مهدی علیخانی در یادداشتی نوشت: سیاست خارجی در ایران بهطور کامل در اختیار دولت نیست. قانون اساسی اصول را مشخص کرده و سیاستهای کلان نیز در نهایت باید به تایید رهبری انقلاب اسلامی برسند. با این وجود، دولتها در پیشبرد سیاست خارجی و اتخاذ جهتگیریهای آن، تعیینکننده هستند و در اجرا، نوع نگاه و برداشت رییسجمهور و تیم او به جهان، اصولِ قانونی و سیاستهای کلان در سیاست خارجی را عینیت میبخشند.
به این دلیل، رویکرد یک رییسجمهور به عرصه خارجی و اولویتهای ناشی از این نگاه خاص میتواند پیامدهای متفاوتی برای کشور و زندگی مردم داشته باشد. از جمله مثالها، نحوه مواجهه دولتهای مختلف با مساله هستهای است. روسای جمهوری بودند که تحریمها را کاغذپاره یا بیاثر میدانستند و بود رییسجمهوری که متفاوت عمل کرد و دیده شد آثار هر یک از این نگاهها.
در هفته اول تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری مواضع کلی دو کاندیدای اصلی جریان انقلابی و نیز دکتر پزشکیان در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی را دیدم. یک نامزد همچنان تاکید دارد بدون توجه به دو، سه کشور میتوان با «همه جهان» وارد تعاملات اقتصادی شد و نامزد دیگر محتاطانه به دشواری نسبی «تحریمها»، «اشارهای هم» کرده و در مقابل، دکتر پزشکیان به «صراحت» از واقعیت تحریمها و خسارتهای ناشی از آن گفته است.
خوب است در برنامههای انتخاباتی تخصصی سیاست خارج و نیز در مناظرهها از پنج نامزدی که در برابر یک نامزد قرار دارند، خاصه دو نامزد اصلی انقلابی پرسیده شود چرا با وجود نفی یا کوچکشماری آثار تحریمها، سیاست خارجی، سفرها، عضویتها و... «نقد» و در زندگی مردم «ملموس» نشده است؟! باید یادآوری کرد رییسجمهور چین زمانی برای اولینبار از روابط راهبردی با ایران گفت که برجام محقق و تحریمها برداشته شده بود. اما امروز وضعیت سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین چگونه است؟ آیا یک «تفاهمنامه» به معنی بیان تمایلات برای همکاری است یا یک «توافقنامه» برای اجرای پروژههای مشخص و مشترک؟ و چرا شراکت راهبردی چین با برخی اعراب که همزمان با ایران مطرح شد امروز تبدیل به دهها پروژه زیرساختی و دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری و قرارداد شده، اما در ایران نه؟!
نقش تحریمها در عملیاتی نشدن این روابط راهبردی «اعلامی» چیست؟!
این سوالات را به این دلیل طرح کردم که معتقدم توسعه روابط راهبردی «عملی» با چین باید با رعایت اصل توازن در سیاست و روابط خارجی، از اولویتهای هر دولت در ایران باشد، اما چرا در دولت انقلابی (و نیز نهم و دهم) که شرقگرایی برجسته بود، روابط به تجارت کالا و فروش نفت با فرمولهای خاص محدود ماند؟! و حتی در سطح سیاسی نیز بیشترین بیانیههای مردودِ مشترک چین و روسیه با اعراب در خدشه به تمامیت ارضی ایران صادر شد؟
رییسجمهوری میتواند سیاست خارجی را به ابزاری برای پیشبرد اقتصاد ملی بدل کند که ابتدا واقعیت بلای تحریم و سهم واقعی آن را در مشکلات بپذیرد و برای مواجهه با آن تیم کاردان و کارآزموده داشته باشد. از این منظر تاکید دکتر پزشکیان بر به کارگیری اهل فن امیدبخش است. این پذیرش واقعیت به معنی گره زدن سفره مردم به خارج، نادیده گرفتن ظرفیتهای ملی یا تبدیل سیاست خارجی به مساله اولِ اعلامی کشور نیست؛ بلکه نشان این است که این معضل در صدر اولویتهای رییسجمهور خواهد بود و او و تیمش فعالانه و سازنده در جهت رفع آن گام برمیدارند.
همچنین این رویکرد حاکی از فهمِ توجه به بستر مناسب و ضروری خارجی برای تحقق و تقویت اقتصاد ملی با هزینه پایین و عقب نماندن حتی از همسایگان همقد یا بسیار کوچکتر ایران در منطقه و نیز عدم حذف از چرخه اقتصاد جهانی -با پیامدهای امنیتی خطرناک-است.
نفی یا کوچک شمردن واقعیات نشان میدهد فردی که میخواهد رییسجمهور شود نه یک بیماری مهم را تشخیص داده و نه اولویت و تدبیری برای درمان آن دارد. در این رویکرد، فرصتها پیدرپی سوزانده میشوند و این مردم خواهند بود که هزینههای آن را پرداخت میکنند. /اعتماد