سرویس بینالملل انتخاب / سید حمزه صالحی: از همان ابتدای جنگ اسرائیل و حماس که با حملات شدید منجر به یک فاجعه انسانی شد، نیروهای یمنی بهطور عملی حمایت خود را از غزه اعلام کردند و در مقاطعی موشکهایی را به سمت اسرائیل هم شلیک کردند؛ اما مهمترین اقدام آنها حملات موشکی و به پهپاد به کشتیهایی بود که به مقصد اسرائیل حرکت میکردند. این موضوع به اعتقاد غربی ها، باعث اختلال در تجارت جهانی شده و بسیاری از شرکتهای بزرگ کشتیرانی مجبور به تغییر مسیر حرکت خود شدهاند.
درنتیجه حملات یمنی ها، حدود 18 شرکت کشتیرانی کشتیهای خود را به اطراف آفریقای جنوبی تغییر مسیر دادهاند تا از خطرات ناشی از حملات حوثیها جلوگیری کنند. این موضوع باعث شده زمان انتقال کالاها 10 تا 14 روز بیشتر طول میکشد. به همین دلیل هزینه حملونقل افزایشیافته و نگرانی کشورهای جهان بهخصوص کشورهای غربی جدیتر شد. دریای سرخ دارای کانال سوئز در انتهای شمالی خود و تنگه باریک بابالمندب در انتهای جنوبی است که به خلیج عدن منتهی میشود. یک آبراه شلوغ با کشتیهایی است که از کانال سوئز برای حمل کالا بین آسیا و اروپا و فراتر از آن عبور میکنند. تنگه بابالمندب تنها یک نقطه عطف جغرافیایی نیست، بلکه یک پیوند استراتژیک در تجارت جهانی دریایی است. در سال 2023، این تنگه شاهد افزایش قابلتوجهی در ترافیک دریایی با حدود 7.80 میلیون بشکه در روز محموله نفت خام و سایر سوختها بود. علاوه بر این، بابالمندب، همراه با خط لوله سوئز - مدیترانه (SUMED) و کانال سوئز، عبور 12 درصد از کل تجارت نفت دریایی جهان و 8 درصد از تجارت گاز طبیعی مایع (LNG) را در برمیگیرد. گفته میشود درمجموع بین 12 تا 15 درصد تجارت جهانی از طریق دریای سرخ و تنگه بابالمندب انجام میشود که 40 درصد تجارت آسیا و اروپا را در برمیگیرد.
در کل حدود 30 درصد از ترافیک جهانی کانتینر و بیش از 10 میلیون بشکه نفت خام در روز معمولاً از کانال سوئز بهعنوان یک کانال متصل به دریای سرخ عبور میکند که حملات حوثیها این وضعیت مختل شده است. آمارها نشان میدهد تعداد کانتینرهای عبوری از دریای سرخ در ماه دسامبر 2023 به بیش از نصف آن کاهشیافته و از 500000 در نوامبر به حدود 200000 کانتینر کاهشیافته و نسبت به میانگین قبل از همهگیری کرونا 66 درصد کاهش نشان میدهد. همچنین هزینه یک کانتینر استاندارد 40 فوتی از چین به شمال اروپا از 1500 دلار به 4000 دلار افزایشیافته است. تأخیرهای ناشی از اوضاع دریای سرخ، باعث کاهش 1.3 درصدی تجارت جهانی در ماه دسامبر شد که منعکسکننده این بود کالاهای صادراتی بجای تخلیه در بنادر در کشتیها گیرکردهاند.
درنتیجه چنین وضعیتی بود که آمریکا و متحدانش با ایجاد یک ائتلاف نظامی حملاتی را به نقاط مختلف و مراکز نظامی و تسلیحاتی حوثیها انجام دادند تا توانایی آنها برای حمله به کشتیها را محدود و سپس از بین ببرند. بااینحال به نظر میرسد که تاکنون هیچکدام از اقدامات انجامشده نتوانسته حملات حوثیها را متوقف کند. به همین دلیل آمریکا که ایران را حامی حوثیها و بهنوعی مشارکت غیرمستقیم به حمله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ متهم میکند از چین خواسته است تا با اعمالنفوذ خود تهران را وادار به توقف حملات حوثیها در دریای سرخ کند. ادامهدار بودن حمله کشتیها میتواند به زنجیره تأمین جهانی ضربات سختی میزند که آمریکا و غرب بهشدت نگران آن هستند؛ این موضوعی است که چین هم بهشدت از آن واهمه دارد.
بااینحال اواخر ماه ژانویه گذشته خبرها حکایت از آن داشت که مذاکرات آمریکا و چین در مورد حملات با کشتیرانی در دریای سرخ پیشرفتی نداشته است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، در دیدار با وانگیی، وزیر امور خارجه چین در تایلند، نگرانیهای ایالاتمتحده را در مورد حملات جاری مطرح کرده بود اما چین تمایلی برای نشان دادن یک اقدام قاطع در جهت اعمال فشار بر تهران برای کاهش حملات حوثیها نشان نداده بود، این در حالی است که در صورت افزایش ناامنی در دریای سرخ چین هم بهشدت متضرر خواهد شد و مقامات پکن از عواقب تداوم و تشدید حملات نگران هستند.
بااینحال چین هیچ علاقهای به پیوستن به ائتلاف غربی به رهبری آمریکا ندارد؛ چون چنین اقدامی باعث تقویت موقعیت آمریکا بهعنوان یک هژمون منطقهای و تضعیف موقعیت چین در منطقه میشود. چین و آمریکا علاوه بر رقابت ابرقدرتی، در بسیاری از پروندههای مهم مانند مسئله تایوان و قواعد تجارت جهانی باهم تنش و درگیری دارند. طبیعی است با توجه به اینکه آمریکا مستقیم درگیر بحران دریای سرخشده است چین ترجیح میدهد تا حد امکان از این مسئله بهعنوان یک اهرم فشار استفاده کند تا در ازای استفاده از نفوذ خود برای فشار بر ایران امتیازاتی از آمریکا بگیرد. همچنان که وانگیی در دیدار با سالیوان از محدودیتهای صادراتی آمریکا برای سرکوب و اعمال فشار بر دیگر کشورها انتقاد کرده و خواستار ادامه مذاکرات برای تعیین مرز بین امنیت ملی و فعالیت اقتصادی شده بود. موضوع مهمتر اینکه تاکنون کشتیهای چینی در دریای سرخ موردحمله قرار نگرفتهاند و چین سعی میکند علیرغم آسیبهای غیرمستقیم از تنش در دریای سرخ مستقیم خود را درگیر نکند و تا حد امکان با نوعی سواری مجانی از تلاشهای آمریکا برای کنترل و دفع حملات حوثیها استفاده کند.
وزارت خارجه چین می گوید که پکن با همه طرفهای درگیر در ارتباط بوده و بهطور فعال برای کاهش درگیریها کمک کرده است؛ اما تاکنون، واکنش عمومی چین به بحران دریای سرخ محدود به درخواست برای پایان دادن به حملات به کشتیهای غیرنظامی و انتقاد پنهان از عملیات نظامی به رهبری ایالاتمتحده علیه حوثیها بوده است.
با توجه به اهداف و سیاستهای چین به نظر میرسد در صورت تداوم این وضعیت و یا تشدید آن پکن به دلایل مختلف مجبور است اقداماتی را برای ایجاد ثبات در دریای دستور کار قرار دهد؛ زیرا خطرات آن برای چین، بهعنوان بزرگترین کشور تجاری جهان بالاست. برای مثال بیشتر صادرات چین به اروپا از طریق دریای سرخ ارسال میشود، همچنین دهها میلیون تن نفت و مواد معدنی از این آبراه عبور میکند تا به بنادر چین برسد. بی طرفی چین همچنین یک چالش دیپلماتیک برای شیجینپینگ است که در سالهای اخیر قول داده است بهعنوان جایگزینی برای نظم امنیتی تحت رهبری غرب، به خرد چینی در ارتقای صلح و آرامش در خاورمیانه کمک کند. از نگاه غرب، واکنش محتاطانه یا مردد چین سایه سنگینی بر جاهطلبیهای آن برای تبدیلشدن به یک قدرت جهانی مسئول میافکند.
یکی از دلایل موضوع محتاطانه چین این است که حوثیها گفتهاند که کشتیهای چینی یا روسی را هدف قرار نخواهند داد؛ اما دادهها نشان میدهد غولهای کشتیرانی دولتی چین (COSCO و OOCL) مانند بسیاری از شرکتهای کشتیرانی جهانی، دهها کشتی را از دریای سرخ به مسیری طولانیتر در مناطق جنوبی آفریقا هدایت کردهاند.
شرکت لجستیک جهانی فلکسپورت مستقر در سانفرانسیسکو میگوید که ازنظر تاریخی 90 درصد محمولههای حمل شده از چین به اروپا از طریق دریای سرخ منتقل میشد، اما اکنون 90 درصد از این ترافیک به سراسر آفریقا منحرفشده است. بر اساس گزارش بورس کشتیرانی شانگهای، به دلیل این اختلال، نرخ حملونقل اقیانوسی از شانگهای به اروپا بیش از 300 درصد از نوامبر تا ژانویه افزایشیافته است که چالش بزرگی برای صادرکنندگان چینی در یک اقتصاد کند شده است.
علاوه بر این فشار بر پکن برای اقدام عملی در جهت توقف حملات در دریای سرخ ممکن است از طرف شرکای منطقهای چین نیز وارد شود؛ زیرا از نگاه برخی ناظران، بی طرفی چین اعتبار آن را نزد بازیگران منطقهای تضعیف میکند. همچنان که یکی از دلایل گرایش کشورهای خاورمیانه به سمت چین را نارضایتی این کشورها از انفعال آمریکا در قبال برخی تحولات منطقه ارزیابی میکردند این موضوع میتواند در مورد چین هم رخ دهد. انفعال و ناظر بودن کشوری یک قدرت نوظهور که مدعی ابرقدرتی است نگاه مثبت رهبران عرب را در مورد چین تغییر خواهد داد.
تحلیلگران مداخله چین برای توقف حملات حوثیها را وظیفه سختتری نسبت به میانجیگری بین ایران و عربستان میدانند. عدهای آن را آغاز نقشآفرینی سیاسی و دیپلماتیک چین در منطقه میدانستند؛ اما حالا عدهای دیگر معتقدند که رویکرد چین به منطقه هنوز عمدتاً ناشی از منافع اقتصادی است و این کشور هنوز ظرفیت ایفای نقش بسیار مهم در حوزههای دیگر را ندارد. چین بزرگترین شریک تجاری ایران در دهه گذشته بوده است و 90 درصد از صادرات نفت ایران را خریداری میکند؛ اما اینکه تا چه حد میتواند به تأثیر تبدیل شود، آزمونی برای سرمایه سیاسی پکن خواهد بود. هماکنون با توجه به حملات پلکانی آمریکا به مواضع گروههای موردحمایت ایران در عراق و سوریه موضوع بسیار پیچیدهتر شده است و پکن اگر بخواهد اقدامی انجام دهد نیازمند ظرافت بیشتری است، بستگی به نحوه واکنش ایران از حملات آمریکا پاسخ ایران به هرگونه میانجیگری چین هم میتواند متفاوت باشد. این امر چین را در موقعیت دشواری قرار میدهد: این کشور باید تعادل ظریفی بین ایران، متحد ضد آمریکایی و کشورهای خلیجفارس که احتمالاً شرکای اقتصادی مهمتر چین در منطقه هستند، برقرار کند.
بااینحال یک نتیجه میتواند تا حدودی قطعی باشد و آن این است که اگر وضعیت درگیری در دریای سرخ بیشازحد تداوم پیدا کند با توجه به ضررهای اقتصادی چین این کشور است مجبور است سیاست متفاوتی را در پیش بگیرد تا از آسیب به منافع خود جلوگیری کند؛ زیرا هرچه ضدت حملات بیشتر شود چین بیشتر متضرر خواهد شد.