arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۵۶۷۲۳
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۱۰ - ۲۱ دی ۱۴۰۲

قتل پسر جوان به دست زورگیران در پارک نهج البلاغه تهران / نامزد مقتول: نگهبان پارک کمکی نکرد / دو سه نفر از همکارانش هم با خودروی پژو ۲۰۶ آمدند؛ از آن‌ها خواستم نامزدم را بیمارستان ببرند، اما گفتند باید آمبولانس بیاید / قبل از آمدن آمبولانس، نفس نامزدم مقابل چشمانم قطع شد

دختری جوان که نامزدش در پارک نهج البلاغه به دست زورگیران کشته شد، جزییات این جنایت را توضیح داده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سایت جنایی: دختری جوان که نامزدش در پارک نهج البلاغه به دست زورگیران کشته شد، جزییات این جنایت را توضیح داده است.

ماموران پلیس آگاهی پایتخت با دستگیری گروهی از سارقان زورگیر در غرب تهران پرده از راز قتل مرد جوان در پارک نهج‌البلاغه برداشتند.

تحقیقات برای کشف راز قتل مرد جوان که شامگاه سوم دی ماه بر اثر درگیری خونین در پارک نهج‌البلاغه تهران جان باخته بود به دستور بازپرس جنایی آغاز شد.

بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت که زن و مرد جوانی در پارک مورد حمله چهار نفر قرار گرفته‌اند. مهاجمان مرد جوان را با چاقو زخمی کرده و زن را هم هل داده بودند که دچار کبودی و کوفتگی شده بود. پس از آن چهار مهاجم گوشی مرد 37 ساله را سرقت کرده و از صحنه درگیری گریخته بودند.

در پی این اتفاقات با حضور امدادگران اورژانس تهران مرد مجروح به نزدیکترین بیمارستان انتقال یافت، اما بر اثر جراحات وارده و خونریزی ناشی از ضربات متعدد چاقو جانش را از دست داده بود.

در نهایت گروهی از زورگیران و سارقان که در محدوده پارک نهج‌البلاغه فعالیت می‌کردند در عملیات ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران دستگیر شدند. پس از آن تحقیقات مشترکی بین کارآگاهان پایگاه دوم و اداره دهم پلیس آگاهی تهران انجام و منجر به کشف راز قتل مرد جوان شد. متهمان بازداشت شده پس از بازجویی‌ها متعدد در حالی که قصد انکار ارتکاب قتل را داشتند با توجه به مدارک و مواجهه حضوری با نامزد قربانی سرقت مرگبار مجبور به اعتراف شدند.

این دختر داغدیده درباره شب حادثه گفت: من و نامزدم آرزوهایی زیاد برای زندگی مان داشتیم. هر دو اهل ورزش بودیم، به همین خاطر دو سه بار در هفته برای ورزش و پیاده روی به پارک نهج البلاغه می‌رفتیم، تا هم ورزش کرده باشیم و هم درباره زندگی و آینده با هم صحبت کنیم. عصر آن روز مثل دفعات قبل به پارک آمدیم. در حال پیاده روی بودیم که ناگهان 4 یا 5 مرد جوان به من و نامزدم حمله کردند. من لحظاتی قبل متوجه آنها کنار نیمکتی شده بودم اما فکر کردم آنها هم برای هواخوری و ورزش به پارک آمده‌اند. اما وقتی به آنها نزدیک شدیم با چاقو و قمه به ما حمله کردند. یک نفرشان به من حمله کرد و سه یا چهار نفر هم به نامزدم حمله‌ور شدند. الان به خاطر شوکی که آن لحظه به من وارد شد تعداد آنها را دقیق یادم نیست. آنها به طرف فرهاد حمله کردند و با او درگیر شدند. من هم درگیر شدم اما یکی از آنها ضربه چاقویی به شانه‌ام زد اما رد کردم و زخمش عمیق نشد و بعد هم زمین خوردم و سرم به لبه جدول خورد و چشمهایم سیاهی رفت.

دختر جوان ادامه داد: وقتی از زمین بلند شدم آنها با فرهاد درگیر بودند و یکی از آنها که موی فرفری داشت با چاقو چند ضربه به کتف نامزدم زد. صدای فرهاد به آسمان بلند شد و زورگیران هم تلفن همراه او را سرقت و فرار کردند . به سوی فرهاد رفتم او به سختی نفس می کشید و من به سرعت به طرف نگهبان پارک رفتم و از او کمک خواستم . او کمکی به من نکرد و همان لحظه دو سه نفر از همکارانش با خودروی پژو 206 آمدند. با گریه و التماس خواستم نامزدم را با خودروشان به بیمارستان برسانند اما آنها گفتند باید آمبولانس بیاید . ناامید به طرف فرهاد رفتم سرش را روی زانویم گذاشتم و منتظر آمبولانس ماندم . هنوز نفس می کشید اما به سختی و می گفت نفسم تنگ شده . دقایقی گذشت و فرهاد حلقه نامزدیمان را از انگشتش بیرون آورد و در دستان من قرار داد و قبل از آمدن آمبولانس مقابل چشمانم نفسش قطع شد . سخت ترین و غم انگیزترین لحظات زندگیم پیش چشم بود و فقط گریه می کردم . سارقان فقط تلفن همراه فرهاد را سرقت کردند چون ما همیشه قبل از ورود به پارک تمامی وسایلمان را داخل خودرومان می گذاریم و زورگیران قاتل هم در جریان زورگیری نتوانستند حلقه های نامزدی ما را از دستانمان بیرون آورند چون به سختی بیرون می آمد . آنها قبل از ما به سراغ دختر و پسر دیگری هم رفته و از آنها زورگیری کرده بودند . آن دختر و پسر شاهد زورگیر از ما بودند اما هیج کمکی نکردند. ای کاش نگهبان پارک و همکارانش پیکر زخمی فرهاد را به بیمارستان منتقل می کردند شاید الان او زنده بود.

این اظهارات دختر داغدار در حالی است که متهمان دستگیر شده در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند تا تحقیقات ادامه یابد.

نظرات بینندگان