سیدهادی برهانی؛ استاد مطالعات اسرائیل دانشگاه تهران: خاورمیانه در یکی دو هفته اخیر شاهد یک تحول مهم و تعیین کننده در رابطه با فرآیند به اصطلاح صلح میان اعراب و اسرائیل بود. این تحول مهم در کوران تحولات سخت و پرشتاب جاری در منطقه مورد توجه لازم قرار نگرفت. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در یک نشست خبری، که پنج شنبه ۲۸ دی ماه گذشته مستقیما از شبکههای تلویزیونی پخش میشد، اعلام نمود: «در هر توافق و یا طرحی که در آینده عملی شود اسرائیل باید کنترل امنیتی بر تمامی مناطق در کرانه باختری رود اردن را حفظ کند». کنترل امنیتی در واقع نام محترمانه اشغال است و این موضع گیری اسرائیل مشخصا به معنای تصمیم این رژیم برای ادامه اشغال تمامی کرانه باختری (و نه فقط بخشی از آن) است. در این صورت، دیگر هیچ فضایی برای تشکیل یک کشور فلسطینی، حتی در گوشه کوچکی از کرانه باختری، فراهم نخواهد بود. این امر فقط یک برداشت (از سخنان وی) نیست بلکه نتانیاهو با وقاحت تمام، در همین نشست، بدان تصریح کرده است: «این با حق حاکمیت (فلسطینیها) در تضاد است. چه میشود کرد؟».
پس از این اظهارات معنادار و خطیر، که پروسه صلح و راه حل دو کشوری را نه تنها زیر سوال برده بلکه کاملا منتفی مینماید، بایدن دست به کار شد و روز بعد (جمعه ۲۹ دی) با نتانیاهو تماس گرفت. پس از این تماس تلفنی، بایدن که در صدد رفع و رجوع مسئله بود، اظهار داشت: «نخستوزیر اسرائیل مخالف همه راه حلهای دو کشوری نیست و شکلهایی از این راه حل امکان تحقق دارد». ساعاتی پس از این اظهارات بایدن، دفتر نخست وزیر اسرائیل بیانیهای در این باره صادر نمود و بر مواضع قبلی نتانیاهو تاکید کرد. براساس نص این بیانیه، نتانیاهو در گفتگو با بایدن، «مواضع خود را که در طول سالها ثابت بوده، تکرار کرد و همانگونه که در نشست خبری (۲۸ دی) گفته بود، پس از نابودی حماس، کنترل امنیتی کامل نوار غزه باید در دست اسرائیل باقی بماند ... و این، با درخواست حاکمیت از سوی فلسطینیان در تضاد است». نتانیاهو برای مخالفت با برداشت بایدن از گفتگوی تلفنی به این بیانیه بسنده نکرد و همان شب در توئیتی نوشت: «من در مورد کنترل کامل امنیتی اسرائیل بر کل منطقه کرانه باختری رود اردن سازش نمیکنم، و این با تشکیل کشور فلسطین مغایرت دارد». پس از این، سخنگوی نتانیاهو نیز به میدان آمد تا شک و شبههای در مورد موضع جدید اسرائیل باقی نماند. او اظهار داشت نخستوزیر اسرائیل در گفتوگوی تلفنی با آقای بایدن گفته که نیازهای امنیتی اسرائیل «هیچ فضایی» برای تشکیل کشور فلسطین باقی نمیگذارد.
بنیامین نتانیاهو همواره موضعی منفی نسبت به پیمان اسلو (که أساس پیمان صلح فلسطین و اسرائیل و مبنای راه حل دوکشوری است) داشته است. او از جمله در تاریخ ۲۶ آذر گذشته گفته بود: «از اینکه سی سال مانع تشکیل کشور مستقل فلسطین شده، احساس غرور میکند. نتانیاهو «پیمان اسلو» را اشتباهی فجیع توصیف کرده و مدعی شد: «اکنون همه میدانند کشور فلسطینی چگونه است، اکنون که نمونه کوچک آن را در غزه دیدیم». اما او همواره در این مدت با راه حل دو دولتی و پروسه صلح به نوعی بازی میکرده و هیچگاه با چنین صراحتی آن را نفی نکرده است. موضع اخیر نتانیاهو در مورد پروسه صلح و امکان تشکیل کشور فلسطینی شک و شبههای در مورد موضع این رژیم در مخالفت با أساس پروسه صلح و تشکیل یک کشور فلسطینی (هرچند کوچک و بی اختیار) باقی نگذاشته است.
معنای موضع اخیر دولت اسرائیل در خصوص سرنوشت فلسطین و فلسطینیها کاملا مشخص است: کشوری فلسطینی در کار نخواهد بود و فلسطینیها در بهترین حالت باید به زندگی تحت رژیمی آپارتاید تن دردهند و در بدترین حالت از طریق یک نسل کشی بیرحمانه نابود خواهند شد. در این شرایط، پاکسازی نژادی فلسطینیها میتواند راه حلی میانه بشمار آید! این واقعیت از چشم اتحادیه اروپا دور نماند. جوزف بورل مسئول سیاست خارجی این اتحادیه در واکنش به این موضع گیری اسرائیل گفت: «اگر آنها (اسرائیل) این راه حل (دو دولتی) را نمیپذیرند، باید بحث کنیم و ببینیم چه راهحل دیگری مدنظرشان است. اینکه فلسطینیها وادار به کوچ اجباری شوند یا آنها را قتلعام کنند؟» او در این سخنان، موضع اخیر اسرائیل را ناامیدکننده خواند.
در چنین شرایطی، که قصد مشخص اسرائیل برای نابودی کامل فلسطین و فلسطینیها اعلام میشود و حتی فریاد اتحادیه اروپا به آسمان میرود، متاسفانه از اتحادیه عرب صدایی بلند نشده است. اتحادیه عرب چگونه میتواند اهمیت این موضوع خطیر را نادیده بگیرد؟ یک کشور عربی اشغال شده و یک ملت عرب در معرض نابودی قرار گرفته اند و اینک اسرائیل با صراحت اعلام میکند این اشغال ادامه دارد و هیچ فضایی برای تشکیل یک کشور فلسطینی وجود ندارد.
علاوه بر این، پس از این مواضع صریح و روشن اسرائیل در باره کشور فلسطینی، سخن گفتن از پروسه صلح و راه حل دو دولتی و به ویژه تعامل با این رژیم برای فراهم کردن زمینه تشکیل کشوری فلسطینی کاملا بی معناست. اساس پروسه صلح خاورمیانه این است که اسرائیل در ازای صلح و مشروعیت از اراضی اشغالی ۱۹۶۷ عقب نشینی نموده و اجازه دهد کشور (کوچک) فلسطینی در این اراضی تشکیل شود. براین اساس، تقریبا تمامی طرفهای عربی که با اسرائیل وارد صلح شده اند، یک هدف مهم خود را حل و فصل صلح آمیز مشکل فلسطین و فراهم کردن زمینه تشکیل کشور فلسطینی اعلام کرده اند. از زمان صلح مصر و اسرائیل، به عنوان اولین سازش عربی با اسرائیل، تا عادی سازی امارات با این رژیم، مسئله فلسطین و ضرورت حل وفصل صلح آمیز آن براساس قطعنامههای سازمان ملل و راه حل دوکشوری همواره بخشی از توافق صلح با رژیم صهیونیستی بوده است. صلح ابراهیم نیز با وعده متوقف کردن انضمام کرانه باختری به اسرائیل صورت گرفته است.
به رغم این سابقه، کشورهای عربی در برابر مواضع اخیر اسرائیل، که در واقع زیرپاگذاشتن اساس همه معاهدات صلح با اسرائیل بوده، سکوت کرده اند. این سکوت نه تنها هزینه سنگینی برای فلسطینیها در بر دارد بلکه عواقب بدی برای جهان عرب به دنبال خواهد داشت. اگر کشورهای عربی از مسئله فلسطین عبور کنند و در برابر سرنوشت یک ملت عرب، فلسطینی ها، بی تفاوتی پیشه کنند، نمیتوانند نسبت به سرنوشت خود بی تفاوت باشند. هفت اکتبر به خوبی نشان داد پرونده فلسطین از جهان عرب جداشدنی نیست و تا زمانی که این پرونده حل نشده است جهان عرب و امنیت و منافع آن از مسئله فلسطین تاثیر میپذیرد؛ بنابراین دولتهای عربی (حتی اگر تنها به فکر منافع اختصاصی خود باشند) باید شجاعانه این واقعیت را بپذیرند و با توجه به تجربه چند دهه تعامل به اصطلاح صلح آمیز عربی با اسرائیل اعتراف کنند فرار از این مسئله مشکل آنان را حل نخواهد کرد.
بر این اساس و با توجه به اهمیت و حساسیت تحول یاد شده، پیشنهاد مینماید کشورهای عربی سکوت را کنار گذاشته و نسبت به این تحول خطیر اعلام موضع کنند. برای این منظور مناسب است اتحادیه عرب در نشستی اضطراری نسبت به موضع اخیر رژیم صهیونیستی اعلام نظر نموده و برای اسرائیل روشن نماید بدون تشکیل کشور فلسطینی و بدون برخورداری فلسطینیها از حداقلی از حقوق مشروع خود امکان عادی سازی روابط با اسرائیل وجود ندارد. در این چارچوب اتحادیه عرب میتواند اسرائیل را تهدید نموده و ضرب الاجلی برای تغییر موضع صلح ستیز اسرائیل اعلام نماید.