محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت: آقای سید محمود نبویان در پاسخ به نوشته قبلی من نوشته است:
من عضو تشکیلات پایداری نیستم اگرچه آنها را قبول دارم. آقای مهاجری خوب است قبل از هر ادعایی، تشکیلات سیاسی کشور و اعضای آن را بشناسد.
حمله ۲ نماینده تهران به دولت حسن روحانی، ظریف و برجام/ عراقچی گفت سانتریفیوژ را از نزدیک ندیدهام
من در هیچ جا ننوشتهام که آقای عراقچی سانتریفوژ ندیده. در مصاحبه خودم گفتم در مجلس نهم و بعد از توافق ژنو در سوم آذر ۱۳۹۲ از آقای عراقچی پرسیدم شما که اینهمه تعهدات در مورد هستهای و سانتریفوژ دادهاید، تا الآن سانتریفوژ دیدهاید؟ آقای عراقچی بیان داشت که تا این زمان هنوز ندیدهام.
روشن است که آقای مهاجری هم هنوز کتاب من را نخوانده است و معلوم نیست این ادعای خلاف واقع را از کجا میگوید.
من نه عاشق برجام هستم و نه کینهای از آن دارم
سعی کنیم اندکی اخلاق را رعایت کنیم و دیگران را دروغگو نخوانیم.
مناسب است در یک مکان عمومی افتخار دهید تا مناظرهای در مورد محتوای برجام داشته باشیم تا روشن شود چه کسی دروغ میگوید .
متاسفانه آقای نبویان حاضر نیست از دروغگویی دست بردارد و این بار دروغ خود را با عضویت نداشتن در جبهه پایداری ادامه داده . این درست است که جبهه پایداری آنقدر نکبت شده که کسی حاضر نیست انتساب خود را به آن بپذیرد اما در تاریخ ۱۲مهر ۱۳۹۱ خبرگزاری ایسنا(نزدیک به دولت وقت یعنی احمدی نژاد) آقای نبویان را از اعضای موسس و اصلی جبهه پایداری معرفی کرده (www.isna.ir/news/۹۱۰۷۱۲۰۸۴۶۵)
آقای نبویان گمان می کند تاریخ و جغرافیا دروغ را تغییر میدهد و به همین دلیل میگوید در کتابم ننوشتم و فلان موقع هم نگفتم. او بجای اینکه اعتراف به دروغ زشت خود کند می نویسد فلان موقع وفلان جا نبود بلکه بهمان رمان و بهمان مکان آن حرف را گفتم.
نه برای اطلاع آقای نبویان که گوش حق شنو ندارد بلکه برای مخاطبان عرض می کنم
عباس عراقچی قبل از دولت روحانی (یعنی زمانی که آقای نبویان توی این وادی نبود)،در تیم مذاکرهکننده دکتر لاریجانی و دکتر جلیلی عضویت داشت و به همراه آنها چند بار نطنز رفته بود. از جمله در جشن هسته ای ٢٠ فروردین ٨۶ در نطنز که احمدی نژاد در آن سخنرانی کرد حضور داشت با این وصف چه دلیلی دارد سال ٩٢ به نمایندگان مجلس علیه خودش دروغ بگوید و اظهار کند تا بحال سانتریفیوژ ندیده؟! آقای نبویان نمیتوانست قصه را جور دیگری ببافد که اینقدر خنده دار نباشد؟ او آیا برای مخاطب خود،شعور قائل نیست و گمان دارد می توان سرش را شیره مالید؟
برفرض محال که عراقچی سانتریفیوژ ندیده. مگر برای مذاکره در خصوص سانتریفیوژ باید حتما آن را دید؟ مذاکرات سیاسی وظیفه دیپلمات هاست ولی از متخصصین فنی در کنار خود استفاده میکنند. در مذاکرات هستهای هم متخصصین هسته ای از سازمان انرژی هستهای حضور داشتند . مگر آقای جلیلی که مذاکره می کرد کارشناس هسته ای بود؟
اینکه آقای نبویان می گوید کینه برجام را ندارد خودش یک دروغ زشت دیگر است. او آن قدر کینه مذاکره کنندگان را داشت که در شب های ماه مبارک رمضان کتاب خاطرات شرمن یهودی آمریکایی را سر دست بلند کرد و جملات بریده بریده، ناقص و تحریف شده از آن سر هم کرد تا مثلا ثابت کند عراقچی به آمریکایی ها اعتماد کرده است، غافل از اینکه خودش به کلمهکلمه نوشته های یک یهودی آمریکایی اعتماد و استناد میکرد تا برادر مسلمان خود را بکوبد.
آقای نبویان پیشنهاد مناظره داده. شخصا سال قبل این پیشنهاد را به او دادم که قول بدهد دروغ نگوید و با هم مناظره کنیم که در برابر پیشنهادی سکوت کرد. اولا به جای مناظره با بنده توصیه می کنم با آقای دکتر باقری یا حتی خود آقای رئیسی مناظره کند که بیش از دو سال است در دولت فعلی به دنبال احیای همین برجامی هستند که آقای نبویان ۶جلد کتاب علیه آن نوشته. با این حال چون واقعا آقای نبویان را فردی کاملا متوهم می دانم عده ای از جوانان باسواد و متخصص در حوزه برجام را خدمت ایشان معرفی می کنم تا توهمات ایشان را در مناظره رفع کنند. اگر باز هم نیاز به مناظره بود با کمال میل اماده ام در یک برنامه زنده بعد از اینکه قول بدهد دروغ نگوید و ضمنا دو صفحه از متن انگلیسی برجام را از رو بدون غلط بخواند وارد مناظره شوم. و اگر خدای ناکرده دروغ گفت تعهد بدهد به ازای هر دروغ یک ماه حقوق چندده میلیونی خود را به مستمندان اختصاص دهد.
مشکل آقای نبویان آن است که هنوز تحت ارشادات همان فردی است که دکتر باقری وقتی مسئولیت مذاکرات را به عهده گرفت او را همراه خود برد ولی دور اول به دور دوم نکشیده دیگر به مذاکرات راهش نداد. او از هتل خود در وین جزئیات مذاکره را تلفنی به نبویان می گفت تا در مجلس علیه دکتر باقری به کار ببرد و جلوی ادامه مذاکره را بگیرد.
نوشته اند کتابشان را نخوانده ام. قبلا عرض کردم کتابشان شبیه کتاب فردی است که ادعا کرد ۶جلد کتاب در باره راهرفتن اسب نوشته. وقتی کتاب را باز کردند از ابتدا تا آخر نوشته بود: پیتکو پیتکو(صدای پای اسب)نویسنده وقتی تعجب حاضران را دیده بود گفته بود راه رفتن اسب را از ابتدا تا انتهای زندگی یک اسب مستندسازی کرده است.
با این شرح چه توقع نازنینی دارد آقای نبویان که کتابش را بخوانم!
و سرانجام اینکه آقای نبویان مرا به رعایت اخلاق توصیه کرده است. فرمایش دیگری باشد قربان! من نه لباس پیامبر را پوشیده ام نه نماینده مجلسم، نه از بیت المال ارتزاق می کنم نه کتابم با بودجه بیت المال چاپ می شود. خداوکیلی بین ما دونفر چه کسی بیشتر نیازمند موعظه اخلاقی است. مگر من جز توصیه به "دروغ نگفتن در لباس مقدس روحانیت" حرف دیگری هم زده ام؟!