اعتماد: بهاره شبانکارئیان-در روزهای اخیر خبر قتلی فجیع و دردناک حوالی پل نیایش واکنشهای متعددی از سوی کاربران در فضای مجازی به دنبال داشت.
نیمه شب، قاتل با انگیزه واهی که در ذهنش داشت از ماشین سیاه رنگ خود پیاده و به سمت دو جوان حمله کرد. با یکی از آنها درگیر و او را از بالای پل نیایش به پایین پرت کرد. بعد هم بدون اینکه پشت سرش را نگاه کند، سوار ماشینش شد و فرار کرد. پسر جوان که از بالای پل به پایین پرت شده بود نه تنها جانش را از دست داد، بلکه چند ماشین نیز از روی جسد او رد شدند…
بیستم بهمن ماه سال جاری روزنامه همشهری از قتل یک پاکبان شهرداری حوالی پل نیایش تهران خبر داد و نوشت: «بامداد ۲۰ بهمن، پسر جوانی، یک پاکبان شهرداری تهران را از بالای پل نیایش به پایین پرت کرده، چون فکر میکرده مقتول قصد اهانت به پرچمهایی را دارد که به مناسبت ۲۲ بهمن برافراشته شده بود. پاکبان جان باخته و حتی چند خودرو نیز زیر پل، جسدش را زیر گرفتند.»
انگیزه متهم مدتی بعد چیز دیگری اعلام شد و رسانهها نوشتند: «متهم فکر میکرده مقتول قصد سرقت پرچمها را داشته است.»
پس از انتشار این اخبار، «اعتماد» درصدد برآمد تا در گفتوگو با یکی از مطلعان که تمایلی نداشت نامش در گزارش عنوان شود از جزییات زندگی «الیاس محمدی» پاکبان شهرداری که به طرز فجیعی به قتل رسیده است، گزارشی را منتشر کند.
فرد نزدیک به الیاس محمدی در مورد زندگی او به «اعتماد» میگوید: «الیاس حدودا ۱۹ سالش بود و دو، سه سالی میشد که از یکی از کشورهای همسایه به ایران آمده بود. الیاس فرزند آخر بود و یک برادر بزرگتر از خودش داشت. همین دو برادر بودند. حمید، برادر بزرگتر او متاهل بود. حمید قبلا مدتی در میوهفروشی که الیاس کار میکرد، مشغول بود. دو، سه سال پیش به کشورشان برگشت و الیاس را با خود به ایران آورد و بعد از اینکه الیاس را جای خودش در آن میوهفروشی گذاشت، رفت و به کارگری ساختمان مشغول شد. الیاس کارگر شهرداری هم بود و شبها دیوارههای روگذر اتوبانها را نظافت میکرد و بعد از اتمام کارش سمت میدان نور در کانکس شهرداری میخوابید.»
او در ادامه میگوید: «صاحب میوهفروشی که الیاس نزد او کار میکرد چند بار به او گفته بود که شبها دیگر برای شهرداری کار نکند و همانجا در میوهفروشی بماند، اما الیاس موافقت نکرده بود. حتی الیاس دو شب قبل از اینکه به قتل برسد سمت پل سیدخندان وقتی مشغول نظافت دیوارههای روگذر اتوبان بوده پایش از روی نردهها لیز میخورد و تعادلش به هم میریزد. الیاس وقتی این موضوع را برای صاحب کارش یعنی همان صاحب میوهفروشی تعریف میکند او مجدد به الیاس میگوید که دیگر شبها برای نظافت نرو، اما باز الیاس حرف او را گوش نمیدهد. دو شب بعد از این اتفاق هم همان پسر جوان الیاس را از بالای پل نیایش به پایین پرت میکند. چند روز بعد از اینکه الیاس به قتل رسید برادرش جنازه او را از پزشکی قانونی تحویل گرفت تا به کشور خودشان برای خاکسپاری ببرد.»
یکی از اهالی همان محلی که این پاکبان شهرداری روزها در آنجا مشغول بوده نیز به «اعتماد» میگوید: «الیاس در خیابان سازمان برنامه شمالی در محله بلوار فردوس غرب در یک میوهفروشی کار میکرد.»
طبق اطلاعاتی که «اعتماد» از جذب نیرو توسط شهرداری به دست آورده، مشخص است که شهرداری در دو بخش مجزا نیرو میپذیرد. جمعآوری زباله، جویها و انهار، معابر و… جزو مجموعه خدمات شهری محسوب میشود. مواقعی که شهرداری کارگر کم دارد برخی کارگران را بالای خاور میفرستد؛ آن هم جهت جمعآوری زباله. کارگران شهرداری میتوانند پست اضافه هم بگیرند. در حال حاضر حقوق پاکبانان تقریبا ماهی ۹ میلیون تومان است. تمام کارگران شهرداری باید بیمه شوند، ولی اگر ایرانی نباشند و از اتباع باشند، نمیتوانند بیمه شوند. اکثر کارگران غیرایرانی وقتی برایشان اتفاقی میافتد، نمیتوانند موضوع را پیگیر شوند، چون هیچ هویتی ندارند. حتی گاهی اگر کارگران اتباع گوشیشان مورد سرقت قرار بگیرد به پلیس ۱۱۰ نمیتوانند تماس بگیرند و اطلاع بدهند، چون پلیس به خاطر عدم هویت اینها گزارش سرقت را نمیتواند ثبت کند. بنابراین طبق این شرایط هیچ حق و حقوقی به آنها تعلق نمیگیرد.
این در حالی است که «علیرضا زاکانی»، شهردار تهران در واکنش به خبر قتل این پاکبان گفت: «شهرداری پیگیر حق و حقوق پاکبان فوت شده است، اما بیان ابعاد و جزییات مرگ پاکبان از حوزه اختیارات ما خارج است.»
ساعت ۲ بامداد جمعه بیستم بهمن ماه، قتل مرد جوانی در اتوبان نیایش به بازپرس محسن اختیاری اعلام شد. با اعلام این خبر تیم جنایی راهی محل شد. در تحقیقات اولیه که کارآگاهان پلیس از همکار مقتول انجام دادند، مشخص شد شب حادثه پسر جوانی به سمت الیاس آمده و او را از بالای پل به پایین انداخته است.
این شاهد عینی به کارآگاهان گفته بود: «با پیمانکار شهرداری کار میکنیم و شب حادثه مشغول شستن و نظافت دیوارههای روگذر اتوبان نیایش بودیم. ناگهان یک خودروی پژو پرشیای مشکی مقابلمان توقف کرد. راننده با عصبانیت از خودرو پیاده شد و به سمتمان حمله کرد. بدون هیچ مقدمهای با همکارم گلاویز شد و بعد او را از بالای پل به پایین انداخت. میخواستم او را بگیرم که فرار کرد. بعد هم چند خودرو موقع عبور از زیر پل، جسد دوستمان را زیر گرفتند.»
به دنبال این حادثه هولناک، قاضی محسن اختیاری، بازپرس جنایی تهران دستور داد تا جسد به پزشکی قانونی انتقال یابد، دوربینهای مداربسته مورد بازبینی قرار بگیرد تا با به دست آمدن شماره پلاک خودروی قاتل، او شناسایی و دستگیر تا انگیزهاش از این جنایت هولناک مشخص شود. جستوجو برای شناسایی و دستگیری راننده پژو نتیجه داد و ماموران موفق شدند ظهر شنبه، بیست و هشتم بهمنماه او را دستگیر کنند. متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و انگیزه عجیبی را پیش روی تیم جنایی قرار داد. او گفت تصور میکرده مقتول قصد سرقت پرچم را دارد. این متهم بازداشت شده و تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد. در ادامه تحقیقات هویت قاتل شناسایی و دستگیر شد. راننده خودروی پرشیا در تحقیقات گفت: «در حال عبور از روی پل نیایش بودم که مقتول و دوستانش را دیدم. فکر کردم آنها میخواهند پرچمهای کنار اتوبان را سرقت کنند. با این تصور ابتدا به پلیس زنگ زدم و بعد هم به سمت آنها رفتم و درگیر شدم. قصدم قتل نبود و تصور نمیکردم آنها کارگر شهرداری باشند و قصد نظافت داشته باشند.» بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور انتقال متهم به اداره آگاهی و ادامه تحقیقات را صادر کرد.
رسانهها در مورد عامل قتل پاکبان شهرداری نوشتند: او ۲۵ سال دارد و لیسانس است و در زمینه کارهای ساختمانی فعالیت داشته. او در بازجوییها گفته که قصد کشتن پاکبان شهرداری را نداشته است.
رسانهها درباره شب حادثه و انگیزه متهم به نقل از او نوشتند: «تصور اشتباه من باعث مرگ پاکبان بیگناه شد. من واقعا قصد گرفتن جانش را نداشتم. حتی وقتی او از روی پل به پایین پرتاب شد هم فکر نمیکردم، زنده نماند. فکر کردم او قصد سرقت پرچم را دارد. نمیدانستم او برای نظافت آنجاست. من معمولا هر تخلفی میشود به پلیس گزارش میکنم. مانند نمونه بارها دیدهام که افرادی صندوق صدقات خالی میکنند یا قصد سرقت لوازم داخل ماشین را دارند یا با فردی درگیری شدهاند. هر چه ببینم فورا به پلیس زنگ میزنم و موضوع را گزارش میکنم. در این مورد احساس مسوولیت شدیدی دارم. آن شب هم دو مرتبه به پلیس زنگ زدم، اما تصمیم گرفتم خودم دست به کار شوم و به کارگر جوان تذکر بدهم که بیخیال سرقت شود. اگر متوجه میشدم که چنین کاری انجام نمیدادم. رفتم به سمت مقتول و گفتم سارقی؟ بعد با هم درگیر شدیم. هلش دادم که ناگهان از روی پل افتاد پایین. من هم فکر کردم که کار سرقت او را ناتمام گذاشتهام. بعد از حادثه سوار ماشینم شدم و رفتم. ظاهرا او از روی پل به پایین پرتاب شده و بعد خودرویی او را زیر گرفته است.من اصلا نمیدانستم که آنها کارگر هستند و در حال نظافت خیابان. حالا که متوجه این موضوع شدهام، بسیار پشیمانم و عذاب وجدان دارم. امیدوارم خانوادهاش حلالم کنند.»