سایت رسمی حسن روحانی نوشت: یکی از ورشکستگان ناپایدار اخیراً در یک برنامه تلویزیونی، ادعای سه، چهار سال گذشته خود را تکرار کرده و گفته که دکتر روحانی در ستاد قطعنامه ۵۹۸ اصرار داشت ایران اروندرود را به صدام ببخشد!
این کارمند سابق وزارت خارجه که در کارنامهاش سفارت ایران در استرالیا و مکزیک را دارد و از حامیان جدی رئیس دولتهای نهم و دهم به شمار میرود، چند سالی است خود را عضو ستاد قطعنامه ۵۹۸ در مذاکرات و قبل از آن (؟!) معرفی میکند، درحالی که او در سالهای ۶۹-۱۳۶۷ صرفاً مدیرکل اطلاعات و مطبوعات بود و اصلاً جایگاه و شایستگی قرار گرفتن در جمع هیأت ایرانی مذاکرهکننده در کنار آقایان دکتر حسن روحانی، حسن حبیبی، علیاکبر ولایتی، محمدجواد ظریف، سیروس ناصری، عباس ملکی، علی شمس اردکانی، جمشید ممتاز و بسیاری از دیپلماتهای برجسته و وطنپرست کشور را نداشت، اما چند سالی است با جا زدن خود به عنوان عضو این ستاد ادعاهایی مضحک را به عنوان کشفی تازهیاب مطرح میکند تا در این دوران بینصیبی سیاسی، پس از ناکامی از عنایت آیتالله هاشمی رفسنجانی (به رغم حمایت علنی از ایشان) و حمایت از محمود احمدینژاد و دفاعیات مکرر از دولت سیزدهم و دو بار ردصلاحیت در انتخاباتهای ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰ حالا به لطف این لطایف در رسانهها دیده شود.
او پیش از این تحلیلهایی در رسانههای کشور به عنوان کارشناس مدیریت استراتژیک از مشکل اقتصادی مملکت به دلیل کار نکردن مردم ایران! گرفته تا قیمت بنزین و قطعی بودن حمله آمریکا به ایران در مقطعی و جرأت نداشتن آمریکا برای حمله به ایران در مقطعی دیگر داشته و مدتی است که با معرفی خود به عنوان عضو ستاد قطعنامه ۵۹۸ مدعی بیان ناگفتههایی از مذاکرات آتشبس ایران و عراق است.
ریاست ستاد قطعنامه ۵۹۸ به عهده دکتر روحانی بود که جلسات آن در ستاد قرارگاه خاتمالانبیاء برگزار میشد و او به عنوان نماینده فرمانده جنگ در مذاکرات شرکت میکرد. دکتر ولایتی و تیم وزارت خارجه هم مسئول مذاکره با عراق بودند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی به دلیل نقش خود در دوران دفاع مقدس مفتخر به دریافت نشان درجه ۲ فتح و نشان درجه نصر از مقام معظم رهبری شده و ایشان در (۱۳۷۰/۰۹/۳۰) در دیدار اعضای ستاد پیگیری قطعنامهٔ ۵۹۸ با حضور دکتر ولایتی، روحانی و چند عضو دیگر ستاد فرمودند: «هم در صحنهٔ نظامی، بحمداللَه این نظامیهای ما - ارتش و سپاه و بسیج و فرماندهان ما - و آحاد افراد ما با فداکاری جنگیدند و دشمن را مبهوت کردند، و هم متناسب با این وضع، جبههٔ دیپلماسی نیز فعال بود؛ ما واقعاً شاهد این قضیه بودیم. بنده میدیدم که برادران چه زحمتی میکشند، چه تلاشی میکنند و چه غصهها و رنجهایی را بر خودشان تحمل میکنند؛ این هم نتیجهٔ آن است.»
گرچه این تأییدات آشکار جایی برای طرح شبهههای سیاسی باقی نمیگذارد، اما فرد مدعی چنان با مباحث مذاکرات ۵۹۸ بیگانه است که متوجه نیست به جز هفتههای نخستین جنگ، صدام هیچگاه جرأت صحبت از واگذاری اروندرود را نداشت. آنچه در مذاکرات ۵۹۸ از سوی هیأت عراقی مطرح شد لایروبی اروندرود بود.
توجه به این واقعیت تاریخی ضروری است که توافق نهایی میان ایران و عراق پیرامون لایروبی اروندرود براساس توافق ۱۹۷۵، سی سال پس از پایان جنگ، در دوران ریاستجمهوری دکتر روحانی حاصل شد. ایشان در دوران ریاستجمهوری خود موفق شد تا در نتیجه توافق با عراق و اعلام لایروبی اروندرود، رسماً خط تالوگ را به عنوان خط مرزی دو کشور تثبیت کند. او در نخستین ماههای ریاستجمهوری با نخستوزیر وقت عراق برای پاکسازی و لایروبی سریع اروندرود توافق کرد (۱۴ آذر ۱۳۹۲) و در سفر به بغداد بیانیهای رسمی با نخستوزیر وقت عراق منتشر و در آن اعلام شد: «در خصوص شطالعرب، طرفین بر عزم راسخ خود بر اجرای «عهدنامه مربوط به مرز دولتی و حسن همجواری بین ایران و عراق» مورخ ۱۳ ژوئن ۱۹۷۵ و پروتکلهای ضمیمه و موافقتنامههای تکمیلی آن، با حسننیت و با دقت، تأکید کردند و براین اساس، طرفین تصمیم گرفتند تا عملیات مشترک پاکسازی و لایروبی شطالعرب را به منظور بازگرداندن کانال اصلی قابل کشتیرانی (تالوگ) بر اساس عهدنامه ۱۹۷۵ مذکور و پروتکل مربوطه آن در اسرع وقت آغاز کنند. (۲۱ اسفند ۱۳۹۷) توافقی که دکتر روحانی آن را پایان جنگ تحمیلی میداند. (سخنرانی در مراسم هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی، ۲۱ دی ۱۴۰۲)
این فرد کشفیات جعلیاش را دقیقاً پس از این دستاورد بزرگ و تاریخی بیان کرد و ناخرسندیاش را از این توفیق ملی نشان داد.