سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
ماهیت حادثه ۱۵ بهمن ۱۳۲۷
کیانوری: یکی از اهداف سرکوب جریان آذربایجان مسأله نفت بود. شرکت نفت انگلیس و ایران برینیش پترولیوم که به پیشنهاد مصطفی فاتح با حقه بازی نام خود را در ایران «بنزین پارس» گذاشته بود که حروف اول آن همان BP میشد قصد داشت که قرارداد ۱۹۳۳، که یک قرارداد کاملاً یک طرفه بود و طبق آن سهم بسیار کمی به ایران تعلق میگرفت و در شرایط دیکتاتوری رضاخان بسته شده بود و نه از نظر سیاسی و نه از نظر اقتصادی در شرایط جدید قابل حفظ، نبود را بنحوی تغییر دهد و تمدید کند شورویها مسأله پنجاه - پنجاه را مطرح کرده بودند، در حالیکه طبق آن قرارداد چیزی حدود ۸ درصد یا ۱۶ درصد به ایران تعلق میگرفت که بکلی رقم ناچیزی بود شرکت نفت جنوب تصمیم گرفت که بنحوی این قرارداد را عوض کند و سهم ایران را کمی بالا ببرد و به این ترتیب قرارداد جدیدی بسته شود. قرارداد رضاخان قابل حفظ نبود و حتی تقیزاده گفته است که من «آلت فعل» بودم یعنی تحت فشار شاه قرارداد را امضاء کردم، شرکت نفت جنوب میخواست که این قرارداد را به یک قرارداد معتبر و قانونی تبدیل کند آمریکا هدف دیگری داشت آمریکاییها هدفشان این بود که در عین تقویت انگلیسیها برای تصویب قرارداد جدید در جریان کار تا آنجا موش بدوانند تا انگلیسیها تسلیم شوند و سهمی به آنها بدهند. آمریکاییها از کسب امتیاز نفت شمال نا امید شده بودند. یک بار، در سال ۱۲۹۹ قوام به آنها قول داده بود ولی عملی نشده بود. یک بار هم در سال ۱۳۲۳ ساعد به آنها قول داد ولی به علت ورود شورویها به هم خورد به این دلیل، آمریکاییها که از نفت شمال نا امید بودند میخواستند در نفت جنوب شریک شوند. این دو سیاست در دستگاه حاکمه ایران بازی خود را شروع کردند. طرفداران آمریکا به شدت علیه انحصار انگلیسیها بر نفت جنوب بودند و طرفداران انگلیس به دنبال یک راه حل گشتند. اکثریت مجلس با تزدهم طرفدار انگلیسبها بودند و آمریکاییها در مجلس، غیر از چند نفر نیروی زیادی نداشتند این طرفداران آمریکا در مجلس عبارت بودند از مظفر بقایی حسین مکی، ابوالحسن حائریزاده و عبدالقدیر آزاد مدیر روزنامه آزاد). این چهار نفریک فراکسیون خیلی جدی آمریکایی در مجلس تشکیل داده بودند. به این ترتیب مسأله نفت در حال اوجگیری بود و حزب توده هم به شدت علیه امتیاز نفت جنوب و سیاست انگلستان تبلیغ میکرد، لذا انگلیسیها به این فکر افتادند که حزب ما را غیر قانونی کنند. اولین تلاش برای غیر قانونی کردن حزب در دوران دولت هژیر صورت گرفت. او پس از اینکه نخست وزیر شد در نظر داشت حزب توده ایران را غیر قانونی کند. این تصمیم به علت تجدید مذاکرات دولت هزیر با شرکت نفت انگلیس و مخالفت شدید مطبوعات حزب با آن بود پس غیر قانونی شدن حزب بهیچوجه به رویداد ۱۵ بهمن مربوط نیست. دقیقاً مانند دوران رضاخان که برای قانونی کردن قرارداد بی ارزش دارسی به شکل قرارداد ۱۹۳۳ ابتدا به تصویب قانون ضد کمونیستی ۱۳۱۰ و قلع و قمع حزب کمونیست پرداخت. این بار هم انگلیسیها میخواستند حزب توده ایران را که با تبلیغات وسیع خود قشر بزرگی از روشنفکران و آزادیخواهان را به حرکت درآورده بود از صحنه سیاسی حذف کنند.
هژیر با وجودی که تقریباً از مجلس رأی اعتماد گرفته بود در ۱۵ آبان ۱۳۲۷ استعفا داد (علت) این امر تاکنون روشن نشده که چه بوده است بدین ترتیب، محمد ساعد نخست وزیر شد. در ر ۱۷ آذر ۱۳۲۷ محمد علی دهقان در مجلس مطرح کرد که: آقای ساعد. غیر قانونی کردن حزب توده که آقای هژیر وعده داده بود. چه شد؛ این حزب را باید غیر قانونی کنید و غیره و غیره در ۱۴ بهمن یعنی یک روز قبل از ترور شاه باز محمد علی دهقان دولت ساعد را تهدید به استیضاح کرد و گفت که طبق قانون ۱۳۱۰ حزب توده، که یک حزب کمونیست است باید غیر قانونی شود پس تدارک غیر قانونی کردن حزب از قبل دیده میشد و در خلال این جریان بود که حادثه ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ اتفاق افتاد در نتیجه آقای منوچهر اقبال به مجلس رفت و اظهاریهای ارائه داد که حزب توده غیر قانونی است توجه شود که اقبال فقط اظهار به دولت را به مجلس اطلاع داد طرح و لایحهای علیه حزب مطرح نشد و نمایندگان هم به غیرقانونی شدن حزب رأی ندادند. لذا ما از این مسأله در دوران مصدق برای اثبات قانونی بودن حزب استفاده میکردیم. در این اظهار به آمده بود که در ارتباط با حادثه ترور شاه دولت تصمیم گرفت که حزب توده غیر قانونی شود؛ به هیچ وجه نام عامل ترور در این اظهار یه نبود و حادثه ۱۵ بهمن تماماً به حزب و آیت الله کاشانی و دامادش فقیهی شیرازی، نسبت داده شده بود. حزب غیر قانونی شد و آیت الله کاشانی هم تبعید شد و بدین ترتیب دو بخش مهم از مخالفان اصلی شرکت نفت جنوب سرکوب شدند اقبال هم میدانیم که بود؛ نوکر مستقیم انگلیسیها؛