arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۵۶۲۳۳
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۱ - ۱۹ دی ۱۴۰۲

یک روان‌درمانگر: ۶۰ درصد افراد در ازدواج دوم خود بار دیگر طلاق گرفتند

علی ثاقبی روان‌درمانگر تحلیلی با بیان اینکه درصد طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول است، عنوان کرد: در مطالعه‌ای بیان شده ۶۰ درصد افراد در ازدواج دوم خود بار دیگر طلاق گرفتند. ۴۰ درصدی که موفق به ادامه زندگی مشترک خود شدند افرادی بودند که بعد از جدایی از رابطه اول رابطه مسالمت‌آمیزی با همسر سابق خود در حین و بعد از جدایی داشتند. از این جهت می‌توان نتیجه گرفت که طلاق خوب حتی می‌تواند به رابطه بعدی فرد در ازدواج بعدی کمک کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ایسنا: یک روان‌درمانگر تحلیلی نکاتی را در رابطه با اینکه طلاق چگونه اتفاق بیفتد که عوارض آن برای دو طرف کمتر باشد و بهتر بتوانند زندگی خود را ادامه دهند، تشریح کرد.

علی ثاقبی در خصوص طلاق خوب اظهار کرد: طلاق از منظری که من تعریف می‌کنم این است که ابتدا رابطه‌ عمیقی بین زوجی شکل بگیرد، با هم زندگی مشترکی تشکیل دهند و سپس زمانی به نقطه‌ای برسند که تصمیم به جدایی بگیرند. معمولا زوج باید حداقل یکی، دو سال با هم بوده باشند تا به این عمق رسیده باشند. ممکن است زوجی بعد از یک ماه تصمیم به جدایی بگیرند که از نظر شرعی و قانونی طلاق محسوب می‌شود و درست است که این جدایی هم تبعاتی دارد اما وقتی پیوند عمیقی شکل نگرفته باشد، به این مفهومی که در مورد آن صحبت می‎‌کنیم مرتبط نخواهد بود.

وی افزود: مفهوم طلاق در جامعه قبل از مدرن، جامعه کشاورزی و جامعه قبل از عصر صنعتی به گونه‌ای دیگر بوده؛ زیرا کارکرد ازدواج تفاوت داشته اما در فضای مدرن که افراد از ساختار قبیله‌ای جدا می‌شوند، ازدواج و طلاق مفهوم دیگری پیدا می‌کند. زمانی طلاق غیر قابل تصور و فاجعه بود و غیر معمول و غیر معقول تلقی می‌شد که این مربوط به اقتضائات ساختار جامعه در آن دوره بوده اما در فضای امروز که دو نفر می‌خواهند خوب زندگی کنند، هر زمان به این نتیجه برسند که نمی‌توانند به هیچ صورتی با هم به خوبی زندگی کنند و راهی برای اصلاح آن هم وجود نداشته باشد، به گزینه جدایی فکر می‌کنند.

این روانپزشک با بیان اینکه در اینجا این موضوع مطرح نیست که طلاق خوب است یا بد، عنوان کرد: موضوع این است که وقتی زوجی به این تصمیم رسیدند که ادامه این زندگی را نمی‌خواهند و قصد دارند جدا شوند، این جدایی چگونه اتفاق بیفتد که عوارض آن برای دو طرف کمتر باشد و بهتر بتوانند زندگی خود را ادامه دهند؟

دکتر ثاقبی ادامه داد: عده‌ای از این طرف بام افتادند که طلاق را فاجعه‌انگاری می‌کنند و عده‌ای دیگر نیز چه بسا در واکنش به آن، از آن طرف بام افتادند که جشن طلاق می‌گیرند، انگار اتفاق ناراحت‌کننده‌ای رخ نداده است. در واقع گاهی در انگار جامعه و محیط هیچ حقی به فردی که تصمیم به جدایی گرفته نمی‌دهد که هیجان ناخوشایندی تجربه کند، احساسات و هیجانات وی را سرکوب می‌کند و هیجانات ناخوشایند فرد را به رسمیت نمی‌شناسد. هر فردی وارد فرایند طلاق شود به احتمال بسیار زیاد به درجاتی کمتر یا بیشتر هیجاناتی را تجربه خواهد کرد.

دو دشواری بزرگ در طلاق

این روان‌درمانگر تحلیلی با اشاره به اینکه فرایند طلاق دو سختی بزرگ دارد، تصریح کرد: یکی سوگ است. زمانی که فردی از همسر خود جدا می‌شود، همه چیز آن فرد که بد و ناخوشایند نبوده. بنابراین گسسته شدن این رابطه موجب دلتنگی، درد و غصه فرد می‎‌شود، که این جزو طبیعت فرایند جدایی است. دوم فرایند انتقال از زندگی متاهلی به مجردی‌ست که این هم دشوار است. زمانی که دو نفر فرزند دارند مساله بسیار پیچیده‌تر هم می‌شود.

وی بیان کرد: یکی از راه‌هایی که بتوانیم طلاق خوب داشته باشیم این است که باید پیشاپیش بدانیم قرار است با چه هیجاناتی مواجه شویم. فکر نکنیم الان اوضاع سخت است و از زمانی که فرایند طلاق شروع شود، بلافاصله حالمان بهتر می‌شود. حدود یک سال زمان می‌برد تا دوباره حال افراد بهتر شود. در چند ماه ابتدایی به سمت بدتر شدن می‌رود، و سپس در سربالایی قرار می‌گیرند و معمولا بعد از این یک سال حال و روز افراد بهبود می‌یابد.

این روانپزشک گفت: فردی که تحمل ناکامی پایینی دارد در زندگی مشترک نیز با اولین ناکامی می‌گوید ول کن. ممکن است فرهنگ نیز این موضوع را ترویج کرده باشد که اگر این فرد نشد، یکی دیگر. از آن طرف نیز افرادی به ناتوانی آموخته شده رسیدند که می‌گویند فایده‌ای ندارد دست و پا بزنم، زندگی همین است، بهتر نمی‌شود. از هر دو طرف بام افتادن موجب می‌شود فرد در زندگی مشترک بیشتر دچار مشکل شود. تصویرهای ایده‌آل در زندگی مشترک نیز مشکلاتی را ایجاد می‌کند؛ به طور مثال فرد تصور می‌کند که ما در زندگی اصلا با هم دعوا نخواهیم کرد، بنابراین با اولین دعوا دچار مشکل می‌شود.

درصد طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول است

ثاقبی با بیان اینکه درصد طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول است، عنوان کرد: در مطالعه‌ای بیان شده ۶۰ درصد افراد در ازدواج دوم خود بار دیگر طلاق گرفتند. ۴۰ درصدی که موفق به ادامه زندگی مشترک خود شدند افرادی بودند که بعد از جدایی از رابطه اول رابطه مسالمت‌آمیزی با همسر سابق خود در حین و بعد از جدایی داشتند. از این جهت می‌توان نتیجه گرفت که طلاق خوب حتی می‌تواند به رابطه بعدی فرد در ازدواج بعدی کمک کند.

این روان‌درمانگر تحلیلی خاطرنشان کرد: چه هنگامی که فرد می‌خواهد ازدواج کند و چه جدا شود، هیچ‌گاه نباید دو رابطه را با هم مقایسه کند. باید بررسی کند که زندگی با این فرد بهتر است یا مجرد زندگی کردن. اولین فردی که مجموع شواهد به سود این است که زندگی با او خوب است، دیگر نباید دنبال بهتر از آن بگردد. زمان جدایی نیز اینگونه است. نباید فکر کند که از این فرد جدا می‌شود و با فرد دیگری ارتباط برقرار می‌کند، این مقایسه اشتباهی است.

وی اضافه کرد: زمانی که فرد تصمیم به جدایی گرفت باید مقایسه کند که زندگی با این آدم بهتر است یا مجرد زندگی کردن. اگر مجرد زندگی کردن بهتر است، پس باید جدا شود. اول فرد باید مجرد شود یعنی از نظر روانی از رابطه عبور کند، بعد به ثبات برسد و در نهایت در خصوص فرد دیگری تصمیم بگیرد که باز آیا زندگی کردن با این فرد بهتر است یا مجرد زندگی کردن.

این روانپزشک بیان کرد: یکی از مراحل برای رسیدن به ثبات این است که دو نفر بعد از گذشت مدتی از جدایی دو، سه بار با کمک درمانگر و یا تنها با هم صحبت کرده و به هم کمک کنند. بررسی کنند که چگونه این اتفاق افتاد، چه کاری انجام دادند یا ندادند و چه شد؟ از فردی که مدت‌ها با آن‌ها زندگی کرده کمک بگیرند. اینگونه می‌توانند بفهمند در رابطه بعدی چه کاری باید انجام دهند یا ندهند.

ثاقبی در توصیه‌ای به اطرافیان فردی که جدا شده گفت: به فردی که جدا شده نگویید غصه نخور، ولش کن، لیاقت تو بیشتر از این حرف‌ها بود. بالاخره این فرد زمانی یک بخش مهم از زندگی او بوده، بنابراین بی‌احترامی به آن فرد می‌تواند به نوعی بی‌احترامی به فرد جدا شده باشد. اگر زمانی خود فرد از طرف مقابل بد می‌گوید هم‌دلانه گوش دهید، اما شما حق ندارید توهین کنید.

افراد پس از طلاق نباید تلاش کنند خود را قربانی جلوه دهند

این روان‌درمانگر تحلیلی خطاب به افرادی که جدا شده‌اند، تصریح کرد: برخی افراد از شما پس از جدایی می‌پرسند که چرا جدا شدید؟ اگرچه پرسیدن این سوال غلط است، اما در پاسخ شما تلاش نکنید از خودتان دفاع کنید، خودتان را قربانی جلوه دهید و یا توجیه کنید. این به نفع شما نیست؛ زیرا کم کم خودتان باور می‌کنید که قربانی بوده‌اید و این اصلا خوب نیست.

وی افزود: همان‌طور که اگر پیش ازدواج به فردی جواب منفی دادید به این معنا نیست که آن فرد آدم بدی بوده و صرفا به این معناست که او فرد مناسبی برای ازدواج با شما نیست، در زمان طلاق نیز فردی که از وی جدا می‌شوید لزوما آدم بدی نیست. همین‌طور، تصمیم به جدایی به معنای اشتباه بودن تصمیم گذشته شما در مورد ازدواج با این فرد نیست. زمانی که تصمیم به ازدواج گرفتید با توجه به بررسی‌هایی که انجام دادید تصمیم درستی بوده، اکنون نیز که قصد جدایی دارید با توجه به شرایط فعلی تصمیم درستی است.

این روانپزشک ادامه داد: گاهی افراد در زندگی می‌مانند؛ زیرا احساس می‌کنند اگر جدا شوند این چند سال عمرشان هدر رفته است. در تردید زندگی کردن زندگی افراد را تلف می‌کند. اگر تصمیم نگیرید، در واقع تصمیم گرفته‌اید که در زندگی خود بمانید. اینگونه نیست که بگویید من بلاتکلیف هستم، بلاتکلیفی در عمل خودش تصمیم به ادامه زندگی تلقی می‌شود. افراد باید مسئولیت تصمیماتی که می‌گیرند و تصمیماتی که نمی‌گیرند، هر دو را به عهده بگیرند.

ثاقبی با بیان اینکه یکی از مهمترین جنبه‌ها در فرایند جدایی زمانی است که زوج بچه دارند، عنوان کرد: گاهی گفته می‌شود این دو نفر به خاطر بچه‌ها با هم ماندند. من مخالف این حرف هستم. بچه‎‌ها می‌توانند یکی از مهمترین دلایل برای ادامه دادن زندگی باشند، به شرط اینکه واقعا به نفع آن‌ها باشد. تعارضات زندگی مشترک می‌تواند بیشتر به بچه آسیب بزند تا طلاق.

در چه صورت پدر و مادر می‌توانند به خاطر بچه‌ها از هم جدا نشوند؟

این روان‌درمانگر تحلیلی اضافه کرد: چه زوج جدا شوند و چه نشوند، در واقع این فضای پرتنش موجود در خانواده است که به بچه آسیب می‌زند، نه خود جدایی. در بسیاری از خانواده‌ها به نفع بچه است که پدر و مادر از هم جدا شوند. اگر پدر و مادر می‌توانند فضایی توام با احترام متقابل، بدون تنش و دعوا، و با حفظ جبهه و رویه مشترک برای بچه‌ها فراهم کنند، در این صورت می‌توانند به خاطر آن‎‌ها با هم بمانند.

وی خاطرنشان کرد: در بسیاری از زمان‌ها افرادی که از هم جدا می‎‌شوند از طرف مقابل آزرده هستند و متاسفانه هنگام جدایی بچه را سپر خود قرار می‎‌دهند. بچه حق دارد هر دو والد خود را دوست داشته و تصویر مثبتی از پدر یا مادر خود داشته باشد. اینکه یکی از والدین والد دیگر را تخریب کرده و به اشکال مختلف برای انتقام از فرد از ابزار بچه استفاده کند، بسیار بد است. اگر نتوانستیم خوب جدا شویم و در مسیر سالم پیش برویم، حداقل حواسمان باشد به سهم خودمان از بچه‌ها مراقبت کنیم و خودمان آسیبی که به آن‌ها وارد می‌شود را صد برابر نکنیم.

نظرات بینندگان