arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۵۵۵۰۴
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۳ - ۱۶ دی ۱۴۰۲

دولتمرد قاجاری که در ۱۲۸۲ به چین رفت / وصف سرزمین اژدها از زبان مهدی قلی خان مخبر السلطنه هدایت

مهدی قلی خان هدایت به نظر می رسد برای بار اول بود که به همراه هیئتی به سوی شرق آسیا و چین رهسپار می شد. وقتی که وی به پایتخت چین یعنی پکن وارد شد از اوضاع بد آن متحیر ماند و بیان کرد آنچه را که در مورد پکن خوانده و یا شنیده بود با مشاهده های خود تفاوت هایی داشت. یا وقتی که نویسنده به همراه دوستان خود به چین وارد شدند سردرگم مانده بودند که چطور به یک هتلی بروند و محلی را برای استراحت خود پیدا کنند. با این حال نویسنده اطلاعات و پیش زمینه های کلی در مورد چین از نوشته های سایر مولفان کسب کرده بود و بیان وسعت چین به اندازه ی هفت برابر ایران یا داشتن اطلاعات تاریخی از چین و امپراتوری مغولان و همچنین استفاده از سفرنامه مارکوپولو حاکی از آشنا بودن هدایت در مورد چین بوده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ انتخاب / مرتضی ستایی: چین سرزمین عجایب و شگفتی‌ها که در شرق منطقه جهان اسلام واقع شده است. این سرزمین از گذشته مورد توجه جهانگردان، تاجران و سیاستمداران بوده است و عده‌ای از آنان هنگام بازدید از این سرزمین شروع به نوشتن آثاری دربارۀ این سرزمین شگفتی‌ها کردند. سفرنامه مکه نیز آن دسته از آثاری است که به قلم «مهدی قلی خان مخبر السلطنه هدایت» نوشته شده است. هرچند عنوان کتاب موضوع دیگری را در ذهن‌ها تداعی می‌کند، اما نویسنده قبل از رفتن به مکه به همراه تنی چند از دولتمردان دوره قاجار به شرق آسیا سفر کرد و اطلاعات زیادی را در مورد چین ارائه داد. این اثر با نام سفرنامه تشرف به مکه معظمه از طریق چین، ژاپن، آمریکا در سال ۱۳۲۱ ه ق. نوشته شده است. در این نوشتار به صورت مختصر به اطلاعاتی که وی در کتابش در مورد چین ارائه کرده است، می‌پردازیم.

نخستین مواجهه نویسنده با چین

مهدی قلی خان هدایت به نظر می‌رسد برای بار اول بود که به همراه هیئتی به سوی شرق آسیا و چین رهسپار می‌شد. وقتی که وی به پایتخت چین یعنی پکن وارد شد از اوضاع بد آن متحیر ماند و بیان کرد آنچه را که در مورد پکن خوانده و یا شنیده بود با مشاهده‌های خود تفاوت‌هایی داشت. یا وقتی که نویسنده به همراه دوستان خود به چین وارد شدند سردرگم مانده بودند که چطور به یک هتلی بروند و محلی را برای استراحت خود پیدا کنند. با این حال نویسنده اطلاعات و پیش زمینه‌های کلی در مورد چین از نوشته‌های سایر مولفان کسب کرده بود و بیان وسعت چین به اندازه‌ی هفت برابر ایران یا داشتن اطلاعات تاریخی از چین و امپراتوری مغولان و همچنین استفاده از سفرنامه مارکوپولو حاکی از آشنا بودن هدایت در مورد چین بوده است. 

وصف چین از نگاه مهدی قلی خان هدایت

مهدی قلی خان هدایت در وصف چین آن سرزمین را وسیع و از نظر وسعت هفت برابر ایران می‌دانست و ساکنان آن را مردمی مطیع وصف کرد. صبر، قناعت، پشتکار و ثبات چینی‌ها برای هدایت جالب بود و معتقد بود آن‌ها توجه ویژه‌ای به حفظ تاریخ خود داشتند. از نظر هدایت چینی‌ها خیلی انسان‌های با وفادار هستند و در انجام کار وجدان کاری دارند. هدایت چین را از نظر بهداشتی شهری کثیف، بی نظم و خراب توصیف می‌کند و از بو‌های بد خیابان‌های پکن شکوه می‌کند و می‌گوید انگار مردم این سرزمین حس بویایی ندارند!

این سرزمین با وسعت زیادش نظر هدایت را در زمینۀ ادیان نیز به خود جلب کرده بود. چین کشوری که پیروان ادیان مختلفی مانند کنفوسیوس، لاتسه، بودایی، مسیحیت و اسلام در آن کنار هم زندگی می‌کردند. وی در کتابش به این ادیان‌ها و تا حدودی عقاید آن‌ها پرداخته و در مورد چگونگی ورود مسیحیت و اسلام به چین نیز صحبت کرده است. وی معتقد بود دین مسیحیت به چین را از طریق مبلغین مذهبی مسیحی به آنجا رواج پیدا کرد هر چند مدتی بعد به ویژه در زمان قوبیلای قاآن تمامی مبلغین از چین اخراج شدند. وی در مورد ورود اسلام به چین هم نظر جالبی دارد. وی ورود اسلام به چین را در سال ۶ هجری می‌داند که پیامبر اسلام شخصی به نام وهب ابی کشا را با هیئتی به سوی چین فرستاد و مدتی بعد از ورود اسلام به چین امپراطور چین اجازه‌ی ساختِ مساجد را به مسلمانان داد. به هر صورت رفته رفته نفوذ مسلمانان در طی سالیان متمادی به چین گسترش یافت.

مسأله بعدی که هدایت به آن اشاره کرده است آداب و رسوم در محضر امپراتور چین است. همۀ ما در سریال‌های تاریخی کره‌ای و چینی دیده ایم که چگونه با زانو و در حالت نشسته در مقابل پادشاه تعظیم می‌کنند. نکته‌ای که برای هدایت جالب بود این بود که بعضی رفتار‌ها در مقابل امپراتور خلاف ادب بود مثلا معمولا در مقابل پادشاه با لباس رسمی یا با عینک وارد نمی‌شدند، یعنی هر کسی عینک داشت باید قبل از ورود آن را درمی آورد. با این حال چینی‌ها بخصوص براساس نکات اخلاقی که آیین کنفوسیوس به آن‌ها یاد داده بود به قانون اهمیت می‌دادند. یعنی هر کسی علم و دانش بیشتری نسب به دیگران داشت به همان اندازه در کسب مقام ارجحیت داشت و این یعنی تا حدودی شایسته سالاری.

محصولات و تولیدات چین از نکات حایز اهمیتی بود که هدایت به آن اشاره کرده است. وی تعدای از این محصول‌ها و صنایع عمده چین را که شامل چای، ابریشم، کرم ابریشم، زرگری و نقاری بوده است، نام می‌برد. آنچه برای هدایت در چین جالب آمده بود، نبود شیر در چین بوده است و بیان می‌کند که مردم چین به جای شیر، چای می‌خوردند. در بین این محصولات نحوه‌ی تولید کرم ابریشم باعث شگفتی هدایت شده بود و می‌گوید در تولید و تربیت کرم ابریشم یکسری قانون و قواعدی وجود دارد که کارگران ملزم به رعایت آن هستند مثلا خوردن پیاز و سیر توسط کارگران ممنوع است، باید لباس‌های تمیز بپوشند، بازدید کنندگان هنگام ورود به سوله‌های کرم ابریشم باید دست و صورت خود را بشویند، نباید با لباس‌های تیره و عزا وارد سوله‌های کرم ابریشم شوند و از ورود زنان باردار به محل نگهداری کرم‌های ابریشم نیز ممانعت می‌کردند. 

مساله‌ی دیگری که باعث توجه نویسنده در سرزمین چین شده بود اعتقادات عجیب و غریب مردم چین به ویژه باور‌های خرافی در مورد ارواح بوده است. هدایت آورده است که مردم چین به سه نوع روح اعتقاد دارند که اولی هنگام فوت شخص به همراه جسد وی دفن می‌شود، دومی به خانه‌ی اجدادی آن شخص می‌رود و سومی به عالم ارواح انتقال پیدا می‌کند و اگر مردم نذوراتی را هم هدیه کنند به روح سومی می‌رسد. نحوه پرداخت نذورات هم از نظر هدایت جالب بود و بیان می‌کند که مردم چین معتقد بودند که با پرداخت نذورات زیاد روح انسان به آرامش نمی‌رسد بلکه برای رسیدن به آرامش روح منوط به تعداد نفراتی است که برای روح نذر می‌دهند یعنی هر چقدر تعداد نذر دهندگان بیشتر باشد همان اندازه روح فرد در آرامش خواهد بود. با این توصیف هدایت علل رشد جمعیت چین را در باور به این اعتقاد دانشته است؛ و نکته‌ای دیگری که باعث توجه نویسنده در چین شده بود تعصب مردم چین به خاک مادری خود بوده است و مردم می‌گفتند اگر در سرزمین‌های خارج از مملکت خود فوت کنند روح آن‌ها به آسمان‌ها نخواهد رفت و به همین خاطر اگر در خارج از چین باشند سعی می‌کردند به خاک خود برگردند و در وطن خود از دنیا بروند. 

از دیگر مواردی که هدایت در چین بدان توجه داشته است زندگی اجتماعی مردم این سرزمین بوده است و نکته جالب توجه برای نویسنده شبیه بودن لباس‌های مردان و زنان به یکدیگر بوده است و لباسهایشان معمولا بلند و تا نوک انگشتان پاهایشان را در برمی گرفت و لباس زنان از گردن تا کف پاهایشان را می‌پوشاند. نکته بعدی برای نویسنده نحوه و نوع پوشیدن لباس‌های مردمِ چین بوده است و از آنجا که هدایت در چین بود و دید که مردم این سرزمین به تقلید از پادشاه خود لباس می‌پوشیدند یعنی اگر امپراطور لباس زمستانی می‌پوشید و مردم هم لباس زمستانی می‌پوشیدند و اگر لباس تابستانی می‌پوشید مردم هم لباس تابستانی می‌پوشیدند. هدایت همچنین به این نکته هم توجه کرده بود که حتی مردم عادی گیسو‌های خودشان را وقتی که امپراتور اصلاح می‌کرد، شروع به اصلاح کردن می‌کردند.

توجه به زنان از نکات مهم دیگر کتاب هدایت است. وی زنان چینی را به پاکدامنی و کدبانو بودن توصیف کرده است به طوری که از نظر سایر ممالک آن‌ها عقب مانده یا اُمُل به نظر می‌رسیدند، ولی در حالی که این فرهنگِ تثبیت شده آن‌ها بوده است و می‌گوید که زنان چینی در هنگام مسافرت به خارج از چین این نوع پوشش را رعایت می‌کردند و تحت تاثیر فرهنگ کشور مبدا قرار نمی‌گرفتند. در ادامه اخلاق و رفتار زنان چینی و نوع رفتار آن‌ها با دیگران باعث توجه نویسنده به آن‌ها شده بود. وی بیان می‌کند که زنان چینی با مردان بیگانه معاشرت نمی‌کنند و همچنین هیچ مرد چینی حق احوال پرسی از زن دیگری را ندارد و فقط اطرافیان نزدیک آن زن می‌توانستند از احوال وی پرس وجو کنند.

هدایت در چین به اخلاقیات و رسومات مردم هم توجهی داشت از جمله احترام به پدر و مادر در چین بسیار کار پسندیده‌ای بود. وی بیان می‌کند بعد از فوت مردِ خانه فرزند بزرگ است که سرپرستی مادر را بر عهده می‌گیرد. از رسوماتی که هدایت در چین مشاهده کرد جشن ۱۲ سالگی فرزندان بود. وی می‌نویسد چینی‌ها در این سن برای پسرانشان مراسم کلاه به سر گذاشتن دارند و برای دخترانشان بستن یا سنجاق کردن موی سر را دارند. نویسنده در چین به مسئله‌ی ارث میراث هم توجه داشته است و می‌گوید دختران حق ارث بردن از پدر را نداشتند و در واقع ارزشی برای دختر‌ها قایل نمی‌شدند و تمام ارث پدر بین فرزندان پسر تقسیم می‌شد و از این بین به فرزند ارشد سهم بیشتری می‌رسید. هدایت در چین به آسیب‌های اجتماعی نیز توجه داشت و بیان می‌کند که اگر فرزندی از رابطه نامشروع به دنیا می‌آمد سریع وی را از بین می‌بردند، زیرا که بر این باور بودند شیطان در نطفه این بچه حلول پیدا کرده است. از نظر هدایت مردم چین معمولا انسان‌های شادی بودند و به هر بهانه‌ای جشن و سرور به پا می‌کردند و تفریحاتی همچون بادبادک بازی داشتند.

از دیگر رسوماتی که نظر هدایت را بدان جلب کرده بود مراسم ازدواج و خواستگاری در چین بوده است. وی می‌گوید در چین رسم ازدواج معمولا بر این بوده است که دختر و پسر قبل از ازدواج همدیگر را نمی‌دیدند و برای وصلت دو زوج یک شخص واسطی بود که ازدواج دو جوان را فراهم می‌کرد. از نظر هدایت کودک همسری در چین نیز معمول بوده است یا بدتر از آن، کودکی که هنوز متولد نشده بود و در شکم مادر بود به عقد دیگری در می‌آوردند. هدایت از مراسم خواستگاری که در چین دیده است، بیان می‌کند اگر به خواستگاری دختری می‌رفتند به همراه خود پرنده غازی را می‌بردند و اگر خانواده دختر غاز را قبول می‌کرد موافق ازدواج بودند و اگر قبول نمی‌کردند یعنی موافق این ازدواج نیستند. هدایت در چین به رسم ازدواج درباریان هم توجه داشت و می‌گوید که مراسم‌های عروسی خاصی داشتند به طوریکه وقتی دختری را انتخاب می‌کردند شاهزاده خانم‌ها به همراه طلا، زیورآلات ولباس‌های عروسی و با دست خط مهر شده‌ی سند ازدواج و عصای حاکم به خانه‌ی عروس می‌رفتند و عروس سند ازدواج را بر می‌داشت و عصا را که نشانه‌ی اعتماد بر صحت این ازدواج بود دوباره به خاقان یا حاکم پس می‌فرستاد و از هدایایی که به عروس می‌دادند ابتدا سیبی بود از سوی حاکم و سپس سیب دیگری از سوی داماد به عروس داده می‌شد.

از دیگر رسوماتی که هدایت در طی مدت زندگی خود در چین بدان توجه داشت آداب و رسومات خاص زنان چینی بعد از فوت همسرانشان بود. وی می‌گوید زنان چینی معمولا بعد از فوت یا طلاق همسرانشان ازدواج مجدد نمی‌کردند حتی زمانی که نامزدشان فوت می‌کرد بازم هم راضی به ازدواج مجدد نمی‌شدند و تحت هر شرایطی وفادار به شوهران خود باقی می‌ماندند. هدایت همچنین به تعدد زوجات چینیان نیز توجه داشت و می‌گوید که چند همسری در چین نیز معمول بوده است و نزد آنان زن اولی خیلی محترمتر شمرده می‌شد و اگر یک زن چند تا پسر به دنیا می‌آورد یکی را به رسم ادب به زن اولی می‌داد تا از او مراقبت کند. نویسنده به نوع زندگی و رابطه‌ی زن و مرد توجه داشت و می‌گوید زن وقتی که می‌خواست به همسر خود نصیحتی را بکند مستقیم به شوهر خود نمی‌گفت بلکه با صدای بلند به پسر خود می‌گفت تا همسرش نیز بشنود (ضرب المثل «به در می‌گوید تا دیوار بشنود»). آنچه در چین نظر هدایت را به خود جلب کرده بود رسم زن فروشی بود و نکته‌ی قابل تامل این بود که این کار با رضایت زن صورت می‌گرفت، ولی اگر مردی به زن خود مشکوک می‌شد این اجازه از سوی زن هم لازم نبود و به هرکی که دوست داشت می‌فروخت. 

 هدایت در چین به آثار فرهنگی این منطقه هم توجه داشت آنچه توجی وی را به خود جلب کرد انتشار روزنامه‌ها در چین بوده است و از آنجائیکه کاغذ از اختراع چین بوده است و این طبیعی بود که روزنامه‌ها در چین از سال‌های قبل به چاپ می‌رسید. هدایت به محتوا و نوع چاپ این روزنامه‌ها هم توجه داشت و بیان می‌کرد روزنامه‌ها در چین زیر نظر دولت چاپ می‌شد و اطلاعاتی که در این روزنامه‌ها مندرج می‌گشت گاهی حالت انتقادی علیه دولتمردان، بزرگان چین و حتی خود حاکم را در بر می‌گرفت. هدایت در ادامه می‌نویسد که این روزنامه‌ها بنابه مصلحت‌هایی از گفتن بعضی از اطلاعات صرف نظر می‌کردند و در این روزنامه‌ها به ندرت از اوضاع احوال سایر ممالک گزارش می‌دادند چرا که قصدشان بر این بود تا مردم چین از وضعیت روزمرگی و اوضاع واحوال خارجیان با خبر نباشند یا اگر هم گزارش‌هایی منتشر می‌شد از اوضاع بد آن‌ها بود تا مردم چین به این نتیجه برسند که وضعیت آن‌ها بهتر از خارجیان است.

نتیجه: هدایت در طی مدتی که در چین اقامت داشت اطلاعات خوب و مفیدی را از چین به خواننده گانش ارائه می‌دهد. وی به ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... در چین توجه داشته است و هر آنچه را که از نظر نویسنده جالب بود به رشته تحریر درآورده است، اما نکته‌ای که وی بدان توجه نداشته یا از آن مغفول مانده است نقد دیده‌ها و شنیده‌های خود بوده است و یا حکایت‌هایی افسانه‌ای را بدون اینکه نقد کند یا با دیده‌ی تردید به آن‌ها بنگرد در کتاب خود بازگو کرده است. مثلا شنیدن صدای دختری که به هنگام زدن زنگ درب قلعه‌ی پکن به گوش می‌رسید یا نبود شیرِ خوردنی در چین و در آخر وهب ابی کشا را به عنوان اولین فرستاده پیامبر به سوی چین دانسته است.

*دانشجوی دکترای تاریخ و تمدن اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد

نظرات بینندگان