روزنامه اینترنتی فراز: در ابتدای دهه نود واژه «هم خانگی» به ادبیات رسانهها و پژوهشهای ایرانی وارد شد. در آن زمان جامعه شناسان و کارشناسان گسترش همخانگی را پیدایش شکلهای جدیدی از خانواده در ایران دانستند و تمرکز بحثها بر نهاد خانواده بود. برخی رواج همخانگی را خطر بزرگی برای نهاد خانواده در ایران یافتند، زیرا همخانگی را زندگی مشترک دو شریک جنسی تعریف میکردند. عدهای نیز رواج همخانگی را از پیامدهای جهانی شدن بر میشمردند و همچنین در بررسی ریشههای شکلگیری این پدیده به تغییرات اقتصادی، فرهنگی و تغییرات نهاد خانواده اشاره میکردند. در همان زمان برخی از مسئولین نسبت به افزایش زندگی مجردی دانشجویی بین دخترها و پسرها در محلات شمالی شهر تهران هشدار دادند و آن را معضل اخلاقی دانستند که موجب شکلگیری مشکلات زیادی برای آینده ایران خواهد بود؛ لذا بحث در خصوص پدیده هم خانگی در ادبیات ایرانیان بحث جدیدی نیست و حدود یک دهه است که از آن صحبت میشود. در ابتدای شکلگیری این پدیده افراد برای پرداخت هزینههای رهن و اجاره به دنبال یافتن همخانه بودند.
برای شناخت یک پدیده در بستری اجتماعی بهتر است ریشههای شکلگیری آن مورد بررسی قرار گیرد تا بحثها دقت بیشتری یابند. از سوی دیگر پدیدههای اجتماعی بدون تغییر نیستند و به تناسب زمانها و موقعیتهای مختلف تغییر شکل میدهند تا حیات خود را حفظ کنند. در این گزارش روزنامه اینترنتی فراز ضمن توضیح شکلهای مختلف آگهیهای همخانهیابی به شکل جدیدی از این پدیده میپردازد.
همخانگی و مشارکت اقتصادی
اگر در گوگل فارسی واژه «همخانه» را جست و جو کنید با سیلی از آگهیهای مختلف در سایتها و برخی از پلتفرمها مواجه میشوید که در راس آنها اپلیکیشن دیوار قرار دارد. عمده آگهیهای همخانگی در این بسترها مشارکت اقتصادی دو فرد برای زندگی در یک خانه است. در این نوع از آگهیها افراد در هزینههای خانه، اجارهبها و ودیعه با یکدیگر شراکت دارند و مبنای برقراری چنین ارتباطی میان آنها موضوع برابری است؛ لذا افراد به دنبال همخانه همجنس خود میگردند و در متن آگهیها به مبالغ اجاره و رهن اشاره میشود. البته برخی نیز صرفا به دنبال فردی برای پرداخت هزینهها هستند و جنسیت همخانه برایشان اهمیت ندارد.
تعدادی از آگهیدهندهها، اما زنان و مردانی هستند که به دنبال جنس مخالف خود برای همخانگی میگردند:
۱. زنانی که توانایی اقتصادی ندارند و هم خانه مردی میخواهند که صاحب خانه باشد و یا توانایی پرداخت هزینه را داشته باشد.
۲. مردانی که بضاعت مالی خود را در حدی میدانند که هم خانه خانومی را بدون مشارکت در هزینهها بپذیرند؛ هر دو گروه تاکید زیادی بر جنسیت هم خانه مورد نیاز خود دارند.
بررسیها در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که تعدادی کانالهای تلگرامی با چندین هزار عضو شکل گرفتهاند که با دریافت هزینههایی درخواست افراد برای یافتن همخانه را درج میکنند. اما داستان این کانالها کمی متفاوت است.
نابرابری اقتصادی مبنای آگهیها
در متن اغلب آگهیها اثری از برابری در روابط وجود ندارد و انگار که مبنای آنها نابرابری اقتصادی و سوء استفاده از شرایط نامناسب اقتصادی کشور است. عمده آگهی دهندههای این فضا مردانی هستند که به دنبال زنان جوان بیحاشیه برای همخانگی میگردند. آنها در متن آگهی خود بر دو موضوع تاکید زیادی دارند؛ اول اینکه به همخانه خانم نیاز دارند و اصلا نمیتوانند همخانه آقا بپذیرند و دوم اینکه در پرداخت هزینههای منزل نیاز به شریکی ندارند و حتی هزینههای زندگی همخانه خود را پرداخت میکنند. موقعیت اغلب این خانهها در مناطق مرفهنشین است و خبری از ذکر مبالغ رهن و اجاره نیست. فراز در بررسیهای خود متوجه نکتهای شدهاست که در متن آگهیها در قالب «خانم بیحاشیه» عنوان شده است. تقریبا تمام این افراد به دنبال خانم مجردی هستند که با آنها همخانه شود و برخی از امور منزل را سر و سامان دهد. آنها قبل از شروع همخانگی تمایل دارند با افراد متقاضی ملاقات داشته باشند و قبل از ملاقات نیز از فرد درخواست میکنند عکس خود را ارسال کند.
زنان به دنبال همخانه.
اما در این میان برخی از آگهیدهندهها زنانی هستند که به دنبال همخانه همجنس خود میگردند و در متن آگهی از آقایان عضو کانال میخواهند که برای آنها مزاحمت ایجاد نکنند، زیرا تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرفتن همخانه مرد نیستند. در این نوع از آگهیها علاوه بر منطقه خانه و متراژ آن، قیمت رهن و اجاره نیز درج شده است و بر تقسیم هزینهها تاکید زیادی میشود.
عدهای از زنان، اما برای یافتن همخانهای با بضاعت مالی بالا آگهی دادهاند، زیرا خود را ناتوان در پرداخت هزینهها میدانند و در برابر عدم پرداخت هزینه اجاره و رهن کارهایی مانند آشپزی و یا نظافت منزل را پیشنهاد میدهند. اما تعداد این آگهیها به نسبت دستههای دیگر بسیار کمتر است و برای آنها تنها بضاعت مالی همخانه، دارای اهمیت است و جنسیت او اهمیتی ندارد.
هزینههای بالای مسکن
به نظر میرسد تجمیع امکانات آموزشی و شغلی در کلانشهرهایی مانند تهران باعث مهاجرت گسترده افرادی شدهاست که به دنبال کار میگردند، به دانشگاه میروند و یا به هر دلیل دیگری به دنبال زندگی در این هستند. اما هزینهها به خصوص هزینه مسکن در این محیطها در حدی است که افراد به تنهایی قادر به پرداخت آن نیستند. عدهای از این شرایط برای بقا استفاده کرده و برخی به سوء استفاده از شرایط دیگران روی میآورند. در هر حال الان برای اجاره، خانهای کوچک در مناطق کمبضاعت تهران افراد به حداقل ۱۰۰ میلیون تومان برای رهن و چندین میلیون تومان برای اجاره نیازمند هستند.
خوابگاهها و پانسیونها نیز شرایط ویژهای برای پذیرش افراد دارند و بسیاری نمیتوانند در این فضاها زندگی کنند. پرداختن به شرایط این نوع از خوابگاهها موضوع این گزارش نیست و تنها مورد اشاره قرار گرفت تا به این سوال احتمالی پاسخ دهیم که چرا افراد خوابگاهها را برای سکونت خود انتخاب نمیکنند؟ البته این نوع از خوابگاهها نیز اجارههای بالایی دارند و افراد برای زندگی در این مکانها باید ودیعه نیز بپردازند. برای مثال اجارهبهای اتاقی در این نوع از خوابگاهها بسته به تعداد ساکنین اتاق بین ۳ تا ۱۰ میلیون تومان است.