خبر ورزشی: مسعود اقبالی، از مدرسان AFC و کارشناس فوتبال درباره دلایل حذف تیم ملی فوتبال کشورمان در یک قدمی فینال رقابتهای جام ملتهای ۲۰۲۳ آسیا نکاتی را مطرح کرد.
* ما متاسفانه همیشه قبل از آن که به دنبال علت باشیم به دنبال معلول میگردیم. هیچ زمان بعد از چنین اتفاقاتی نمیرویم دنبال چراها بگردیم که علت باختمان چه بود. دنبال اصلاح کردن نیستیم و در جهت توسعه و پیشرفت حرکت نمیکنیم بلکه فقط به فکر امروزمان هستیم نه به فکر فردا.
* تیم ملی ما در ۱۲ دوره این مسابقات یا سوم شده یا چهارم یا اوت. به وضوح میتوان دلایل این اتفاقات را پیدا کرد، اما هیچکس به دنبال آنها نرفته است.
* دنیای فوتبال امروز یعنی پیشرفت. همه به دنبال جلو رفتن هستند. در کشورهای رو به پیشرفت میبینیم که به لحاظ تشکیلاتی، مالی، برنامههای توسعه یافته برای رسیدن به جایگاه بهتر و برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و مسائلی از این دست همه برای رسیدن به نتایج بهتر همه چیز در اختیار فدراسیون فوتبالشان است و البته نتیجه آن را هم میبینیم.
* در همین دوره از مسابقات جام ملتهای آسیا به وضوح دیدیم تیمهایی مانند تاجیکستان، ازبکستان، تایلند، اردن و نمونههایی از این دست چطور با رسیدن به استانداردهای مطلوب خودشان را در مسیر پیشرفت قرار دادهاند. هرچند که بخشی از این پیشرفت داشتن استعداد است که آن هم کم کم ایجاد میشود
* فوتبال دنیا بر اساس استاندارد و کار با تیمهای پایه پیشرفت میکند. امروزه در تیمهای ملی اسپانیا و آلمان فوتبالیستهای ۱۷ یا ۱۸ ساله حضور دارند که این مشخص میکند مدارس فوتبال به قاعده هرم توجه ویژهای دارند. مادامی که شما قاعده هرم را درست نکردهاید هرگز نمیتوانید در راس هرم از وجود بازیکنان برجسته استفاده کنید.
* علت اینکه بازیکنان ما در بحث تکنیکی و تاکتیکی ضعیف عمل میکنند نداشتن آموزشهای دقیق و درست فوتبالی در سطح پایه است. متاسفانه بارها شاهد بودیم بازیکنان ما از زدن توپ به صورت دقیق درون چهارچوب عاجز بودند و یا در بحث دفاعی دچار مشکل بودیم که این قضیه از عمده مسائل اصلی تیم ملی ما در این تورنمنت بود.
* گل اکرم عفیف را ببینید. اکرم عفیف یک بازیکن راست پاست. وقتی توپ را روی پای راستش میآورد مدافع باید پای راست او را ببندد، این یعنی شعور یک مدافع، اما در این تورنمنت ما بارها دیدیم که در دفاع تمرکز نداریم و علتش همان موضوع نداشتن استانداردهای فوتبالی است.
* در خط میانی در دیدار با ژاپن با دویدن بیامان توانستیم نقطه قوت این تیم را از بین ببریم. این اتفاق خوبی بود که ارتباط خط حمله و هافبک ژاپن را از بین بردیم، اما در دیدار با تیم قطر بلافاصله بعد از زدن گل تصور کردیم که آنها عقبنشینی میکنند و این برعکس آن چیزی بود که ما انتظار داشتیم.
* پس از به ثمر رسیدن گل سردار آزمون ما در تیم ملی دچار نوعی آنارشیسم شدیم. هرج و مرج تکنیکی و تاکتیکی در کل تیم دیده میشد. ما فکر کردیم که آنها دیگر باختهاند و کار را تمام کردهایم و همین به ما ضربه زد.
*ما در نیمه اول یک بازی پایاپای و تقریبا برابر را مقابل قطر برگزار کردیم با این تفاوت که به خاطر نداشتن همان استانداردها در زدن ضربات نهایی به خواسته مان نرسیدیم، چون نقص داشتیم.
* نمیدانم در رختکن چه اتفاقی رخ داد، اما بر طبق آمار ما نیمه دوم تیم برتر بودیم، اما باز هم در زدن ضربات نهایی دقت عمل و استاندارد کامل را نداشتیم که این برمیگردد به همان موضوع عدم آموزش آکادمیک و اصولی فوتبالیستهای ما.
* ما در تعویضهایمان هم کارهای غیر اصولی انجام دادیم. وقتی اسدی و مغانلو با آن قد و قامت بلند را به زمین میآوریم بعد رامین رضاییان که تنها کسی بود که میتوانست در نفوذها و در حال حرکت روی محوطه سانتر کند، بیرون میکشیم صددرصد غلط عمل کرده ایم.
* باعث تعجب است با قدرت خوب سرزنی مدافعان تیم قطر چرا قایدی و قلیزاده که تکنیکی هستند را به میدان نفرستادیم و برعکس دو بازیکن قد بلند را بردیم که مهارتی روی زمین ندارند! در حالی که رامین را بیرون بردیم.
* وجود مشکلات عدیده در کادر فنی و اشتباهات در بحث تعویضها مشخص میکند تیم مربیگری ما یک تیم کامل و حرفهای نبود. در این جمع مربیانی را میدیدیم که اصلاً یک روز هم مربیگری نکردهاند. فقط صرف اینکه تعدادی از آنها چند کلمه خارجی فوتبالی بلدند به عنوان مربی تیم ملی مطرح شدند. اینها همه باعث شد ما در بحث مربیگری واقعاً شرایط بدی را تجربه کنیم.
* تیم ملی ما در حال حاضر شاید ۵۰ درصد استاندارد مطلوب جهانی را داشته باشد، اما برای به دست آوردن ۵۰ درصد بقیه باید حداقل ۱۰ سال کار کنیم. کشور قطر با مدیریت صحیح و سازمان فوتبالی خوبی که دارد توانست ظرف این چند سال، همزمان با میزبانی جام جهانی و جام ملتهای آسیا قهرمان دوره قبل شود و حالا دوباره به فینال برسد. کشور قطر تا ۳۰ سال پیش یک بیابان بیشتر نبود.
* من خودم سال ۵۲ که به قطر رفتم تا یک بازی آنجا انجام بدهیم این را به وضوح دیدم، اما امروز از تماشای وضعیت کشور قطر، عربستان، امارات و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس لذت میبریم. با وجود هزینه وقت و پولی که کشورهای حوزه خلیج فارس برای فوتبال انجام میدهند اگر تیم ما قهرمان جام ملتها میشد «گناه کبیره» اتفاق میافتاد.
* ما در بحث فوتبال اینقدر میخواهیم از این ورزش استفادههای سیاسی کنیم که بعد از برد مقابل ژاپن مقامات برای تیم ملی تبریک میفرستند، در حالی که هنوز اتفاقی نیفتاده بود. قبول دارم که فوتبال و سیاست با هم عجین شدهاند، ولی خوشبختانه یا بدبختانه ما در این زمینه بیش از حد بدنبال سوءاستفاده ابزاری از فوتبال هستیم، ولی از سوی دیگر هیچ تلاشی هم برای پیشرفتش نمیکنیم.
* اگر من جای امیر قلعه نویی بودم اصلاً مهدی طارمی را در این بازی از ابتدا به میدان نمیفرستادم. او امروز در پرتغال یک فوتبالیست بزرگ است، اما در تیم ملی ایران اینطور نیست. چه ایرادی داشت آزمون که در بازی قبل به تنهایی خط حمله تیم ملی را راه انداخته بود باز هم در همان پست بازی میکرد و قدوس را پشت سرش میگذاشتیم. نهایتاً مهدی طارمی را در نیمه دوم به میدان میبردیم.
* مطمئنم امیر قلعه نویی برای اینکه مقابل رسانهها قرار نگیرد مهدی طارمی را از ابتدا کنار آزمون به میدان فرستاد در حالی که میتوانست با آرایش بازی قبلی تیم را به میدان بفرستد. تغییر آرایش بازی قبل روحیه بازیکنان تیم را هم از بین برد.
* هر چقدر ما آنالیز غلطی از تیم قطر داشتیم آنها آنالیز دقیقی از تک تک نفرات ما به دست آورده بودند و نمونهاش این بود که ما در طول مسابقه دو یا سه بار بیشتر اسم مهدی طارمی را نشنیدیم. این یعنی آنالیز درست! آن وقت آنهایی که کنار قلعهنویی هستند از فوتبال فقط کلمات قلمبه سلمبه یاد گرفتهاند و، چون امیر قلعه نویی خودش اطلاعات لازم از فوتبال روز را ندارد به محض اینکه یک نفر چند کلمه از این اصطلاحات فوتبالی زیر گوشش میگوید فکر میکند خیلی فوتبال میفهمد در حالی که این قبیل افراد هیچ چیز از فوتبال نمیدانند.