جذب طلاب و دانشآموزان نخبه، بدون کنکور در دانشگاه فرهنگیان، نگرانیهای بسیاری برای آینده آموزش و پرورش و شغل معلمی ایجاد کرده است. از سوی دیگر انگیزه این افراد برای معلمی مشخص نیست و حقوق اندک این شغل هم انگیزههای کافی برای ماندگاری در سمت معلمی را ایجاد نمیکند.
نیما نیک نژاد، کارشناس آموزش، درباره به کارگیری دانشآموزان نخبه و طلاب در آموزش و پرورش به «انتخاب» گفت: تأکیدهایی که به ویژه در چند سال اخیر در بحث معلمی در سطح جهان شکل گرفته، بر حرفهای بودن این حرفه تأکید داشته است. معلمی از هرکسی برنمی آید. معلم شدن یک فرآیند و روند دارد تا فرد مهارتهای ضروری را برای معلم شدن بیاموزد. این روند را به صورت دست و پا شکسته دانشگاه فرهنگیان پیش میبرد. دست کم در مقایسه با کشورهای دیگر که در این حوزه خیلی سرمایهگذاری میکنند؛ ما وضعیت مناسبی نداریم. عموم معلمها از دانشگاه فرهنگیان و عدهای از طریق آزمون استخدامی وارد میشوند. بسیاری از معلمها روند لازم برای معلمی را طی نکردهاند. معلمها در کلاسها درگیر آزمون و خطا میشوند و گاهی به اتفاق خوب و گاهی هم به اتفاقات بد میانجامد و دانشآموزان ما آسیبهای جدی و جبران ناپذیری میبینند. اگر با این دید نگاه کنید، دانشآموزان نخبه و طلاب باید وارد روند معلمی شوند. سؤال این است که این افراد با انگیزه وارد کار میشوند یا از سر بیکاری وارد میشوند؟ معلمی از معدود شغلهاییست که هنوز میتواند رسمی باشد و یک مسیر دریافت حقوق مستمر در آن وجود دارد. اینکه دانشآموز نخبه علاقهای برای جذب شدن به سیستم آموزش و پرورش داشته باشد با اما و اگر زیادی همراه است. البته شاید طلاب انگیزه داشته باشند چون درگیر شغل دولتی میشوند ودر مقایسه با دیگر کارهایی که طلاب انجام میدهند، معلمی انگیزه ایجاد میکند. دانشآموز نخبه قطعاً خود را درگیر معلمی نمیکند.
وی در ادامه در رابطه با کاهش انگیزه معلمها بیان کرد: هر کسی با روحیات و ویژگیهای روحی و روانیاش نمیتواند معلم باشد. در کشورهای پیشرفته بعد از آزمون ورودی به دانشگاه برای معلم شدن، از انگیزه این افراد پرسیده میشود. وقتی انگیزهها بررسی میشود، یک سری تست روانشناسی روی این افراد انجام میشود تا وقتی وارد مدرسه شد مشکلات از جنس اعمال خشونت و ناراحتیهای جنسی ایجاد نکند. این یک واقعیت است که بخشی از جامعه درگیر ناراحتی روحی و روانی است. وقتی انگیزه معلم بررسی شد، بررسیهای روحی و روانی باید سنجش شود. الان این افرادیکه میخواهند معلم شوند، هیچ سنجش روانشناسی روی آنها انجام شده است؟ به نظر من چنین چیزی وجود ندارد واگر کاها خبری از خشونتهای فیزیکی میشنویم، بخشی از آن برآمده از عدم نظارت کافی برای جذب معلم است.
این کارشناس آموزش درباره خروج معلمان از این شغل اظهار داشت: دقیقاً بی اعتمادی مهم است. خروج از معلمی یک گرفتاری جهانی است؛ ساختارهای آموزشی در بسیاری از نقاط جهان، قدرت نگه داشتن معلمان را ندارد. یکی از دلایل کمبود معلم همین است. جدای از این اینکه جوانها انگیزه برای معلم شدن ندارند، معلمها تحت فشارهای روحی و روانی قرار میگیرند. این خودش گریز در معلمی ایجاد میکند. اگر معلم بخواهد خلاقیت داشته باشد و از سنتها هم بگذرد، تحت فشار قرار میگیرد. از سوی دیگر میانگین دریافتی معلمان کشور حدود 14 میلیون تومان است اما معلم با حقوق زیر ده میلیون هم داریم که من چند مورد را میشناسم. وقتی خط فقر چند میلیون بالاتر از حقوق فعلی معلم هاست، انگیزه برای معلمی را کم میکند.
نیک نژاد گفت: خود من بعد از بازنشستگی در حال کار هستم. حقوق بازنشستگی من با فوق لیسانس 11.5 است اما کسانیکه در محیط کار ما دانشجو هستند و فعالیت دارند حقوق بیشتری میگیرند. من خیلی راحتتر هستم که فیزیک تدریس کنم تا شغلی که گامهای اول آن را در پنجاه سالگی برداشتهام اما اینقدر فشار بوده است که ناچار به این کار شدم. من به عنوان یک معلم و نویسنده در یک کار غیر از کار معلمی و حوزه فرهنگ مشغول شدهام. خیلی از معلمهای بازنشسته در مدارس در حال استثمار هستند. الان ما وارد ششمین ماه آموزش امسال میشویم اما هنوز حق التدرسها را ندادهاند. یک معلم تمام هفته را که کار کند ماهانه 5 میلیون درآمد حق التدریس ندارد