پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
*چه مدتی است ازدواج کردهاید؟
ما دو سال است عقد کردهایم اما هیچ وقت زندگی مشترک را با هم شروع نکردیم.
*چرا؟
هربار اتفاقی افتاد. ما خیلی با هم تفاوت داریم سعید اصلا مثل من فکر نمیکند و این وضعیت را برایم سخت کرده است.
*چه تفاوتهایی با هم دارید؟
من در یک خانواده سنتی زندگی میکنم. برای خانواده من خانواده بسیار مهم است و مراسم و سنتها مهم است اما برای سعید اینطور نیست. پدر و مادر او مثل پدر و مادر من نیستند. سعید بیشتر به خودش و زندگی خودش فکر میکند. اینکه چطور راحت است برایش مهم است. من برایش مهم نیستم اگر چیزی را دوست داشته باشد بدون اینکه نظرم را بپرسد انجام میدهد و من اصلا در زندگی او نقشی ندارم. اگر از او بخواهم با هم جایی برویم یا در یک مهمانی خانوادگی شرکت کنیم قبول نمیکند. این موضوع برایم بسیار سنگین است.
*این تفاوتها را از قبل نمیدانستید؟
سعید میگفت خودش را تغییر میدهد. میگفت مهم این است که با من باشد و مسایل دیگر را حل میکند اما اینطور نبود. وقتی هیجان گذشت او خواستههای خودش برایش مهم بود.
*فکر نمیکنی با رفتن پیش مشاور ممکن است بخشی از مشکلات حل شود؟
فکر نمیکنم درست شود اما میدانم سعید دوست ندارد مشاوره برود. این زندگی همین حالا تمام شود، بهتر است.