arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۶۱۰۶۲
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۹ - ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
شماره پنج؛

خاطرات صادق خلخالی: دولت بازرگان در اعدام هویدا کارشکنی می‌کرد؛ می‌گفتند با این اعدام، نخست وزیر‌کشی در ایران عادی خواهد شد

یکی از پر دردسرترین و جنجالی‌ترین محاکمات ما همان محاکمه هویدا بود. ما در دادگاه مرتباً با کارشکنی‌های دولت موقت بازرگان روبه رو بودیم؛ زیرا اعضای این دولت تقریباً با اعدام هویدا مخالف بودند. یدالله سحابی می‌گفت اگر خلخالی هویدا را اعدام کند، نخست وزیر کشی در ایران امری عادی خواهد شد و ممکن است پس از شکست انقلاب ما را هم بکشند. بازرگان سرسختانه با اعدام هویدا مخالفت می‌کرد و برای جلوگیری از اعدام سخت در تلاش بود. به من می‌گفت شما نباید هویدا را اعدام کنید؛ چون می‌گویند که او هم در سازمان ملل و اروپا، طرفداران زیادی دارد و این را امام هم می‌گوید. من این موضوع را از امام پرسیدم و ایشان فرمود: من چنین مطلبی را نگفته‌ام.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: صادق خلخالی (۱۳۰۵-۱۳۸۲) حاکم شرع و نماینده مجلس بود. او نقش پررنگی در اعدام سران ارتش و برخی مسئولین پیش از انقلاب داشت. خلخالی چندین دوره نمایندگی مجلس را نیز تجربه کرد و در بازه‌ای نیز مسئول مبارزه با مواد مخدر شد.

کتاب خاطرات خلخالی منتشر شده توسط نشر سایه در سال ۱۳۷۹ است.

قسمت پنجم

محاکمه و اعدام امیرعباس هویدا

یکی از بزرگترین مهره‌ها و عوامل فساد دستگاه پهلوی، آقای امیر عباس هویدا بود. او پس از اعدام انقلابی، منصور برسر کار آمد و به مدت نزدیک به سیزده سال نخست وزیر شاه بود. او را به دستور ازهاری ظاهراً به زندان دژبان انداختند؛ ولی در واقع آنجا هتلی بود که دسته جمعی خوش گذرانی می‌کردند. همه دفاعیات هویدا در دادگاه در این خلاصه می‌شد که می‌گفت: من یک مهره کوچک در سیستم بودم و این سیستم بود که حکومت می‌کرد؛ نه من و نه افراد. او همه اتهامات را رد می‌کرد و می‌گفت: این ساواک بود که کشور را اداره می‌کرد و من در صورت ظاهر نخست وزیر بودم و در واقع، از جریان‌های کشور اطلاع صحیحی نداشتم.

 

او شاه و آمریکا را مسئول اعزام ارتش به ظفار و عمان عنوان و خودش را تبرئه می‌کرد و می‌گفت من پس از گذشت چند ماه از جریان مطلع شدم. به هویدا گفتم پس چرا استعفا ندادید؟ گفت: اختیار در دست ما نبود. گفتم: این همه به خارج مسافرت می‌کردید، چرا تصمیم نگرفتید در آنجا بمانید و صدای اعتراض خود را بلند کنید و جزء مخالفین دولت باشید؟ او می‌گفت مردم ما را قبول نداشتند. او می‌گفت: سفر‌هایم به چین و سنگال و اروپا و آمریکا به دستور آمریکا و شاه بود و تعمیر مقبره سید علی محمد باب و میرزا حسین علی بها و عباس افندی در حیفا و عکا نیز شاه بود و به دستور او بود که من پرده‌های قالی گران قیمت را به دستور وقف آنجا کردم.

هویدا تصور می‌کرد که ما او را به عنوان یک نفر بهایی و یا بابی محاکمه می‌کنیم. به همین دلیل چندین بار به وی تذکر دادم که این طور نیست. من به او گفتم که شاه هر چه بود؛ ولی بهایی نبود که دستور دهد به مقبره حیفا وعکا فرش وقف کنی. او مسئولیت همه کشتار‌های بیرحمانه از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به بعد را به عهده شاه می‌دانست و همه تقصیر‌ها را به گردن او می‌گذاشت. هویدا حاضر به قبول این موضوع نبود که این همه ضربه، بر پیکر سیاست و اقتصاد و فرهنگ این کشور در طول مدت سیزده سال نخست وزیری وی از ناحیه او وارد شده است. او فرزند عین الملک هویدا از بابی‌های کاشان بود.

 پدر او چون زبان خارجی را خوب تکلّم می‌کرد، ابتدا در اتاق بازرگانی دوره رضاخان مشغول کار شد و سپس عهده دار سفارت در لبنان و سوریه و ترکیه گردید. او در مسافرت‌های مکرر به، حجاز در تخریب مقبره‌های ائمه چهارگانه در مدینه که به دست وهابی‌ها در حجاز صورت گرفت دخالت داشت. او می‌خواست بدین وسیله اختلاف میان شیعه و سنی را تشدید کند تا بتواند مسلک بهائیت را در همه جا نشر دهد. خود هویدا هم مروج این ملک در ترکیه بود به همین دلیل چند بار مورد اعتراض دولت ترکیه قرار گرفت و سرانجام اخراج شد. عین الملک در راه حجاز، به دست افراد مسلح کشته شد و جنازه او را به لبنان و سوریه بردند؛ ولی مردم نمی‌گذاشتند که جنازه او در قبرستان مسلمان‌ها و در کنار مقبره زینب کبری در شام دفن شود. در نهایت او را به بیت المقدس برده و در قبرستان یهودیان الخلیل دفن کردند هویدا هم در دادگاه به این امر اعتراف می‌کرد.

یکی از پر دردسرترین و جنجالی‌ترین محاکمات ما همان محاکمه هویدا بود. ما در دادگاه مرتباً با کارشکنی‌های دولت موقت بازرگان روبه رو بودیم؛ زیرا اعضای این دولت تقریباً با اعدام هویدا مخالف بودند. یدالله سحابی می‌گفت اگر خلخالی هویدا را اعدام کند، نخست وزیر کشی در ایران امری عادی خواهد شد و ممکن است پس از شکست انقلاب ما را هم بکشند.

بازرگان سرسختانه با اعدام هویدا مخالفت می‌کرد و برای جلوگیری از اعدام سخت در تلاش بود. به من می‌گفت شما نباید هویدا را اعدام کنید؛ چون می‌گویند که او هم در سازمان ملل و اروپا، طرفداران زیادی دارد و این را امام هم می‌گوید. من این موضوع را از امام پرسیدم و ایشان فرمود: من چنین مطلبی را نگفته‌ام.

 «خانم انشاء» هم که یکی از بستگان هویدا بود و به عنوان دکترخصوصی او به زندان می‌آمد. در ملاقات با هویدا، او را از جریان‌ها با اطلاع می‌کرد. 

نظرات بینندگان