arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۵۴۰۸۳
تاریخ انتشار: ۳۴ : ۱۹ - ۰۹ دی ۱۴۰۲
تحلیل فارن پالسی از نتایج جنگ غزه؛

بیایید به سال ۲۰۲۵ برویم... / ۵ دلیل برای شکست احتمالی اسرائیل / از دست کم گرفتن حماس تا تضعیف روابط تل آویو-واشنگتن

بیایید یک تمرین ذهنی انجام دهیم. فرض کنیم الان ۷ اکتبر ۲۰۲۵، دو سال پس از حمله حماس است و سیاست اسرائیل در نوار غزه از هم پاشیده است. حماس در سال ۲۰۲۳ از زیر ویرانه‌های جنگ بیرون آمده و دوباره غزه را تحت کنترل خود درآورده و اعتبارش در کرانه باختری و جا‌های دیگر بسیار افزایش یافته است. در چنین وضعیتی، جایگاه بین المللی اسرائیل، از جمله در واشنگتن، در حال فروپاشی است و در داخل نیز، اختلافات سیاسی و اجتماعی اسرائیل حتی بیشتر از قبل از جنگ شده و عملاً آن را فلج کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فارن پالیسی در مطلبی به قلم دانیل بایمن، از اعضای ارشد «مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی»  نوشت: بیایید یک تمرین ذهنی انجام دهیم. فرض کنیم الان 7 اکتبر 2025، دو سال پس از حمله حماس است و سیاست اسرائیل در نوار غزه از هم پاشیده است. حماس در سال 2023 از زیر ویرانه های جنگ بیرون آمده و دوباره غزه را تحت کنترل خود درآورده و اعتبارش در کرانه باختری و جاهای دیگر بسیار افزایش یافته است. در چنین وضعیتی، جایگاه بین المللی اسرائیل، از جمله در واشنگتن، در حال فروپاشی است و در داخل نیز، اختلافات سیاسی و اجتماعی اسرائیل حتی بیشتر از قبل از جنگ شده و عملاً آن را فلج کرده است. نیروهای نیابتی ایران تهاجمی‌تر از همیشه هستند، حزب الله شمال اسرائیل را موشک باران می کند و حوثی های یمن در دریای سرخ کشتی های اسرائیلی را تهدید می کنند.
 
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب امده است: این نوع تمرین، به عنوان «مرگ پیشاپیش» شناخته می شود، تکنیکی که اولین بار توسط یک روانشناس به نام گری کلین برای کاهش خطر شکست پیشنهاد شد. دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل، این تکنیک را به عنوان راهی برای مقابله با اعتماد به نفس بیش از حد توصیه کرده است. ایده این بازی، ساده است. تصور کنید که یک طرح یا سیاستی که در حال حاضر دنبال می شود، به طرز وحشتناکی با شکست مواجه شود. حالا بپرسید چه مشکلی رخ داده که منجر به این شکست شده است. نتیجه، فهرستی از مشکلات احتمالی است که رهبران می توانند آنها را برای اتخاذ سیاست های بهتر مطالعه کنند.
 
من در سفر اخیرم به همراه تیم مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی به اسرائیل، در گفتگو با مقامات امنیتی و سایر شخصیت های ارشد اسرائیلی، متوجه برخی از این نقاط شکست احتمالی شدم. مشکلات اسرائیل در غزه، می تواند ناشی از دست کم گرفتن حماس، تقویت ناخواسته این گروه، تضعیف انسجام داخلی اسرائیل، شکست در روند انتقال از مرحله جنگ به حکومت در غزه، و تضعیف روابط اسرائیل با ایالات متحده باشد.
 
دست کم گرفتن مقاومت حماس
 
اسرائیل به دنبال نابودی حماس، کشتن رهبران و بسیاری از نیروهای نظامی آن است. حماس تا قبل از شروع حمله اسرائیل، تقریبا 25000 نفر نیرو داشته که اسرائیل ادعا می کند حدود 7000 نفر از آنها از جمله بسیاری از رهبران عملیاتی کلیدی را تا اواسط دسامبر کشته است.
 
با این حال، نابودی کامل حماس، بسیار دشوار خواهد بود و این گروه حتی در صورت تضعیف، می تواند در غزه دوباره رشد کند. اسرائیل می تواند قدرت حماس را با ارزیابی تعداد تشکیلات حماس، نظارت بر تشییع جنازه و اعلامیه های خاکسپاری و شمارش نیروهای کشته شده حماس در جنگ، تخمین بزند. با این حال، همانطور که یک کارشناس اسرائیلی به من گفت، «من در مورد [تخمین اسرائیل درباره] تعداد جنگجویان حماس که کشته شده اند، بسیار شک دارم». سربازان در نبرد به احتمال زیاد کشته شدگان دشمن را با دقت فهرست نمی کنند و ممکن است به راحتی همه مردان در سن جنگ را به عنوان جنگجویان فرضی بشمارند. علاوه بر این، برخی از مردم غزه به این دلیل که مورد حمله قرار می گیرند، ممکن است اسلحه به دست بگیرند، بنابراین به تعداد کلی افرادی که تصور می شود از اعضای حماس هستند اضافه می شود و دقت ارزیابی ها درباره تعداد اعضای حماس را پایین می آورد.
 
حماس نیز عمیقاً در غزه جا افتاده است. از سال 2007 این نوار را کنترل کرده و نسلی از ساکنان غزه ، تحت حاکمیت این گروه بزرگ شده اند. این سازمان، از نزدیک با طوایف غزه همکاری می کند و دارای پایگاه قدرت در جامعه پناهندگان غزه است. حماس خیلی قبل از سال 2007 که حکومت در غزه را به دست گرفت، مدارس و بیمارستان ها و مساجد را اداره می کرد و تقریباً در هر جنبه ای از جامعه حضور داشت. این در تضاد شدید با گروه هایی مانند داعش است که نسبتاً تازه وارد به مناطقی بود که فتح کرده بود و جنگجویان آن اغلب خارجی هایی بودند که ارتباط کمی با مردم محلی داشتند.
 
با این ریشه های عمیق، حتی اگر بیشتر سیستم نظامی حماس از بین برود، باز هم می تواند به راحتی دوباره رشد کند. برای جلوگیری از این امر، گروه دیگری باید جای حماس را بگیرد و اطمینان حاصل کند که پس از کاهش فشار اسرائیل، این گروه دوباره ظهور نخواهد کرد.
 
تقویت روایت مقاومت
 
حماس چیزی فراتر از یک سازمان است. آنها آنچه را که «مقاومت» می نامند، با استفاده از زور برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل در کرانه باختری و غزه و نابودی اسرائیل، تعریف می کنند. این عقیده از جانب بسیاری از فلسطینی ها و همچنین حزب الله لبنان، ایران و دیگر بازیگران منطقه ای پذیرفته شده است.
حمله 7 اکتبر مورد تایید بسیاری از فلسطینی ها و جهان اسلام واقع شد و بالای 80 درصد از ساکنان کرانه باختری از این حمله حمایت کردند. (شاید جای تعجب نباشد که آنهایی که در غزه، اعضای خانواده‌شان کشته شده‌ و خانه هایشان ویران گشته، کمتر از سایرین به این حمله علاقه مند هستند). واکنش تهاجمی اسرائیل و سطح بالای تلفات غیرنظامیان، درستی روش های حماس را برای افراد زیادی در منطقه اثبات کرده است. این بدان معناست که حماس یا هر گروه مقاومت دیگری، برای رشد در غزه، خاک حاصلخیزی در اختیار دارد. این یک عامل مهم در درازمدت است، زیرا تقریبا نیمی از جمعیت 2/2 میلیونی غزه، زیر 18 سال هستند. در خارج از غزه، این روایت باعث حمایت از ایران و دیگر دشمنان اسرائیل می شود. همچنین این موضوع، همکاری آشکار کشورهایی مانند مصر و امارات متحده عربی با اسرائیل را سخت تر می کند.
 
بحران باور عمومی
 
حمله 7 اکتبر بسیاری از اسرائیلی ها را مجبور به ترک خانه های خود در جنوب و نزدیک مرز غزه کرد. شلیک تقریباً مداوم راکت و خمپاره در شمال اسرائیل توسط حزب الله نیز ده ها هزار اسرائیلی دیگر را آواره کرده است. در مجموع 250,000 نفر از شهروندان اسرائیل اکنون دور از خانه خود و در هتل هایی که دولت هزینه آنها را پرداخت می کند و یا نرد خویشاوندانشان در مناطق دیگر، زندگی می کنند. اطمینان دادن به این افراد برای بازگشت به خانه هایشان اولویت اسرائیل است.
 
اما اطمینان دادن به اسرائیلی های ساکن آن مناطق، هم از نظر نظامی و هم از نظر روانی دشوار خواهد بود. اسرائیل باید بتواند هم حماس و هم حزب الله را شکست دهد یا حداقل بازدارندگی لازم را در برابر آنها ایجاد کند. «شکست دادن» و «بازدارندگی» مفاهیمی مبهم هستند و اسرائیل باید مردم خود را متقاعد کند که در امنیت هستند. این امر با توجه به شکست اطلاعاتی اسرائیل در 7 اکتبر که منجر به عدم پیش بینی حمله حماس شد و سربازان اسرائیلی نیز در دفاع از ساکنان مناطق نزدیک به غزه ناکام ماندند، دشوار است.
 
در مناطق حنوبی اسرائیل که مجاور غزه هستند، بازگرداندن اعتماد مستلزم شکست همه جانبه و آشکار حماس است. در شمال، حزب الله باید تعداد بیشتری از واحدهای ویژه خود موسوم به رضوان را به دورتر از مرزهای اسرائیل منتقل کند تا اطمینان حاصل شود که حمله غافلگیرکننده ای صورت نخواهد گرفت. اسرائیل همچنین ممکن است نیاز داشته باشد که تعداد زیادی نیرو در هر جبهه مستقر کند و در هر منطقه پرجمعیت، قابلیت های دفاع شخصی بیشتری فراهم کند. چنین اقداماتی پر هزینه هستند و به ویژه برای اسرائیل سخت است، زیرا نیروی نظامی آن به نیروهای ذخیره وابسته است و این، حفظ ارتش بزرگ در یک جنگ طولانی را دشوار می کند. نگهداری طولانی مدت این نیروهای ذخیره در ارتش مستلزم آسیب هایی به بخش های اقتصادی اسرائیل است، چرا که این نیروها در واقع کارکنان بخش های مختلف تولیدی و خدماتی اسرائیل هستند که به خدمت نظامی فراخوانده می شوند.
 
بدتر از همه اینها، بحران اعتماد در نظام سیاسی است. قبل از 7 اکتبر، جامعه اسرائیل به شدت دچار تفرقه بود و تقابل شدیدی بین جوامع مذهبی و سکولار، اعراب اسرائیلی و یهودیان اسرائیلی، و یهودیان کشورهای اروپایی در مقابل یهودیان کشورهای عربی وجود داشت. دولت نتانیاهو با وارد کردن چهره های راست افراطی به دولت و با تضعیف استقلال قضایی، جامعه را دوقطبی تر کرد. در حال حاضر، برخی از افراد راست گرا ادعا می کنند که حماس به این دلیل حمله کرد که اسرائیل را به دلیل اعتراضات ضد دولتی، در موضع ضعف دید. اسرائیلی ها ممکن است از مالیات های بالاتر برای تأمین بودجه ارتش، افزایش مدت خدمت نیروهای ذخیره و سایر اقدامات ناخوشایند حمایت کنند، اما اگر این پیشنهادها به عنوان بخشی از دعواهای حزبی تلقی شود، دیگر مورد حمایت ساکنان اسرائیل نخواهد بود.
 
ابعاد حزب الله
 
وقوع یک جنگ تمام عیار با حزب الله، ممکن است برای اسرائیل فاجعه بار باشد. این گروه لبنانی جنگجویان بسیار بیشتری دارد که ماهرتر و با تجربه تر هستند و زرادخانه موشک و خمپاره هایی شامل مهمات هدایت شونده دقیق در اختیار دارد که تسلیحات حماس در برابر آنها ناچیز به نظر می رسد. حزب الله تاکنون برای نشان دادن همبستگی با حماس، حملات محدودی را به اسرائیل انجام داده است. اسرائیل با افزایش حضور نظامی خود در امتداد مرز و انجام حملاتی در مقیاس کوچک که برای دور کردن حزب الله از مرز و نشان دادن آمادگی برای تقابل نظامی طراحی شده، به این حملات پاسخ داده است. این تبادل آتش به راحتی می تواند از کنترل خارج شود و اسرائیل حتی ممکن است تصمیم بگیرد که برای پایان دادن به تهدید حزب الله، به این گروه نیز حمله کند. در واقع، اگر فشار ایالات متحده نبود، ممکن بود اسرائیل چنین جنگی را پیش تر آغاز می کرد.
 
شکست طرح انتقال قدرت
 
اسرائیل در نهایت به عملیات نظامی شدید در غزه پایان خواهد داد؛ چه به این دلیل که حماس را تا حد زیادی نابود کرده و چه به دلیل افزایش هزینه های جانی و مالی این عملیات و کاهش اعتبار بین المللی اسرائیل. در آن مرحله، برای جلوگیری از اینکه نیروهای اسرائیلی به قدرت اشغالگری که جمعیت متخاصم را در مقابل خود می بیند و همچنین برای جلوگیری از هرج و مرج در مرز غزه و ممانعت از تشکیل مجدد حماس، اسرائیل باید حداقل بخشی از حکومت غزه را به یک نهاد فلسطینی واگذار کند. این نهاد فلسطینی، ممکن است تشکیلات خودگردان فلسطین باشد که با حمایت اسرائیل بر کرانه باختری حکومت می کند، یا شاید گروهی از تکنوکرات های غیر وابسته.
 
اسرائیل در این زمینه گزینه های چندان مناسبی ندارد. تشکیلات خودگردان، فاسد و عمیقاً منفور است. سیاست های اسرائیل در کرانه باختری اعتبار تشکیلات خودگردان را تضعیف کرده و حمله حماس و پاسخ اسرائیل به این حمله، محبوبیت این سازمان فلسطینی را بیش از پیش کاهش داده است. تشکیلات خودگردان بدون کمک قابل توجه اسرائیل نمی تواند امنیت را در کرانه باختری برقرار کند و غزه چالشی بسیار بزرگتر خواهد بود. با این حال هیچ گزینه بهتری وجود ندارد.
 
شکست در مدیریت روابط با ایالات متحده
 
انتقادهای بین المللی از حمله اسرائیل به غزه در حال افزایش است. اسرائیل برای تامین تسلیحات به ایالات متحده وابسته است (به ویژه برای کارزار علیه حزب الله). ایالات متحده همچنین حمایت مالی بسیار قابل توجهی به اسرائیل می کند و روابط با واشنگتن برای ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران و متوقف کردن گروه هایی مانند حوثی ها در یمن که سعی در حمله به اسرائیل دارند، حیاتی است. تاکنون، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، با حمایت خالصانه و قوی خود پس از حمله 7 اکتبر، حسن نیت فوق العاده ای در اسرائیل ایجاد کرده است.
 
با این حال، این رابطه به راحتی می تواند به هم بخورد. بایدن در تلاش است تا حزب دموکرات امریکا که حزبی متکثر است را مدیریت کند.  بیشتر دموکرات ها مخالف حمایت قاطع او از اسرائیل هستند و در این بین بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از روابط با واشنگتن برای بازی های سیاسی خود استفاده می کند. ایالات متحده، اسرائیل را تحت فشار قرار داده تا در حملات خود به غزه، تلفات غیرنظامیان را کاهش دهد و از تشدید تنش با حزب الله جلوگیری کند. این در حالی است که بسیاری از اسرائیلی ها معتقدند باید حماس را به طور کامل نابود کنند، حتی اگر بسیاری از غیرنظامیان فلسطینی در این روند جان خود را از دست بدهند. این شکاف های سیاسی و استراتژیک می تواند ایالات متحده و اسرائیل را از هم جدا کند و اسرائیلی ها را در سطح بین المللی منزوی تر کند و حمایت نظامی مورد نیازشان را از دست بدهند.
 
اکنون اسرائیل چه می تواند بکند؟
 
برخی از این چالش ها را نمی توان بدون ایجاد مشکلات و استرس های مضاعف، برطرف کرد. اسرائیلی هایی که با آنها صحبت کردم متوجه شده اند که کشتار غیرنظامیان فلسطینی حمایت از روایت حماس را افزایش می دهد و جایگاه بین المللی اسرائیل را تضعیف می کند. اما آنها احساس می کنند که برای نابودی حماس، چاره ای جز دنبال کردن یک حمله نظامی تهاجمی که به ناچار منجر به کشته‌شدگان بسیاری از غیرنظامیان می شود، ندارند. به طور مشابه، برای اجتناب از جنگ با حزب الله، ایالات متحده خواستار خویشتنداری تل آویو است، اما رویکردی که منتهی به حفظ وضع موجود در مرزهای شمالی اسرائیل شود، اسرائیلی ها را متقاعد نمی کند که به خانه های خود در شمال بازگردند.
 
با این حال، فهرست مشکلات احتمالی که پیشتر ذکر شد، نشان می دهد که اسرائیل باید اهداف خود را کاهش دهد. ممکن است نیاز باشد که به حملات منظم و ایجاد بازدارندگی در برابر حماس و وضعیت آشفته غزه بسنده کند. اسرائیل همچنین باید برای بلندمدت برنامه ریزی کند و بفهمد که نمی تواند دائماً در جنگ باشد و باید روابط خود را با ایالات متحده حفظ کند.
نظرات بینندگان