سرویس سیاست خارجی «انتخاب» / محمد بیات: طی پنج سال اخیر منطق درگیری میان ایران و آمریکا برپایه «ایجاد بازدارندگی»، «ارسال سیگنال» و ترسیم «خطوط قرمز» بوده است. در این معادله طرفین سعی میکنند تا در چهارچوبی مشخص پاسخ اقدامات «آفندی» یا تصمیمات تهاجمی طرف مقابل (مانند کمپین فشار حداکثری یا تسخیر سفارت آمریکا در بغداد) را بدهند.
وقوع حمله هفتم اکتبر و افزایش بیسابقه سطح تنشها در منطقه شرق عربی سبب شده است تا گروههای مقاومت عراق و سوریه برای پایان جنگ در نوار غزه به آمریکا فشار آورده و با هدف قراردادن پایگاههای سنتکام در حوزه شامات زمینه برقراری آتشبس و صلح پایدار در منطقه را فراهم آورند. ناگفته نماد سیاست مشابهی از سوی انصارالله یمن در شمال اقیانوس هند دنبال میشود. با گذشته بیش از چهارماه از جنگ «شمشیرهای آهنین» و عدم بازگشت صلح به منطقه، حال به نظر میرسد پس از حمله به نزدیکی پایگاه سری «التنف» در اردن دامنه اقدامات گروههای مقاومت یک پله افزایش یافته و منافع آمریکا به شکل بیسابقهای مورد هدف قرار گرفته است. همین موضوع سبب شده است تا جمهوری خواهان با اعمال فشار بر دولت بایدن خواستار پاسخ جدی واشنگتن به تهران و گروههای مقاومت شوند. اقدامی که میتواند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ دموکراتها را وارد بازی از پیش باخته کند.
اقدام متقابل
شامگاه یکشنبه دوم فوریه فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) با انتشار بیانیهای از حملات هوایی ارتش آمریکا به اهداف در عراق- سوریه خبر داد. در این حملات از ۱۲۵ سلاح برای هدف قرار گرفتن ۸۵ نقطه در البوکمال، القائم و المیادین استفاده شده است. براساس اخبار منتشر شده از سوی رسانههای وابسته به مقاومت عراق قریب به ۴۱ نفر در جریان حملات شهید و زخمی شدند. در بیانیه سنتکام آمده است در بانک اهداف نظامی آمریکا مقر فرماندهی، مراکز اطلاعاتی، انبارهای موشکی- پهپادی، تاسیسات مرتبط به بخش لجستیک و مهمات مورد حمله قرار گرفته است.
به گفته جان کربی، مقامات دولت بایدن پیش از حمله به اهدافی در خاک عراق، دولت الشیاع السودانی را مطلع کردند. به گزارش بلومبرگ جو بایدن رئیس جمهور آمریکا دستوری را امضا کرده است که براساس آن سلسله حملاتی علیه پایگاههای مرتبط با محور مقاومت صورت خواهد گرفت.
جنگ روایتها
شاید مهمتر از حمله آمریکا به پایگاههای مقاومت، نوع پوشش خبری آن از سوی رسانههای حامی یا منتقد دولت بایدن بوده است. در ساعات ابتدایی تجاوز به تمامیت ارضی عراق و سوریه، رسانههایی همچون «سی ان ان» سعی کردند تا با برجسته سازی اقدام ارتش آمریکا، این حمله را دست آوردی بزرگ نشان دهند.
در سوی مقابل رسانههای نزدیک به جریان نئومحافظهکار پاسخ ابتدایی واشنگتن را «ضعیف» توصیف کرده و خواستار گسترش دامنه حملات علیه مقاومت شدند.
در سوی مقابل رسانههای نزدیک به محور مقاومت اعلام کردند که واشنگتن برخی پایگاههای خالی و متروکه را هدف قرار داده است که فاقد ارزش راهبردی بودند. علاوه بر این الجزیره به نقل از منبعی مطلع گفت که هیچ یک از پایگاههای نیروی قدس در جریان حملات آمریکا هدف قرار نگرفتند. در این «جنگ روایت» هر کدام از طرفین منازعه سعی دارند تا با اعتبار زدایی از «روایت طرف مقابل» خوراکی برای اقناع افکار عمومی تهیه کند.
خطوط قرمز جدید
تشدید تنشهای میان ایران و آمریکا دو ابهام کلیدی را در خصوص نوع رابطه ایران با گروههای مقاومت و آستانه تنش میان تهران- واشنگتن مشخص کرد.
نخست آنکه ایران همواره حامی نظامی- تبلیغانی- مالی گروههای مقاومت بوده، اما هیچگاه کنترل کامل بر اقدامات آنها نداشته و فرماندهان ارشد مقاومت دارای استقلال نسبی و ابتکار عمل با توجه به شرایط خاص هر منطقه هستند. آشکار شدن این موضوع موجب تضعیف افسانه «نیابتی» خواندن گروههای مقاومت در رسانهها-اندیشکدههای غربی و ایجاد ادراک ناصحیح برای افکار عمومی شده است.
دوم آنکه پس از عملیات طوفان الاقصی، ایران و آمریکا نشان دادند که تمایلی به گسترش دامنه جنگ در منطقه ندارد.
علاوه بر این به نظر میرسد واشنگتن به بازتعریف سیاست خاورمیانهای خود قصد دارد تا مذاکرات منطقهای با ایران را از سر گرفته و وارد معاملهای بزرگ شود.
کاخ سفید به این نکته پی برده است که شاید ایران نتواند تا نظم مطلوب خود را در منطقه حاکم کند، اما این توان را دارد تا جلوی شکلگیری هرگونه نظم جدیدی را در خاورمیانه بگیرد. اگر این برداشت از گفتار سیاسی و اقدامات نظامی تهران- واشنگتن صحیح باشد آنگاه میتوان از ایجاد خطوط قرمز نامرئی میان این قدرت تاثیر گذار و تمایل آنها برای رسیدن به توافقی جدید سخن گفت.
بهره سخن
مسیر اصلی تهران- واشنگتن برای کنترل دامنه تنشها و ترسیم خطوط قرمز جدید از کانالهای عمان- قطر- سوئیس یا به عبارت دقیقتر بازیگران میانجی میگذرد. حمله مقاومت عراق به «برج ۲۲» و کشته شدن نیروهای آمریکایی سبب بالا رفتن بیسابقه سطح تنشها در میان سنتکام و محور مقاومت شده است.
در ساعات ابتدایی حمله به این پایگاه مستقر در نزدیکی مرز سوریه- اردن، برخی سناتورهای جمهوری خواه خواهان هدف قرار گرفتن تهران یا منافع جمهوری اسلامی ایران در سراسر منطقه شدند. نخستین مرحله از سلسله حملات آمریکا علیه محور مقاومت نشان داد، واشنگتن از طریق حملات پرتعداد به پایگاههای فاقد ارزش استراتژیک نشان داد به دنبال احیای بازدارندگی، پاسخ به مطالبه افکار عمومی آمریکا و در عین حال جلوگیری از افزایش دامنه بحران در منطقه خاورمیانه است. به عبارت دیگر حمله «دوم فوریه» آمریکا را میتوان اقدامی هماهنگ با تهران برای جلوگیری از افزایش سطح تنشها در منطقه ارزیابی کرد.