arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۵۶۹۵۴
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۴ - ۲۲ دی ۱۴۰۲
ابراهیم جلال، پژوهشگر اندیشکده خاورمیانه در امریکا تحلیل کرد:

چرا حمله به یمن به نفع خود یمنی‌ها تمام شد؟ / سعودی و عمان احتمالا مذاکرات پشت پرده برای تنش زدایی را در دست خواهند گرفت

ابراهیم جلال، پژوهشگر اندیشکده خاورمیانه در امریکا در رشته توئیتی نوشت: با فرض اینکه ایالات متحده، بریتانیا و همپیمانان شان اهداف با ارزشی را شناسایی کرده‌ باشند، یک حمله در خنثی سازی برنامه موشکی و پهپادی حوثی‌های مورد حمایت ایران ناکام می‌ماند، چراکه تاکتیکی و کوته‌بینانه به نظر می‌رسد، اما مهم‌تر از همه باعث عواقب شدید می‌شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ابراهیم جلال، پژوهشگر اندیشکده خاورمیانه در امریکا در رشته توئیتی  در واکنش به حملات امریکا و بریتانیا به یمن با بیان اینکه حمله به یمن  باعث عواقب شدید می شود نوشت: سعودی و همان احتمالا مذاکرات پشت پرده برای تنش زدایی را در دست خواهند گرفت.
 
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ وی در این باره نوشت: پس از 27 حمله دریایی حوثی ها در عرض 55 روز که 10.8٪ از 250 حمله دریایی از سال 2015 را تشکیل می دهد، که تا 15٪ از حمل و نقل دریایی جهانی و 30٪ از ترافیک کانتینرهای آبی به ارزش تقریبی یک تریلیون دلار را تهدید می کند، انتظار می رود این حمله محدود، تاکتیکی و نمادین باشد. 
 
در حالی که این حمله تلاش می‌کند قدرت نمایی کرده و از اعتبار و وجهه محافظت و همچنین از افزایش قیمت انرژی جلوگیری کند، برای خنثی سازی منبع تهدید یا رفع عدم تعادل قدرت داخلی که در وهله اول راه را برای چنین حملاتی هموار کرد، کار چندانی انجام نمی‌دهد. 
 
 حمله امروز غرب به رسمیت شناختن سوءمدیریت بین‌المللی جنگ و صلح در یمن، به‌ویژه تحمیل توافق استکهلم در سال 2018 با وجود دست بالای نظامی نیروهای تحت حمایت ائتلاف و جلوگیری از بازپس‌گیری حدیده و حفظ آن در زیر نظر حوثی‌ها است.
 
باوجود انجام حملات، شواهد کمی وجود دارد که امریکا و انگلیس از انبارهای نظامی با ارزش و کارگاه‌های مونتاژ موشک و پهپاد آگاهی داشته باشند. 
 
 حوثی‌ها با کسب تجربه دو دهه‌ای در جنگ‌های چریکی از سال 2004 و جان سالم به در بردن از جنگ منطقه‌ای از سال 2015، سلاح‌های سنگین، پایگاه‌ها و اردوگاه‌های خود را غیرمتمرکز و پنهان کردند، تحرک زمان جنگ و استتار را توسعه دادند و بر فنن پروپاگاندا و اطلاعات نادرست احاطه یافتند.
 
 با فرض اینکه ایالات متحده، بریتانیا و همپیمانان شان اهداف با ارزشی را شناسایی کرده‌ باشند، یک حمله در خنثی سازی برنامه موشکی و پهپادی حوثی‌های مورد حمایت ایران ناکام می‌ماند، چراکه تاکتیکی و کوته‌بینانه به نظر می‌رسد، اما مهم‌تر از همه منجر به عواقب شدید می‌شود.
 
 در داخل یمن، این حمله پیامدهای متعددی خواهد داشت.  اولاً، این حمله به احتمال زیاد باعث ایجاد ترس در میان غیرنظامیان، افزایش احساسات ضد آمریکایی و ضد انگلیسی در بین مردم می شود، در نتیجه نبرد برای تسلط بر قلب ها و اذهام، همانطور که در افغانستان، سومالی و ویتنام از دست رفت، اینجا هم از دست می رود.
 
 دوم، این حمله همچنین بهانه جدید دیگری به نام «دشمن خارجی» برای حوثی‌ها فراهم می‌کند تا حواس ها را از نیازهای حکمرانی روزانه از ارائه خدمات گرفته تا پرداخت حقوق را پرت کنند. 
 
 سوم، یک حمله بین‌المللی جمعی حمایت داخلی از حوثی ها را با توجه به مخالفت با مداخله خارجی و ضدآمریکایی فزاینده در سراسر منطقه و همچنین چارچوب‌بندی حملات حوثی‌ها در حمایت از فلسطین افزایش می‌دهد.
 
 چهارم، این حمله همچنین جایگاه و محبوبیت منطقه‌ای حوثی‌ها و همبستگی با آنها را در جهان عرب و اسلام افزایش می‌دهد، زیرا حوثی‌ها از احساسات مردمی طرفدار فلسطین استفاده می‌کنند، که از اکتبر شاهد افزایش روشنی بود.
 
 پنجم، با توجه به چارچوب حملات دریایی حوثی ها به عنوان پاسخی به جنگ غزه، آنها حمله ایالات متحده و بریتانیا را برای بسیج جنگجویان مورد بهره برداری قرار می دهند و برای اولین بار پس از به خدمت در آوردن هزاران نفر پس از عملیات طوفان الاقصی، شعارهای ضد یهودی و ضد آمریکایی خود را اعتبار بخشیدند. 
 
 ششم، یمن، در نتیجه ماجراجویی بی‌وقفه حوثی‌ها، احتمالاً با ریسک بالاتر، بحران‌های اقتصادی و انسانی عمیق‌تر مواجه می‌شود، بدون اینکه استراتژی چند بعدی که راه را برای مقابله با آن ها هموار کند. 
 
 هفتم، حوثی‌ها از این حمله برای جلب حمایت عمومی حول خود استفاده می‌کنند و دولت (مورد حمایت ریاض) و جناح‌های مختلف آن را به‌عنوان «طرفدار اسرائیل» و «طرفدار آمریکا» معرفی می کنند. 
 
از نظر خارجی، این حمله چندین پیامد دارد.  اول، برای حفظ اعتبار و نشان دادن توانایی، حوثی‌ها به احتمال زیاد حملات دریایی را بدون مانع ادامه خواهند داد و از پرتابگرهای متحرک موشکی و پهپادی، استفاده می‌کنند و دامنه اهداف خود را گسترش می‌دهند.
 
دامنه گسترده اهداف شامل منافع آمریکا در منطقه، از جمله در خلیج فارس می شود.  خطر حملات چند وجهی توسط محور مقاومت که منافع ایالات متحده در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و همچنین کشورهای دخیل در حملات و در محدوده را هدف قرار دهد، افزایش یافته است.
 
دوم، دریای سرخ و خلیج عدن، نظامی‌سازی، استقرار نیروی دریایی، گشت‌زنی و نظارت بیشتر را تجربه خواهند کرد، از جمله از طریق گسترش گروه ضربت ترکیبی 153 (ابتکار تحت رهبری امریکا در دریای سرخ) که در آوریل 2022 تأسیس شد، یا ترتیبات جایگزین که در «نیروهای دریایی مرکب» (گروهی با مشارکت دریایی ۳۹  کشور برای حفظ نظم بین‌المللی در آب های بین المللی) یا فراتر از آن وجود دارد.
 
 این بدان معنی است که آبهای سرزمینی یمن تحت نظارت بیشتری قرار خواهد گرفت؛ بنابراین بیمه جنگی برای کشتیرانی به سمت یمن و قیمت کالاها، از جمله غذا و دارو را افزایش می دهد.
 
 سوم، با توجه به اینکه یمن تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد و حوثی‌ها به ویژه تحت تحریم تسلیحاتی هستند، اجرای سخت‌گیرانه‌تر انتقال تسلیحات بر حوثی‌ها اعمال خواهد شد که مستلزم اراده سیاسی و تعهد طولانی‌مدت مطابق با قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت است.
 
 چهارم، شرکت‌های حمل و نقل و انرژی باید استراتژی‌های کاهش ریسک بالا را اتخاذ کنند و هزینه‌های بیشتری را متحمل شوند.  اگر حملات حوثی ها ادامه یابد، با توجه به استفاده از دماغه امید نیک، بیمه جنگی و هزینه و زمان حمل و نقل احتمالاً در کوتاه مدت بالا باقی می ماند.
 
 پنجم، کشورهای غربی و ساحلی دریای سرخ احتمالاً مکانیسم‌های به اشتراک گذاری اطلاعاتی قوی در مورد امنیت دریایی، کالاهای ورودی به یمن، قابلیت‌های حوثی‌ها و حمایت ایران را تعمیق خواهند داد، که مستلزم تنظیم مجدد استراتژی غرب و بازسازی اعتماد در منطقه است.
 
 ششم، عمان و عربستان سعودی احتمالاً نقش تسهیل کننده در گفتگوهای پشت پرده برای تنش زدایی، انتقال پیام دارند.  با این حال، این تلاش‌ها احتمالاً کوتاه‌مدت و تاکتیکی هستند و به یک استراتژی بین‌المللی چندجانبه گسترده‌تر نیاز دارند.
 
  هفتم، نیاز مبرمی برای تقویت قابلیت‌های گارد ساحلی یمن (مورد حمایت ائتلاف سعودی) و همچنین کشورهای ساحلی دریای سرخ، از جمله از طریق تأمین کشتی‌ها، تأمین مالی، آموزش، اطلاعات و فناوری برای حمایت از اقدامات امنیتی داخلی وجود دارد.  
 
 هشتم، مشخص نیست که آیا غرب مایل به بازنگری در نقشه راه شکننده صلح با گنجاندن یک مسیر امنیتی، با حمایت قوی از دولت (مورد حمایت ریاض) برای حل و فصل عدم موازنه قدرت در داخل از طریق فشار نظامی فعال برای حفاظت از تجارت دریایی و امنیت است یا خیر. 
 
به طور کلی، عزم نظامی و تفکر استراتژیک غرب با آزمون بزرگی روبرو است.  اگر آنها به حملات حوثی‌ها به‌جای تحولات استراتژیک به عنوان یک اتفاق ساده نگاه کنند که ممکن است تکرار شود، محکوم به شکست برای سال‌های طولانی هستند.
 
  بیشتر توجهات به یمن معطوف به راه‌حل‌های سریع، بحران انسانی و «پایان دادن به درگیری» بدون توجه به اینکه چه کسی بر یمن تسلط دارد، است. 
 
 قدرت های غربی زمانی فکر می کردند که این تهدید قابل گسترش نیست.  تصور می کردند می توانند با قدرت روزافزون یک جریان مورد حمایت ایران کار کنند که قدرت را در صنعا به دست گرفت. 
 
  قبل از حمله دیشب، گفتگوها با دو گزینه روبرو بود؛ - حمله کنیم یا حمله نکنیم. این نشان دهنده گسست مشکل‌ساز بین اهداف کوتاه‌مدت و منافع ثبات بلندمدت است.  پاسخ در بازاندیشی اینکه چه نوع یمنی برای امنیت، ثبات و صلح منطقه ای خوب است، نهفته است.
 
تعداد فزاینده حملات به کشتی‌رانی در دریای سرخ نشان می‌دهد که حوثی ها اکنون یک تهدید استراتژیک برای آمریکا، متحدان آن و اقتصاد جهانی هستند.
 
تعادل بین اولویت‌های کوتاه‌مدت و منافع استراتژیک بلندمدت از جمله تضمین آزادی دریانوردی، تضمین جریان انتقال بدون مانع کالا از طریق دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب، و کاهش نقش منفی ایران در منطقه چیست؟
 
  جایگزین سیاست‌های واکنشی کوتاه‌مدت، استفاده از فرصت برای بازنگری در محاسبات اشتباه، تعامل تاکتیکی و سوء مدیریت هاست.  غرب باید یک استراتژی امنیتی بلندمدت را که در روند صلح یمن و الزامات امنیت و ثبات منطقه ای تلفیق شده، تهیه کند.
 
این استراتژی شامل اولویت‌ دهی به مسیر امنیتی و حمایت نظامی، لجستیکی، مالی و اطلاعاتی از دولت [در تبعید] یمن برای رفع عدم تعادل قدرت داخلی در یمن با اعمال اقدامات نظامی در اطراف استان مارب و حدیده است.
 
 این تلاش باید همراه با تقویت موضع دفاعی در دریای سرخ برای ایمن سازی مسیر عبور کشتی‌های تجاری و گفتگوهای صریح با بازیگران منطقه‌ای برای رهبری معماری امنیتی منطقه‌ای بومی باشد.  یک استراتژی چند بعدی که به عوامل ریشه‌ای جنگ جاری یمن بپردازد، روند صلح آن را بازنگری کند و در آستانه صلح، با بازنگری مجدد فشار نظامی فعال، به عدم موازنه نگران‌کننده قدرت در یمن رسیدگی کند. 
 
 چنین رویکردی را می‌توان با جنگ اطلاعاتی، تحریم‌های هدفمند پیشگیرانه که شبکه‌های تأمین مالی جنگ را مختل می‌کند، گفتگوهای پشت پرده، و اجرای بیشتر تحریم‌های تسلیحاتی و افزایش ممنوعیت تسلیحات غیرقانونی حوثی‌ها بر اساس قطعنامه 2216 مورد حمایت قرار داد.
نظرات بینندگان