حسین الله کرم در مصاحبه با روزنامه جوان دیدگاههای خود را در باره مسائل سیاسی بیان کرده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
شما اخیراً جریان رزما را تأسیس کردید. این جریان قرار است با کدام طیفهای اصولگرایی وارد ائتلاف شود و در انتخابات باهم وحدت کنند؟
بحث ائتلاف با گروههای مختلف به ویژه جریانهای اصولگرایی مرتبط با اهدافی است که این جریانها دارند و ما به ائتلاف با گروههای اصولگرا اعتقاد داریم، اما بهتر و بیشتر از آن معتقد هستیم با گروههای انقلابی ائتلاف کنیم. ما معتقد هستیم بر اساس نظریه انقلابی بیانیه گام دوم و به دور از محافظهکاریای که در بخشهایی از اصولگرایان نهادینه شده است و همچنین به دور از هرجومرج عمل کنیم. این دو عنصر در نظریه انقلابی وجود دارد. نظریه انقلابی، یعنی انقلاب مستمر تا دستیابی به اهداف تمدن اسلامی، یعنی همچنان انقلاب باید ادامه پیدا کند. نظریه انقلاب مستمر محافظهکاری را نمیپذیرد، به هرجومرج هم باور ندارد. محافظهکاری به معنی باور به پایان پیداکردن انقلاب و جایگزینی ساختارها به جای نهادهای انقلابی است.
آقای اللهکرم مگر میشود بدون ساختار حکومت کرد. از طرف دیگر هم میگویید معتقد به هرجومرج نیستم، خب تن ندادن به ساختار به معنی هرجومرج است و معنای دیگری ندارد.
نظریه انقلابی بین این دو وضعیت به ما راهکار میدهد. در وضعیت انقلاب مستمر، یعنی ساختارها و نهادها در کنار هم قرار میگیرند، به این معنا که نهادها هر وقت بخواهند مشکلات سریع حل شود، قرارگاهی ورود میکنند که با رویکرد انقلابی و حل مسئله، مشکلات را رفع کنند. وقتی ساختارها قادر به حل مسئله نیستند و فقط به خودشان سرویس میدهند، نهادها باید وارد شوند.
شما اعلام کردید به دنبال ائتلاف با گروههای انقلابی هستید. در حال حاضر در صحنه سیاسی کشور کدام گروهها را انقلابی میدانید؟
سطح وضعیت رزما در حال حاضر در سطح اعلام موجودیت است و برای پاسخ به سؤالی که شما پرسیدید باید منتظر تشکیل مجمع عمومی و انتخاب دبیرکل باشیم. آنها میتوانند در این زمینه صحبت کنند. بنده به عنوان عضو هیئت مؤسس اگر مطلبی بگویم، ممکن است برای دوستان در رزما محدودیت یا وضعیت جدیدی برایشان ایجاد کند.
شما به لحاظ گفتمانی بگویید به کدام جریانها نزدیک هستید؟
در حال حاضر من هر موضعی بگیرم به پای رزما نوشته میشود.
آیا میتوانیم بگوییم که رزما بهروز شده انصار حزبالله در گام دوم انقلاب اسلامی است؟
انصار حزبالله یک حرکت اجتماعی و فرهنگی بود، اما رزما در کنار آن یک کار سیاسی میخواهد انجام دهد. انصار حزبالله فقط در مسائل اجتماعی و فرهنگی ورود میکرد و کار سیاسی انجام نمیداد، ولی رزما صرفاً کار سیاسی را دنبال میکند، اما نسبت به احزاب دیگر فعالیت گسترده آن اجتماعی و فرهنگی است که تفاوت ما را با دیگر احزاب پررنگ میکند. مثل امربهمعروف و نهیازمنکر و امور جهادی که نه جزو اهداف دیگر احزاب است و نه دغدغه آن را دارند.
معمولاً در آستانه هر انتخاباتی ما شاهد شکلگیری احزاب و تشکلهای سیاسی مختلف هستیم که بعد از انتخابات هم کمفروغ میشوند. این نوع فعالیت باعث شده است برخی از شکلگیری احزاب در آستانه انتخابات با هدف سهمخواهی سخن بگویند. آیا رزما هم به دنبال سهمخواهی است؟
من مطلبی که شما گفتید را میخواهم رد کنم و مخالف این حرف هستم. در کشور ما هر دو سال انتخابات برگزار میشود. طبیعی است که هر دو سال در کشور احزاب جدیدی اعلام موجودیت کنند و نمیتوانیم به این مسئله اشکال بگیریم و بگوییم این احزاب برای سهمخواهی شکل گرفتهاند. ما به عنوان رزما دو سال فعالیت کردیم تا امروز به وضعیت اعلام موجودیت رسیدیم، ولی کسی آن دو سال فعالیت را نمیبیند و فکر میکنند ما تا نزدیک انتخابات شدیم، آمدیم رزما را علم کردیم. اینطوری نیست. از طرف دیگر با تغییر شرایط جامعه و ایجاد تحولات جدید طبیعی است که ائتلافها و احزاب جدید شکل بگیرند. متأسفانه در کشور ما تا یک جمع جدیدی شکل میگیرد برخی شروع به تخریب آن میکنند چراکه میدانند جمع جدیدی مثل رزما میتواند عامل کاهش رأی آنها شود.
راهبرد انتخاباتی رزما چیست و در انتخابات مجلس دوازدهم چه کنشگریای میخواهید داشته باشید؟
ما فهرست خودمان را در انتخابات بر اساس نظریه انقلابی و انقلاب مستمر برای عبور از دولت اسلامی به جامعه اسلامی و تمدن اسلامی ساماندهی خواهیم کرد. فهرست افراد ما در این چارچوب است، اما همه اینها بعد از تشکیل مجمع عمومی و انتخاب دبیرکل خواهد بود. ما بر اساس نظریه انقلاب و انقلاب مستمر با گروههایی که معتقد به آن باشند، همگرایی خواهیم داشت و این حتماً از گروههای انقلابی خواهد بود.
وقتی از گروههای انقلابی صحبت میکنید، منظور شما چه گروههایی است؟
ممکن است گروههای مختلف به این رویکرد تا به حال توجه نداشته باشند و با تشکیل رزما و مطرحکردن این نظریه به آن بپیوندند. تا به امروز رویکرد نظریه انقلابی فقط از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده و کسی تا به حال این موضوع را پیگیری نکرده و نظریه انقلابی به دور از هرجومرج و به دور از محافظهکاری است و این روش، روشی است که میتواند به حل مسئله در کشور کمک کند. من مطمئن هستم تمام گروههای انقلابی به آن خواهند پیوست. در مورد جریان اصولگرایی هم به این نکته اشاره کنم که اصولگرایان فقط در یک موضوع باهم اشتراک مواضع دارند و آن هم حوزه فرهنگی و در دفاع از اصل نظام است. امام وقتی وارد حوزههای دیگری مثل اقتصاد و سیاست خارجی میشویم، اینها جدا از هم هستند و اگر حضور اصلاحطلبان نباشد، جریان اصولگرا به سرعت تبدیل به دو جریان انقلابی و اصولگرایی میشود.
با توجه به شرایط امسال پیشبینی شما از کنش انتخاباتی جریان اصولگرا چیست. آیا به وحدت حداکثری میرسند یا ممکن است در راه رسیدن به این وحدت موانع جدی وجود داشته باشد؟
وحدت و همگرایی میان اصولگرایان در رویکرد کلی دفاع از انقلاب اسلامی ایجاد میشود، والا بدون عنصر فرهنگی در عناصر دیگر از جمله مسائل اجتماعی و اقتصادی همخوانی چندانی ندارند، به طوری که اصولگرایان سنتی همواره از اقتصاد بازار دفاع میکنند، اما بخش دیگر معتقد به اقتصاد دولتی هستند. بخشی نخبهگرا و بخشی دیگر تودهگرا هستند، ولی با تمام این تفاوتها به دلیل وجود رقیب مشترک وحدت میکنند، اما در حال حاضر من معتقد هستم اصولگرایان به دنبال وحدت نسبی یا وحدت حداقلی خواهند بود. در وحدت نسبی سه ضلع اصولگرایان یعنی پایداری، شورای وحدت و ائتلاف در همگرایی نسبی شرکت خواهند کرد، اما از آنجا که «شانا» (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب) خود را ضلع برتر میشمرد، حاضر به اتحاد با هیچ یک از دو ضلع دیگر نخواهد شد و در تهران فهرست ۳۰ نفره بدون مشارکت دیگران خواهد بست. بر همین اساس جبهه پایداری با شورای وحدت متحد میشود و من اسم این را همگرایی نسبی میگذارم، اما حالت دوم وحدت حداقلی است که در این حالت اصولگرایان نیمنگاهی به حضور اصلاحطلبان دارند، بنابراین سه ضلع اصولگرایی به فهرستی میرسند که بتوانند علاوه بر افراد مشترک، نیروهای خود را در فهرست بگنجانند، مثل ۲۵ بهعلاوه ۵، یعنی مثلاً یک فهرست ۲۰ نفره مشترک شکل میگیرد و ۱۰ نفر خالی را هر جریان افراد خود را بگذارد. وحدت حداقلی مطلوب جبهه پایداری و شورای وحدت است. در این بین داوری پدرخواندهها شکل میگیرد و در چارچوب همگرایی حداقلی با نیمنگاهی به حضور جدی اصلاحطلبان دنبال خواهد شد، البته من معتقد هستم هر دو حالت تحت تأثیر ورود رزما متحول خواهد شد.
این تحول وضعیت همگرایی اصولگرایان تحت تأثیر ورود رزما چگونه اتفاق خواهد افتاد؟
در حال حاضر نمیتوانم پاسخ دهم، بعد از تشکیل مجمع عمومی این مسئله روشن خواهد شد.
از شما این میزان محافظهکاری بعید است. حسین اللهکرم اهل محافظهکاری نیست؟
این محافظهکاری نیست. اللهکرم اهل محافظهکاری نیست ولی رزما ممکن است باشد.
اینکه نشد، شما به صورت مفصل توضیح دادید رزما در مقابل محافظهکاری تشکیل شده است، اما الان میگویید رزما ممکن است محافظهکار باشد. این تناقض نیست؟
نه رزما انقلابی برخورد میکند.
حالا اشارهای هم به ثبتنام آقای روحانی در انتخابات مجلس خبرگان داشته باشیم. به نظر شما آقای روحانی تأیید صلاحیت میشود؟
پرونده شکایت ۸۰۰هزار نفری و شکایتهای متعدد دیگری که از آقای روحانی انجام شده است، یک پشتوانه کاملاً مردمی دارد که همین امر برای ردصلاحیتش کافی است. به طور معمول ما باید شاهد ردصلاحیت روحانی باشیم، این حداقل خواسته مردم است، اما به نظر خیلیها به دنبال این مسئله هستند که با توجیه مصلحت نظام و اینکه برای مشارکت بالا نیازمند این افراد هستیم، برای آنها تأیید صلاحیت بگیرند، در حالی که من میخواهم عرض کنم تأییدصلاحیت اینها موجب ریزش بخش دیگری از آرا خواهد شد. تأییدصلاحیت این جریانها موجب ریزش آرای بخشی از جمله حزباللهیها خواهد شد.
خب اگر این جریانها نباشند، رقابت شکل میگیرد؟
فاصله جریان اصولگرایی آنقدر زیاد است که رقابت شکل بگیرد.
معتقد به رقابت درونگفتمانی هستید؟
رقابت درونگفتمانی نیست، رقابت دو جریان انقلابی و اصولگرایی است.
شما اشاره به اختلاف مواضع در جریان اصولگرایی کردید؛ اینکه طیفی به اقتصاد دولتی و طیفی به اقتصاد بازار معتقد هستند و دیگر اختلافات فکری، اما خود شما عضو شورای وحدتی هستید که به نوعی نزدیک به طیف سنتی اصولگرایان است که از رویکردهای شما دور هستند. چطور شد عضو شورای وحدت شدید؟
همگرایی فرهنگی و دفاع از انقلاب و همچنین انحصارطلبی و پدرخواندگی جریانات دیگر عامل این حضور است. الان هم اگر جریان غربگرا با قدرت وسط میدان انتخابات حضور پیدا کند، دوباره این جریانهای انقلابی و اصولگرا باهم یکی خواهند شد.
واکنش جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلب به تشکیل رزما چطور بود؟
واکنش اصلاحطلبان تلاش برای همسو کردن رزما و انصار حزبالله بود. در حالی که انصار حزبالله کار اجتماعی و فرهنگی میکرد، اما رزما به دنبال انجام کار سیاسی است.
از لحاظ گفتمانی مگر رزما و انصار حزبالله یکی نیستند؟
به لحاظ گفتمانی نیروهای انقلابی در یک گرایش کلی در دفاع از انقلاب همسو هستند، اما واکنش اصولگرایان عمدتاً سکوت بوده است. این سکوت را بنده بر مبنای حسادت تعبیر میکنم چراکه رزما با اهداف هشتگانه از روستا تا شهرها را دربرمیگیرد و برنامه دارد و یک حزب واقعی است که میتواند در شکلهای مختلف به مردم خدمت کند؛ چه در قدرت باشد و چه نباشد. رزما برای کسب قدرت به وجود نیامده است. حسادت به خاطر آن است که آنها گفتمان ندارند، اما گفتمان ما نظریه انقلاب مستمر است. ما با دو انصار حزبالله در کشور مواجه بودیم. یکی از انصار حزباللهها را اصلاحطلبان ساخته بودند. این همان انصار حزباللهی بود که جلسات را به هم میریخت و خشونتطلب بود و در دانشگاه و کوی دخالت میکرد، اما انصار حزباللهی واقعی دغدغه انقلاب و ارزشها را داشت و اقدامات فرهنگی میکرد.
هدف اصلاحطلبان از یکیکردن انصار حزبالله و رزما چیست؟
اصلاحطلبان سعی کردند بگویند حزبالله حزب شد، به مفهوم اینکه وارد بازی قدرت به معنای ناپسند آن شد، در حالی که خودشان یکپارچه و همهجانبه دنبال قدرت هستند.
شما چه تحلیلی از رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو دارید، چراکه طیفهای مختلف این جریان رویکردهای مختلفی را در پیش گرفتند و ما شاهد موضع واحد در این جریان سیاسی نیستیم.
راهبرد اصلاحطلبان به دو شکل راهبرد اعلامی و راهبرد اعمالی خواهد بود. در راهبرد اعلامی بحث دوگانه تحریم و مشارکت را دنبال میکنند. بخشی از آنها به دنبال مشارکت و کسب صندلیهای بیشتر مجلس خواهند بود، بخش دیگر هم تحریم را دنبال میکنند تا در صورت کاهش مشارکت از ۴۲درصد قبلی آن را مبنای سهمخواهی در ریاست جمهوری آینده از نظام قرار دهند، اما در راهبرد اعمالی همه با همه توان برای کسب هر چه بیشتر کرسیهای مجلس تلاش خواهند کرد، کما اینکه چنین کمیتهای از سوی آقای بهزاد نبوی مجدداً احیا شده است. به نظر میرسد در تهران با سرفهرستی آقای مطهری یا آقای نوبخت حضور پیدا کنند. در این انتخابات شاهد ائتلاف بین آقای لاریجانی، روحانی و اصلاحطلبان در راهبرد اعمالی خواهیم بود.