ایران که روزگاری نه چندان دور تبدیل به یکی از قدرتهای جهانی شده و همواره در تلاش بود تا در جمع هشت تیم پایانی این تورنمنت مطرح قرار بگیرد، حالا به قدری ضعیف شده که کار دشواری برای نگهداشتن جایگاهش در بین 16 تیم حاضر در جام ملتها دارد. فاجعه به قدری پررنگ شده که در این دوره حسرت بردن یک بازی بر دل علاقهمندان به والیبال مانده و کسب تکامتیاز تقابل با آرژانتین چنان پررنگ شده که از سوی مسئولان، احتمالا به عنوان دستاورد تیم ملی معرفی شود.
روزنامه شرق نوشت:والیبال ایران لیگ ملتهای 2024 را به معنای واقعی کلمه کابوسوار طی کرده است؛ نشان به آن نشان که از هشت بازیای که در این تورنمنت داشته، هشت شکست تلخ را به کارنامه افزوده و با قدرت تمام به قعر جدول چسبیده است. شکستهای تیم ملی در این هشت بازی همیشه هم مقابل تیمهای سرشناس نبوده؛ مثلا باخت به بلغارستان یا باخت به همین ترکیهای که مثل تیم ملی ایران تا روز پایانی هفته دوم بردی نداشت، از تازهترین شاهکارهای مسئولان فدراسیون والیبال، کادر فنی و بازیکنان این تیم است. در این بین، تعداد شکستها و سبک و سیاق بازی تیم ملی هم به قدری نگرانکننده شده که دیگر کمتر کسی به خاطر دارد که این تیم قرار بود با درخشش در همین مسابقات، جواز حضور در بازیهای المپیک پاریس را به دست بیاورد. پیش از شروع لیگ ملتهای 2024، ایران باید از 12 بازیاش در این مسابقات 9 برد را کسب میکرد تا شانسی برای رفتن به پاریس داشته باشد. حالا نه تنها چنین نشده بلکه از هشت بازی هشت شکست در کارنامه دارد تا یکی از فجیعترین نتایج دهه اخیر رقم بخورد. اتفاق تلخ و بد برای تیم ملی والیبال ایران اینکه حالا این تیم از جمع 16 تیم برتر والیبال دنیا هم خارج شده و همسایه تیم جمهوری چک در رده هفدهم شده است. این بدان معناست که اگر تیم ملی در هفته سوم به همین روند ادامه دهد، سقوطش از چیزی که این روزها تجربه میکند وحشتناکتر هم خواهد شد.
چه کسی والیبال را به این روز انداخت؟
مشخص است که وقتی تیمی در این سطح نتیجه نمیگیرد یا مقابل رقبای ریزودرشت اینطور تحقیر میشود نباید به دنبال یک مقصر گشت؛ مجموعهای از عوامل دست به دست هم داده تا این تیم از جمع برترینهای دنیا خارج شود و مسیر معمولیشدن را در پیش بگیرد. با وجود این و با پذیرش این واقعیت که سطح بازی بازیکنان کنونی تیم ملی هرگز در شأن یک تیم جنگنده نیست، باید بیشترین بار تقصیر را متوجه مدیریت در فدراسیون والیبال دانست؛ مدیریت ضعیفی که از زمان محمدرضا داورزنی استارت خورد و این روزها توسط دست راست او در فدراسیون سابق، یعنی میلاد تقوی، در حال تداوم پیداکردن است. داورزنی که روزگاری زیرساخت مهیا و آماده یزدانیخرم را به ارث برده بود، بدون درنظرگرفتن این اصل که نسل کنونی همیشگی نیست، توجهی که باید را معطوف به زیرساخت والیبال ایران نکرد تا شبیه به رشدی گلخانهای، با خداحافظی نسل طلایی، بازیکنانی معمولی به جای معرفی چند ستاره، به تیم ملی برسند. البته که بزرگترین اشتباه داورزنی در سالهای اخیر، سپردن هدایت تیم ملی به دستان یک مربی ایرانی بود. تیم ملی چندین سال خوب را با مربیان طراز اول دنیا تجربه کرد و آن مربیان به خوبی از بازیکنان ایران بازی گرفته و به درستی نگاهی به تقویت این تیم و جوانکردنش داشتند. حاصل آن همه اتفاق ولی با تصمیم عجیب داورزنی مبنی بر سپردن کار به دستان بهروز عطایی بر باد رفت. عطایی برخلاف موفقیتش در عرصه لیگ ایران، توفیقی در عرصه ملی نداشت و استارت سقوط سریع این تیم را زد. او زمانی که پی برد دانش لازم برای نجات این نسل والیبال را ندارد، در میانههای راه، قبل از آنکه مهر اخراج بر کارنامهاش بخورد، از تیم ملی جدا شد تا بلاتکلیفی بیش از گذشته گریبان این تیم را بگیرد.
پس از تغییر و تحولات مدیریتی و سپردن کار به سرپرست جدید و نبودن داورزنی در امور مدیریتی، به نظر میرسید قرار است تصمیم اشتباه گذشته اصلاح شود و این بار، دوباره هدایت این تیم به یک مربی طراز اول خارجی سپرده شود. در روزهای نخست اگرچه از مربیان مشهوری برای هدایت تیم ملی نام برده میشد ولی یکباره اسم موتا پائز، مربی گمنام برزیلی – فرانسوی از گلدان فدراسیون بیرون آمد و او سکان هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت. پائز شصتوخردهای ساله قبل از هدایت تیم ملی ایران هرگز هدایت هیچ تیمی را به عنوان سرمربی بر عهده نداشت. از سوی دیگر، سن و سال او هم به گونهای نبود که بشود روی انگیزهاش برای کسب افتخار حساب کرد. آن انتخاب با انتقادات زیادی همراه شد ولی مسئولان وقت با بیان اینکه در راه مذاکره با سرمربیان مدنظر کارشکنی شده، از پائز به عنوان گزینه قابل قبولی یاد کردند. همین گزینه قابل قبول ولی حتی به بازی هشتم تیم ملی ایران در لیگ ملتها نرسید. او پس از متحملشدن هفتمین باخت پیدرپی از سوی رئیس فدراسیون والیبال ایران برکنار شد و یک مربی ایرانی به طور موقت هدایت تیم را بر عهده گرفت. نکته درخور توجه درباره تصمیم اخیر میلاد تقوی، رئیس کنونی فدراسیون والیبال، اینکه او هم یکی از مقصران اصلی است. تقوی شاید پشت این تفکر که تازه رئیس فدراسیون والیبال شده پنهان شود ولی کیست که نداند او سالها به عنوان دست راست محمدرضا داورزنی در فدراسیون والیبال مشغول به کار بوده و به خوبی از ضعفهای موجود آگاهی داشته است. اینکه او بخواهد این روزها خودش را به عنوان منتقد شماره یک عملکرد تیم ملی معرفی کند، دلیلی بر ضعف و اهمال مدیریتش بر همین والیبال نمیشود.