این مرد اوایل شهریور ۱۳۷۲ و زمانی که ۲۶ ساله بود، زنی را با انگیزه سرقت پول و اموال او در خانه‌اش به قتل رساند.
صبح روز قتل ساکنان ساختمانی در یکی از محلات تهران با گریه‌های دختر خردسالی در طبقه دوم توجه‌شان جلب شد و وقتی مقابل این واحد رفتند، دیدند در نیمه باز است. وقتی همسایه‌ها وارد خانه شدند با جسد زن جوان روبه‌رو شدند. به این ترتیب پلیس از قتلی که رخ داده بود، باخبر شد. در تحقیقات پلیس مشخص شد مقتول و شوهرش با هم زندگی می‌کردند و در آن زمان شوهر مقتول به شهرستان رفته بود و زن جوان با دختر خردسالش تنها بود.
همچنین معلوم شد فردی پس از تخریب قفل در وارد خانه مقتول شده است. در بررسی‌ها این احتمال که فردی برای سرقت وارد خانه شده و تصور نمی‌کرده کسی در منزل باشد، پررنگ شد. ظاهرا فرد سارق با حمله به مقتول او را کتک زده و بعد هم وی را با روسری خفه کرده و با برداشتن پول و بخشی از اموال قیمتی، خانه را ترک کرده بود. با این فرضیه تحقیقات برای دستگیری قاتل آغاز شد و ماموران از روی اثر انگشت موفق به شناسایی هویت قاتل شدند و پی بردند برادر یکی از همسایه‌های مقتول، عامل سرقت و قتل است. از این رو فرد مظنون تحت تعقیب قرار گرفت و بعد از مدتی بازداشت شد.
مظنون دستگیر شده در بازجویی‌ها به سرقت مرگبار از خانه مقتول اعتراف کرد و گفت: دچار مشکلات مالی بودم. وقتی فهمیدم شوهر این زن نیست نقشه سرقت را طراحی کردم و شب مهمان خانه برادرم شدم که همسایه مقتول بود. آخر شب به خانه مقتول رفتم و سرقت و قتل را انجام دادم و فرار کردم. البته نمی‌دانستم زن خانه و بچه‌اش در خانه هستند و در نهایت برای اینکه دستگیر نشوم مرتکب قتل شدم و اموال سرقتی را هم فروختم.
با اعتراف متهم او روانه زندان شد و پس از تکمیل پرونده برای محاکمه به دادگاه رفت و در پایان محاکمه مرد جوان محکوم به قصاص شد.
رای صادره در دیوان عالی کشور تایید و پرونده برای طی مراحل قانونی حکم به دادسرای جنایی تهران بازگردانده شد.
در این سال‌ها پرونده در شعبه اول دادیاری اجرای احکام دادسرای جنایی تهران راکد مانده و محکوم به قصاص هم حدود 30 سال در زندان منتظر اجرای حکم بود.در این مدت مادر مقتول که ولی‌دم بود فوت شد و اکنون خواهر و برادران مقتول و دختر او که در حال حاضر زن جوانی است اولیای‌دم پرونده هستند. اولیای دم در این مدت حاضر به رضایت نشدند. اما برای اجرای حکم هم مراجعه نکردند و قاتل همچنان در زندان بلاتکلیف بود. بنابراین در حال حاضر این محکوم درخواست داده که تکلیفش مشخص شود.
بنابراین دادیار اصغری که پرونده در شعبه زیر نظر او همچنان مفتوح است پرونده را برای تعیین تکلیف متهم در دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.
