پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۴۸: صبح به ملاقات ها و کارهای جاری رسیده شرفیاب شدم تمام کارهای معمولی به عرض رسید.
شاهنشاه هم سرحال بودند فکر می کردم با جسارتی که دیشب کردم شاید سرسنگین باشند. خانم لمبتون Ann Lambston که در ایران سابقه زیاد دارد و کتابی سابقا درباره زمینداری در ایران نوشته بود، اخیرا کتابی درباره اصلاحات ارضی نوشته که در آن مقداری از مرحوم ارسنجانی و امینی تعریف کرده است. [عبدالعظیم ولیان] وزیر اصلاحات ارضی گفته بود به عرض برسانم که کتاب را تماما جمع آوری کند و بعدا از لمبتون بخواهد کتاب دیگری بنویسد که اسم امینی و ارسنجانی در آن نباشد. فرمودند: «گُه خورده چنین پیشنهادی کرده است!» من خیلی خوشم آمد که شاه چه قدر باهوش است که می داند این پیشنهاد فقط از روی حقه بازی و تملق و چاپلوسی است، وگرنه کتابی که دانشگاه آکسفورد طبع کرده است، تو چه طور میتوانی جمع آوری بکنی؟
راجع به اضافه برداشت نفت باز ناراحت بودند که [چرا کنسرسیوم] لااقل وسایل بهره برداری را تا ۵/۵ میلیون بشکه در روز تأمین نمی کنند. حالا نمی خواهیم که نفت ببرند ولی بالاخره این وسایل را حاضر کنند شاید ما خودمان توانستیم نفت بفروشیم.
به من امر فرمودند باز هم قرارداد شبکه مخابرات به اشکالاتی برخورده است، برو و تمام کن... بعد از ظهر تمام وقت من به رسیدگی به این امر گذشت. اشکال مهم بر سر به دست آوردن [اعتبار] است و شرایط آن. هنوز به جایی نرسیده ایم. تا فردا چه شود.
امروز به شاهنشاه عرض کردم: فردا روز قتل است، کار خواهید کرد؟ فرمودند البته! نقشه های سواری من به هم خورد. ماشاءالله از این قدرت کار و علاقه به کار. امشب در منزل مشغول کار بودم، یک دفعه خواهرم تلفن کرد که حال والده به هم خورده است. خیلی غصه خوردم و فوری آن جا رفتم الحمد الله، جدی نبود، کسالت معدی بود. تا یک صبح ماندم تا رفع شد. حالا منزل آمدم دو صبح است، با خستگی ولی خوشحالی می خوابم.