمینگریختهاند، باید «دستاوردی» داشته باشند یا لااقل دستاوردسازی کنند. بنابر این احتمال از سرگیری حملات وجود دارد.
آنها حتما در اتاقهای فکرشان به این هم فکر کردهاند که اگر حماس نابود یا لااقل تضعیف نشود، دیگر هرگز نمیتوانند موازنهای را که حیاتشان به آن وابسته بوده را دوباره تنظیم کنند. به عبارتی، این حماس دیگر حماس سابق نخواهد بود و نخواهند گذاشت آب خوش از گلوی صهیونیستها پایین برود. لذا احتمال از سرگیری جنایات وجود دارد.
یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن این که، آتشبس برای سومین بار تمدید شود. در این صورت، هم صدها صهیونیستی که هنوز در اسارت حماس است، شانس آزادی و زنده ماندن خواهند داشت، هم فشارهای جهانی و کمرشکن علیه این رژیم کمتر خواهد شد و هم، فرصت لازم برای یافتن راهحلهای دیگر خواهند یافت.
چه این جنگ پایان یابد، چه آتشبس تمدید شود و چه تمدید نشود، صهیونیستها به این زودی نخواهند توانست، کمر راست کنند چون، حماس این بار نشان داد، میتوان چنان ضربات کاری به اسرائیل وارد کرد که سؤالِ «آیا اسرائیل در حال نابودی است؟» بر سر زبانها بیفتد.
اسرائیل قبل از جنگ غزه، با اسرائیل پس از جنگ غزه، تفاوتهای بنیادینی خواهد داشت. همینطور حماس قبل از این جنگ با حماس بعد از این جنگ. این موضوع درباره یمن و حزبالله لبنان و مقاومت عراق نیز صدق میکند. همین حالا هم، اسرائیل با اسرائیلِ ششم اکتبر به قبل تفاوتهای بنیادینی دارد. همینطور سربسته بگویم، سران یکی از کشورهای همسایه به یکی از مقامات بلند پایه کشورمان گفته است: «وقتی وزیر خارجه آمریکا به دیدارم آمد گفت، اسرائیل از درون متلاشی شده است.» گزارشهای متعددی در معتبرترین رسانههای دنیا منتشر شده که میگویند، پس از ضربه بزرگ 7 اکتبر مقاومت، اداره کامل امور اسرائیل به طور کامل به دست آمریکاییها افتاده است.