هرودت اولین مورخی بود که تا آنجایی که شواهد را در دسترس داشت، در مورد زادگاه اولیه اتروسکها نوشت. او به این نتیجه رسید که در دوران جنگ تروآ، آنها با قحطی وحشتناکی روبهرو شدند؛ در نتیجه نیمی از آنها از غرب آناتولی به ایتالیا آمدن؛ پسازاین مهاجرت در ایتالیای مرکزی ساکن شدند و اتروریا را تشکیل دادند. بنابراین اکثر مورخان قبول کردند که اتروسک ها از آناتولی آمدند.
از آنجایی در هرموردی استثنایی وجود دارد؛ دینویسیوس هالیکارناسوس نیز با این ایده مخالف بود. او بر این باور بود که اتروسک ها ساکنان بومی ایتالیا هستند. برخی ادعاها که برگرفته از اسناد و مدارک قرن اول پیش از قرونوسطی است نیز، آنها بومی ناحیهای در شمال ایتالیا میداند. اما این نظریه که بر اساس نظریه مورخی به نام لیوی شکلگرفته اشتباه است. درواقع لیوی میگوید اتروسک ها پسازاینکه برای اولین بار در ایتالیای مرکزی ساکن شدند، به آن منطقه در شمال ایتالیا مهاجرت کردند. بنابراین، تنها دو نظریه متضاد در مورد منشأ اتروسک ها در دوران باستان وجود دارد.
دیونیسیوس هالیکارناسوس به این دلیل که هیچ شباهتی بین اتروسک ها و اقوام اناتولی وجود نداشت بر این باور بود که آنها از اناتولی نیامدهاند. اما امروزه مورخان از ابزارهای باستانشناسی مدرنی بهرهمندند و به کمک آنها میتوانند به نتایج قابلاعتمادتری برسند.
درواقع شواهد نشان میدهند که آنها در حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد وارد اتروسک ها مرحلهای به نام دوره شرقشناسی شدهاند. در این زمان بهخوبی میتوان هجوم عناصر آناتولی را در اتروریا دید. تأثیر خاور نزدیک تقریباً بر تمام جنبههای زندگی اتروسکها، ازجمله هنر، لباس، ارابهها، تجهیزات نظامی و جنگ، مدل مو، عادات غذاخوری، مذهب یا فرقه و فناوری مشهود است.
درست است که یونانیها دوره شرقشناسی خود را طی کردند اما این بیشتر به دلیل اتخاذ سبکهای هنری خاور نزدیک توسط یونانیها بود که باوجود تجارتی که آن زمان به وجود آمده بود بهراحتی قابل توضیح است. در مقابل، دوره شرقشناسی در میان اتروسکها تقریباً بر تمام جنبههای جامعه آنها تأثیر گذاشت و در تصور آن بسیار ناگهانیتر بود. تلاش برای توضیح این موضوع از طریق تجارت بهسختی قانعکننده است زیرا یونانیها ازنظر جغرافیایی به آناتولی نزدیکتر بودند و مدت طولانیتری با آن منطقه تجارت میکردند.
پاسخ به این پرسش که «هجوم آدابورسوم شرقی واقع به دلیل مهاجرت بوده یا نه؟»، درحالیکه منابع مکتوب معاصری وجود ندارد سخت است اما یکی از مطمئنترین روشهایی که میتوان کمک کند بررسی مهاجرت با آدابورسوم تدفین آن است. حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد، یک تحول اجتماعی عمومی در اتروریا رخ داد. این تحول زمانی بود که اولین شهرهای اتروسکی بنا شدند.
این شواهد در مجسمهسازی اتروسکی نیز قابلمشاهده است؛ همچنین آنها در این زمان الفبای یونانی را یاد گرفتند. اینها نشان میدهد که تغییرات قابلتوجهی در حدود سال ۷۰۰ قبل از میلاد در اتروریا رخداده است. بااینحال جالبترین تغییری که دیده میشود پذیرش ناگهانی مقبرههای تاریخی آنها است. این مقبرههای اتروسکی محل استراحت طبقه نخبگان بودند. باستان میگویند این مقبرههای تاریخی شباهتهای چشمگیری به مقبرههای فریگی و لیدیایی معاصر دارند.
بهعنوانمثال، مقبرههای اتروسکی در این دوره اولیه شامل نیمکتها، مقبرهها و تکیهگاههای سر، درست مانند مواردی بود که در آناتولی یافت شد. علاوه بر این، آنها حاوی یک زیرزمین سنگی با تزئینات حلقههای مدور شبیه به مقبرههای لیدیایی بودند. اتروسک ها همچنین مجسمههای تشییعجنازه داشتند که با مجسمههای آناتولی باستان مطابقت دارد.
آنچه بر اساس شواهد بسیار محتمل به نظر میرسد، این است که طبقه نخبگان از حدود ۷۰۰ قبل از میلاد واقع از آناتولی آمدند. درهرصورت باید توجه داشت که این شواهد ازآنچه هرودت در مورد منشأ اتروسک ها ثبت کرده بود منشأ میگیرد.
یک پژوهش ژنتیکی در سال ۲۰۲۱ نشان داد که بخش قابلتوجهی از DNA اتروسک ها را میتوان بهبه جمعیتهای اروپای جنوبی عصر آهن، مانند یونان و بهویژه کرواسی نسبت داد. این ارتباط ژنتیکی با بالکان پشتیبانی به شکل قابلتوجهی نظریه هرودت را تائید میکند. اکنون شواهد باستانی بهخوبی نشان میدهد که این مهاجرت واقع در حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد پس از عصر برنز اتفاق افتاده است، در آن زمان، تعدادی از کشورهای اروپای جنوبی عصر آهن قبلاً به غرب آناتولی مهاجرت کرده بودند.
فریگی ها از بالگان آمده بودند و یونانیان نیز تا سال ۷۰۰ قبل از میلاد بهطور گسترده در غرب آناتولی ساکن شده بودند. بنابراین، مهاجرت از غرب آناتولی به ایتالیا در ۷۰۰ قبل از میلاد بهطور قابل قبولی شامل تعداد زیادی از فریگی ها و یونانیان میشد. بنابراین این منشأ اتروسکها با شواهد ژنتیکی و باستانشناسی همخوانی دارد.