سرویس تاریخ «انتخاب»: محمد بلوری (زاده ۱۳۱۵)، روزنامه نگار و مطبوعات ایران است. وی سابقه فعالیت در روزنامههای مختلف کشور را دارد و از پیشکسوتان مطبوعات محسوب میشود. وی برای مدتی در اوایل انقلاب سردبیر روزنامه کیهان و رئیس سندیکای مطبوعات در آخرین دوره آن بود. دبیر سرویس حوادث روزنامۀ ایران (۷۳ تا ۸۱)، دبیری روزنامۀ اعتماد و سردبیری ویژه نامههای حوادث روزنامه جام جم از جمله فعالیتهای او بوده است. وی نقش مطبوعاتی پررنگی در افشا قتلهای زنجیره ای داشت.
در آذر سال ۱۳۹۸ از کتاب «خاطرات شش دهه روزنامه نگاری» وی به همت مجله بخارا و نشر نی (ناشر این کتاب) که توسط سعید اردکان زاده یزدی تهیه شده بود، رونمایی شد.
«انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر کند.
چرا خسرو گلسرخی اعدام شد؟-قسمت اول
در یک صبح بهاری در فروردین، ۵۲ تازه کارمان را در تحریریه کیهان شروع کرده بودیم که تلفن داخلی روی میز خسرو گلسرخی زنگ زد. یکی از نگهبانان در ورودی ساختمان روزنامه در کوچه اتابک بود و از خسرو میخواست به دیدن مردانی بیاید که منتظرش بودند. گلسرخی برخاست، کتش را پوشید و بدون این که از هویت ملاقاتکنندگان و علت دیدارشان بپرسد از تحریریه بیرون رفت و این آخرین روزی بود که گلسرخی را دیدیم. آن دو نفر مأموران ساواک بودند و مأموریت داشتند خسرو را به اتهام عضویت در گروهی که قصدش ربودن فرح دیبا و رضا پهلوی فرزند شاه بود دستگیر کنند.
زدن چنین اتهامی به خبرنگاری با خلق وخوی آرام و تقریباً انزواجو که با شعر و ادبیات دمساز بود عجیب به نظر میرسید. گلسرخی هر روز صبح در ساعت مقرر در تحریریه حضور مییافت و پشت میزش که چند قدم با من در شورای سردبیری یا گروه حوادث و گزارش فاصله داشت مینشست؛ سرش را پایین میانداخت و تا آخر وقت به نوشتن مقاله درباره شعر و ادبیات میپرداخت. خسرو از چند ماه پیش با تلاش رحمان هاتفی و توصیهاش به مدیر مؤسسه کیهان از روزنامه آیندگان بریده و به کیهان آمده بود تا برای صفحه ویژه ادبیات مطلب بنویسد. خسرو به خاطر مدیریت داریوش همایون و گروه طرفدارش در تحریریه آیندگان و به خاطر سلطه جوییهایی که باعث ایجاد تنش بین خبرنگاران شده بود دعوت رحمان هاتفی را برای حضور در تحریریه کیهان پذیرفت و در بخش فرهنگی به فعالیت پرداخت. گلسرخی به خاطر درون گرایی و انزواجویی خاصش کمتر با دوستان و همکاران مطبوعاتیاش میجوشید.
از صبح که پشت میزش مینشست تا پایان کار سر به زیر داشت و مدام مینوشت در مدتی که در تحریریه فعالیت داشت کمتر دیده بودم جز با هاتفی با کس دیگری به شوخی و خنده بپردازد و در گفت وگوهای گروهی آنان شرکت کند یا در پاتوقهای شبانه همکاران پا بگذارد. یک شب در پاتوق هتل مرمر بحث و گفت وگوها چنان داغ شده بود که از گذر زمان غافل ماندیم و وقتی پراکنده شدیم که شب از نیمه گذشته بود. از هتل که بیرون آمدیم، تازه خسرو شاهانی همراه با نوح شاعر و دیگر دوستان از راه رسیدند و به اصرار من را به محفلی از شاعران و روزنامه نگاران در خیابان شهباز کشاندند و قول دادند بیش از یک ساعت در این محفل دوستان نمیمانیم، آن شب در بازگشت از محفل شبانه همراه با دوستان درحال بحث و گفت وگو پیاده از خیابان شهباز به طرف میدان فردوسی راه افتاده بودیم که دیدم خسرو گلسرخی در میان جمع نیست. با نگاهی به اطراف او را دیدم که لب نهر آب نشسته و حالش به هم خورده است.گفتم: «دوستان، اصرار شما باعث شده علیرغم عادتش ما را تا این وقت شب همراهی کند و با حجب و حیایی که دارد پابه پای ما بیاید به اصرار من سوار تاکسیاش کردیم و از راننده خواستیم او را به خانهشان برساند.»
آن شب اولین و آخرین باری بود که خسرو در شبگردیهای شبانه همراهمان میآمد. جمع وقتی به آن روز صبح که دو مأمور امنیتی خسرو را به بهانهای به قسمت نگهبانی در خروجی ساختمان کشاندند چند دقیقهای به انتظار بازگشتش به تحریریه ماندیم اما خبری از او نشد یکی از دوستان گفت احتمالاً همسرش عاطفه گرگین به ملاقاتش، آمده، اما همکار دیگری: گفت هر روز صبح عاطفه و خسرو با هم از خانه میآیند بیرون اگر موضوع مهمی بود پیش از جداشدن از هم مطرح میکردند. یادآوری کنم که آن زمان عاطفه در ساختمان قدیمی رادیو واقع در میدان ارگ کار میکرد. در این گفت وگو بودیم که نگهبان هراسان و رنگ پریده وارد تحریریه شد و آهسته به رحمان هاتفی خبر داد دو مأمور ساواک خسرو را بازداشت کردند و با خودشان بردند.
یکباره تحریریه انگار یخ زد. همه خبرنگاران بهتزده به هم نگاه میکردند بی آن که علت این بازداشت را درک کنند. خسرو در مدتی که در تحریریه کیهان کار میکرد توانسته بود با رفتاری متین و دوستانه توجه مهرآمیز بچهها را به خود جلب کند. به یاد دارم ماهها پس از دستگیریاش خبرنگاران که خاطره دل نشینی از او داشتند حاضر نمیشدند پشت میزش بنشینند. خسرو چهرهای نجیب و مهربان داشت و هرگز حاضر نشده بود تحت تأثیر دستهبندیهای گروههای چپ قرار بگیرد.
ادامه دارد...