arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۸۱۱۲
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۰ - ۲۱ مرداد ۱۴۰۳

سرگذشت تلخ دختر پسرنما؛ فرار از خانه در ۱۴ سالگی، دستگیری در ۲۱ سالگی

از همان دوران کودکی بیشتر با پسربچه ها بازی می کردم و خیلی دوست داشتم پسر بودم، به همین خاطر هم رفتارهای آن ها را تقلید می کردم و لباس های پسرانه می پوشیدم تا این که …
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 اینها بخشی از اظهارات دختر 21 ساله‌ای است که به اتهام سرقت شیرآلات و موتورکولرهای منازل مسکونی  و در عملیات طرح ارتقای امنیت اجتماعی محله محور توسط نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شد. این دختر جوان که با پوشش پسرانه اقدامات مجرمانه خود را انجام می داد، درباره  سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: مادرم زنی بسیار مهربان و خوش قلب بود اما پدرم بعد از چند سال زندگی مشترک، با زن دیگری هم ازدواج کرد. پدرم قاچاقچی موادمخدر بود و از مسیر خلافکاری روزگارش را می گذراند تا این که یک روز ماموران انتظامی منزل ما را در حالی محاصره کردند که پدرم مقدار زیادی موادمخدر خریده بود اما او مادرم را فریب داد تا مالکیت موادمخدر را به گردن بگیرد. این گونه بود که مادرم برای سال های طولانی روانه زندان شد و من و خواهرم نزد زن دوم پدرم بزرگ شدیم. در همین حال پدرم همچنان به خرید و فروش مواد مخدر ادامه می داد تا این که خواهر بزرگ ترم از خانه فرار کرد و به عقد یک جوان معتاد درآمد. من هم تا مقطع راهنمایی درس خواندم ولی زمانی که 14 سال بیشتر نداشتم، تحمل محیط منزل برایم بسیار سخت بود.

از سویی رفتارهای زن پدرم را نمی توانستم تحمل کنم و از طرف دیگر هم هیچ کس مرا راهنمایی نمی کرد که مسیر اشتباهی را درپیش گرفته ام؛ چرا که زن پدرم دوست داشت فقط به فرزندان خودش برسد و من از دیدن این صحنه ها عذاب می کشیدم. به همین خاطر یک روز مقداری پول از جیب پدرم برداشتم و شبانه از خانه فرارکردم. آن زمان نوجوانی بیش نبودم و نمی فهمیدم با این رفتارها آینده ام را نابود می کنم.

خلاصه روزی در خیابان با احمد آشنا شدم . او برایم خانه ای اجاره کرد و من به طور مجردی در حالی به زندگی سیاه خود ادامه دادم که دیگر در منجلاب خلافکاری غرق شده بودم. در این شرایط بود که احمد هم در یک نزاع خیابانی چاقوکشی کرد و جوانی را به قتل رساند. او مدتی فراری بود اما بالاخره به دام کارآگاهان پلیس افتاد و هم اکنون حکم قصاص نفس او نیز صادر شده است.

بعد از این ماجرا بود که من برای تامین مخارج زندگی، سرقت از منازل در حال احداث را شروع کردم و با پوشش پسرانه، شیرآلات و موتور کولر و لوازم دیگر را به سرقت می بردم و با فروش آن ها به ضایعاتی ها هزینه های خلافکاری هایم را می پرداختم ولی این بار زمانی که وارد حوزه کلانتری سپاد شدم و تعدادی شیرآلات سرقت کردم، ناگهان خودم را در محاصره پلیس دیدم و نتوانستم فرارکنم؛  اما ای کاش …

با توجه به این که احتمال می رود دختر مذکور سرقت های زیادی را انجام داده باشد، با دستور ویژه سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) بازجویی ها از وی در دایره تجسس ادامه یافت و سپس برای رهایی وی از منجلاب خلافکاری، بررسی های مشاوره ای و اقدامات روان‎شناختی در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

نظرات بینندگان