جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ | Friday, 20 May 2022
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ | Friday, 20 May 2022
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
ویدیو / تبریک تولد هوتن شکیبا به ایرج طهماسب به سبک بچه

ویدیو / تبریک تولد هوتن شکیبا به ایرج طهماسب به سبک بچه

ویدیو / سید مهدی رحمتی: مگر در مملکت ما چه خبر است که این همه گرانی شده؟

ویدیو / سید مهدی رحمتی: مگر در مملکت ما چه خبر است که این همه گرانی شده؟

ویدیو / خفتگیری دو مرد از یک زن در شهریار

ویدیو / خفتگیری دو مرد از یک زن در شهریار

ویدیو / فرهاد مجیدی، در واکنش به سوال خبرنگار: وقاحت تا چه حد؟ / عکس کاپیتان تیم من را حذف می‌کنید

ویدیو / فرهاد مجیدی، در واکنش به سوال خبرنگار: وقاحت تا چه حد؟ / عکس کاپیتان تیم من را حذف می‌کنید

ویدیو / دوتار نوازی عثمان محمدپرست و آواز شجریان

ویدیو / دوتار نوازی عثمان محمدپرست و آواز شجریان

ویدیو / ایمنی در مقابل کرونا قابل اندازه‌گیری‌ست؟ + زیرنویس فارسی

ویدیو / ایمنی در مقابل کرونا قابل اندازه‌گیری‌ست؟ + زیرنویس فارسی

کد خبر: ۸۲۴۳۶
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۷ - ۱۴ آبان ۱۳۹۱
صفحه نخست >> سیاست
پ

ترکی صحبت کردن سیدعلی خامنه ای با ماموران حکومتی/ وقتی بازجو بچه محل از آب در آمد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
***در زندان گردان مستقل

آرشام، كه به تازگي دوره آموزش هاي اطلاعاتي خود را در آمريكا تمام كرده و رياست ساواك بلوچستان و سيستان را به عهده گرفته بود، خبر داشت كه اين روحاني جوان، خردادماه امسال در بيرجند، بالاي منبر، مطالب برخلاف مصلحت كه مخل نظم و امنيت تشخيص داده، بيان داشته، دستگير شده و پس از انتقال به مشهد چند روزي بازداشت بوده است. او حتي مي دانست كه آقاي خامنه اي پيش از حركت به قم با آيت الله ميلاني مكاتبه كرده است. اسدالله علم، نخست وزير، دستور داده بود چنين افرادي كه درصدد بلوا و آشوب و تحريك مردم برآمده، دستگير و به تهران منتقل شوند.

از اين رو از استاندار بلوچستان و سيستان خواست، فوري، جلسه فوق العاده كميسيون امنيت استان را تشكيل دهد و پس از طرح گزارش شهرباني و ساواك، ضمن بررسي حوادث مسجد جامع زاهدان، در مورد حفظ امنيت و انتظامات شهر گفت وگو شود. او به اطلاع استاندار رساند كه آقاي علي خامنه اي واعظ ساعت هشت شب تحويل ساواك شده و اخذ تصميم درباره او موكول به نظر كميسيون امنيت استان است. همچنين آرشام از فرماندهي گردان مستقل رزمي زاهدان خواست كه آقاي خامنه اي را يك شب در پادگان نگه دارد و هشت صبح روز شنبه 12 بهمن تحويل ساواك دهد.

پيش از انتقال به پادگان در محل ساواك، تا توانستند توهين كردند . هر آنچه از بدزباني در چنته داشتند نشان دادند. "اذيت زباني و تضييع و اهانت هاي خيلي بد، حرف هاي خيلي زشت آنجا زدند كه من يادم نمي رود [جزئيات آن ر ا] نمي خواهم ... بگويم. برخورد خيلي تندي كردند ... نه اين كه وحشت كنم بترسم، اما احساس تنهايي كردم؛ واقعاً احساس كردم هيچ كس نيست كه به من كمك كند و پناه بردم به خدا"

در بازرسي بدني هم كيف جيبي اش را بيرون كشيدند، باز كردند. چند قطعه عكس توجه شان را جلب كرد. نام صاحبان عكس را پرسيدند. در مدتي كه آنجا بود گرسنگي به سراغش آمد. پذيرايي ساواك، مفهومي ديگر داشت. وقتي به زاهدان رسيده بود، دارايي جيبش پنج تومان بيشتر نبود. هشت ريال گرفتند و يك نان و دو تخم مرغ دادند.

يك بازجويي هم پس داد. وقتي بازجو وارد شد، ديد چهره اش آشنا است. سر حرف كه باز شد، بازجو خودش را معرفي كرد . شناخت. هم بازي برادرش در زمان كودكي بود. بچه محل ديروز و بازجوي امروز ابراز تأسف كرد، كه به جاي ياد كردن از گذشته هاي شيرين كودكي بايد سين جيم كند.

او را در اتاقي از پادگان زاهدان زنداني كردند . زندان اول را در بهار سپري كرده بود. اما زمستان 1342، زمستان سردي بود؛ حتي در زاهدان. زاهدان آن سال بارش برف را در آسمان خود تماشا كرده بود. تجربه زندان پادگان لشكر 12 را در مشهد داشت. بايد اقبال خود را براي غلبه بر سرما مي آزمود. "نگهبان ها را خواستم، گفتم بياييد بخاري روشن كنيد هوا خيلي سرد است ... درجه دارها و سربازها آمدند و دور و بر من نشستند كه آقا شما را كي گرفته اند... گفتم ... من منبر رفتم، حرف هاي خوبي زدم و بي خودي گرفتند."

سربازها از ديدن اين روحاني لاغراندام، با آن عمامه سياه و عينك طبي شگفت زده شده بودند. هر چند اين رفتار، فرمانده پادگان را خوش نيامده بود، اما از خرج كردن مهر و عطوفت خود دريغ نكرد. او را به اتاقي برد كه بخاري داشت و بعد نشست براي گپ و گفت.

وقتي حس كرد فرمانده دوست دارد بيشتر بشنود، شروع كرد به گفتن ؛ گفت كه چه حرف هايي بالاي منبر زده است. جذب شد و همه تن گوش. فرمانده گفت: آشيخ، كار خودتان است؛ از خودتان شما خورده اي. اشاره مي كرد به شيخ ... معلوم شد كه اين ارتشي كنار افتاده [در] گوشه هم مي داند جريانات را. تا سپيده دم گفتند و شنيدند.




*** انتقال به تهران

آقاي خامنه اي را صبح به ساواك زاهدان بازگرداندند. ديشب كميسيون امنيت استان تصميم گرفته بود كه او را به تهران بفرستد. آرشام، رئيس ساواك استان به تهران خبر داد كه « سيدعلي حسيني خامنه اي » بعد از ظهر با دو محافظ با هواپيماي ايران تور عازم تهران است.مقرر فرمايند وسيله در فرودگاه حاضر باشد كه متهم را به بازداشتگاه بدرقه نمايند.

گمان مي كرد رهايش خواهند كرد. با خود انديشيد كه در منبر امروز خود چه ها كه نخواهد گفت. عهد كرد پايش به مسجد و منبر برسد. "پدري از رئيس شهرباني و ساواك دربياورم كه پشيمان شان كنم از هر كاري كه كردند." چه مي دانست كميسيون امنيت استان تشكيل شده و بايد به حكم اسدالله علم راهي تهران شود. سوار لندرورش كردند و به فرودگاه زاهدان بردند . هواپيما ساعت 17:45 به پرواز درآمد. اين نخستين پرواز او با هواپيما بود. افكار زيادي به سويش هجوم آورد. آينده نهضت، آقاي خميني، پدرش كه براي معالجه چشم به او احتياج داشت و آينده خودش.

چه مي دانست چيزهايي را كه فقط خدا مي دانست. نشريه دم دستش را برداشت و ورق زد. اشعاري ديد و بر ذائقه اش خوش نشست. «سفينةالغزل» را بيرون كشيد. "عادت من اين بود كه هر جا شعر نيكويي مي ديدم در دفترچه ويژه اي كه آن را سفينةالغزل ناميده بودم درج مي كردم."

دو همراه چپ و راستش با تعجب نگاهش مي كردند. ابيات مور د نظر را نوشت و در انتها چنين نگاشت: "كتابت اين ابيات در هواپيمايي كه مرا از زاهدان به همراهي دو مأمور خوش اخلاق به مقصد نامعلومي مي برد انجام گرفت." چهره و رفتار آن دو مأمور آشكارا تغيير كرد. مأموران اداره كل سوم ساواك تهران در فرودگاه مهرآباد منتظرش بودند. اولين بار بود كه تهران را آن هم شب هنگام از بالا تماشا مي كرد. منظره دل انگيزي بود. "به يكي از آن دو [مأمور ] كه بيش از ديگري مشعوف [آسمان] تهران شده بود گفتم : قدر مرا بدان. تو به خاطر من اكنون با هواپيما به تهران آمده اي. اگر شخص دستگيرشده كسي جز من بود، حالا تو را با ماشين به خاش فرستاده بودند؛ آن وقت بايد شب را در بيابان مي گذراندي. خنده اي... بلند سر داد."

پرونده اي كه مأموران ساواك از همراهان آقاي خامنه اي تحويل گرفتند فقط هشت برگ بود. عقب خودرو نشست. شيشه هاي دودي نمي گذاشت خيابان ها و محله ها را به درستي بشناسد. پس از مدتي با صداي ايست، خودرو متوقف شد. فهميد كه به يك پادگان نظامي رسيده است. محوطه اي باز و بي دار و بنا بود. لحظه اي گمان كرد نكند سر به نيستش خواهند كرد! يكي از سرنشين ها پياده شد. كاغذي به سرباز صاحب صدا نشان داد. در باز شد. خودرو وارد پادگان سلطنت آباد گرديد.


***در پادگان سلطنت آباد

پياده كه شد، بازديد بدني كردند و تحويل افسر نگهبان شد. او را به اتاق پاكيزه و بزرگي هدايت كردند. دو تخت و يك بخاري در آن، جا خوش كرده بود. افسر پرسيد: شام خورده اي؟ وقتي پاسخ منفي داد، غذايي آورد ند. خورد. نماز خواند و خود را در دل يكي از آن تخت ها جاي داد. خوابي آرام و عميق دربرش گرفت. صبح كه از آغوش خواب رها شد، نماز گزارد. صبحانه آوردند. نان ارتشي بود و كره و يك فنجان بزرگ چاي. گرسنه بود. با تمام ميل خورد و نوشيد و پشت آن سيگاري روشن كرد كه حس آرامش و سرزندگي آن لحظه را كامل نمود. وقتي نگاهش از پنجره به بيرون افتاد آسمان را پر از پنبه هاي برف ديد كه غلتان، فرومي نشستند. بارش از ديشب شروع شده بود. زمين يكدست سفيدپوش بود. اتاقش در همسايگي زندان پادگان بود . وقتي صدايش كردند، همراه مأموراني كه از زاهدان آمده بودند، سوار خودرويي شد و از پادگان خارج گرديد.

خودرو ، سر از خيابان جاده قديم شميران درآورد و كنار ساختماني كه از بناهاي مخفي سازمان امنيت
بود ايستاد. آن دو مأمور آنجا جدا شدند. هنگام خداحافظي اندوه وداع در چهره هاشان نمايان بود. "پرسيدند: سفارشي نداري؟ گفتم سلام مرا به آقاي كفعمي برسانيد . با اين جمله مي خواستم آقاي كفعمي را از وجود خود در تهران آگاه سازم."



***در زندان قزل قلعه

به اتاقي كوچك از آن ساختمان هدايتش كردند. در مدتي كه آنجا بود، بارها لاي در باز شد و نگاهي دزدانه به او انداختند. ساعتي بعد بار ديگر همراه دو مأمور، سوار بر خودرو راه افتاد. نمي دانست مقصدشان كجاست. از كنار كنسولگري عراق كه رد شدند، موقعيت حركت خود را دريافت. به طرف غرب پايتخت مي رفتند. سال 1336 ش براي گرفتن تذكره عراق سري به اين كنسولگري زده بود. خودرو خيابان آب كرج [بلوار اليزابت بعدي و كشاور ز پس از انقلاب] را به انتها رساند و راند به طرف اميرآباد.

همراهانش ترك زبان بودند. با اين خيال كه او با اين زبان ناآشناست با يكديگر حرف مي زدند. در محوطه اي باز، برابر يك پست بازرسي ايستادند. كنار آن پست، ميداني بزرگ، سفيدپوش از برف قرار داشت. پياده شدند. رو به همراهان خود كرد و پرسيد: بورا هارادي؟ [اين جا كجاست؟] شوكه شدند. نگاهي به چپ و راست خود انداختند و يكي از آنان گفت : گزل گلعه. فهميد كه كنار زندان معروف قزل قلعه است. نگاهي به آن قلعه سرخ انداخت كه بلندي ديوارهايش به 10 متر مي رسيد.

يكي از دو مأمور همراه، داخل قلعه گرديد و پس از دقايقي بازگشت. اين بار هر سه نفر به طرف در زندان رفتند . در خارجي باز شد . سربازي شتابان به سوي آنها نزديك شد و پرسيد: اين همان شخص است؟ پاسخ مثبت دادند. تحويلش گرفت. "بعداً من با او آشنا شدم . او يك جوان خوش طينت شيرازي بود كه دوران سربازي اش را در آنجا مي گذراند."

وقتي داخل شد، در برابر خود ديوار بلند ديگري ديد كه با فاصله پنج متر از ديوار بيروني كشيده شده است. در دوم زندان كه باز شد ميدان وسيعي در چشمانش نشست كه قلعه اي در وسط آن قرار گرفته بود. داخل قلعه شدند و او را به راهرو تنگي كه دو طرفش با سلول پر شده بود، بردند. داخل يكي از سلول ها شد و در را پشت سرش بستند. آن روز سيزدهم بهمن 1342 بود.

"وقتي كه وارد قزل قلعه مي شويد، وسط، [بند] عمومي بود ... طرف چپ و راست دو تا باريكه [بود كه سلول هاي] انفرادي [آنجا] بودند. من نقشه قزل قلعه را هنگامي كه رفتم آنجا و زنداني شدم با اطلاعاتي كه از اين و آن گرفتم ... در ذهنم مجسم شد و وقتي بيرون آمدم، [نقشه] قزل قلعه را كشيدم و براي افراد شرح مي دادم كه انفرادي دست چپي ما بوديم."

سلول مربع شكل بود؛ دو متر در دو متر. سكويي داشت براي نشستن و خوابيدن. سرش را كه بالا گرفت، دريچه كوچكي را ميان سقف ديد كه نگهبان از آن بالا زنداني را مي پاييد. روزنه اي هم بالاي در سلول ديده مي شد كه با پوششي، بسته مي نمود. چراغ كم سويي كه شايد 15 وات داشت و نداشت، كمك حال چشم زنداني در تاريكي شب بود. همه چيز جز آن دو پتو برايش تازگي داشت.

بررسي دارايي سلول تازه تمام شده بود كه در باز شد. يك نظامي كه چند روز بعد با نامش آشنا شد، داخل گرديد. استوار زماني پرسيد: همراهت چه داري؟ قرآن را بيرون آورد. گفت كه مي تواني نگهش داري. 42 ريال دارايي كيفش را نشان داد. نوبت كتاب تذكرةالمتقين رسيد. پرسيد: مثل اين كه كتاب دعاست؟ گفت: اين كتاب درباره عرفان است و ... حرفش را قطع كرد و ادامه داد: بله مي دانم، كتاب دعاست . مشكلي ندارد. مي تواني نگهش داري. روشن بود كه دارد رعايت حال آقاي خامنه اي را مي كند.

* مشرق
لینک کوتاه
ارسال به تلگرام
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کریم باقری باید میان تیم‌ملی و پرسپولیس یکی را انتخاب کند

کریم باقری باید میان تیم‌ملی و پرسپولیس یکی را انتخاب کند

انتقام از دختر پولدار بعد از شنیدن پاسخ منفی در خواستگاری

انتقام از دختر پولدار بعد از شنیدن پاسخ منفی در خواستگاری

تام کروز در جشنواره کن غافل‌گیر شد

تام کروز در جشنواره کن غافل‌گیر شد

ادعای عجیب شهردار مادرید درباره امباپه

ادعای عجیب شهردار مادرید درباره امباپه

ماجرای درگیری پیشکسوت پرسپولیس با تتلو!

ماجرای درگیری پیشکسوت پرسپولیس با تتلو!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
رپورتاژ / تریبون 2
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: گروگانگیری در ایلام

تصاویر: گروگانگیری در ایلام

۲/۴
تصاویر: غسل تعمید کودکان مندایی در اهواز

تصاویر: غسل تعمید کودکان مندایی در اهواز

۳/۴
تصاویر: کنکور کارشناسی ارشد - دانشگاه امیرکبیر

تصاویر: کنکور کارشناسی ارشد - دانشگاه امیرکبیر

۴/۴
تصاویر: حضور اعضای هیأت دولت در جمع خبرنگاران

تصاویر: حضور اعضای هیأت دولت در جمع خبرنگاران

رپورتاژ / تریبون 2
ببینید!

ویدیو / طوفان شن برج خلیفه را در برگرفت

ویدیو / سخنرانی زلنسکی در جشنواره کن؛ دیکتاتورها در حال مرگ هستند ما باید پیروز شویم

ویدیو / جلوگیری طالبان از ورود دختران روسری رنگی به دانشگاه!

ویدیو / گردوخاک چه بر سر بغداد آورده؟

ویدیو / تصویری از محل حادثه گروگانگیری امروز در شهر ایلام

ویدیو / کسانی که طلاق گرفته‌اند یا ازدواج کرده‌اند و می‌خواهند یارانه خود را از همسر سابق یا پدر و مادر خود جدا کنند چه باید بکنند؟

ویدیو / گریه ساکت الهامی در پخش زنده تلویزیون

آرشیو
رپورتاژ / تریبون 2
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

تصاویر: گروگانگیری در ایلام

خبرگزاری دولت: نرگس منصوری هنگام فرار از کشور دستگیر شد

ویدیو / دوتار نوازی عثمان محمدپرست و آواز شجریان

قیمت طلا و سکه، امروز ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

ماجرای بیلبورد مرغ قسطی در یزد / شهرداری: به ما ربطی ندارد / ارشاد: محتوا قانونی است اما در زمان نصبش بی سلیقگی شد؛ با توجه به شرایط کنونی این بیلبوردها جمع می‌شود

خاطرات حسن روحانی، شماره ۴۰: از سال ۴۱، با محمد منتظری رفیق شدم، واقعا یک چریک بود

دیدار پرسپولیس و تراکتور به دلیل سنگ‌پراکنی تماشاگران نیمه‌کاره ماند

متین بالسینی، پدیده شنا هم از ایران رفت / ورزشکاری که زیر پرچم پناهجویان می‌رود

فرمانده سپاه: قطعاً خداوند و امام زمان (عج) بر سرود سلام فرمانده نظر داشته است / این سرود در تاریخ کشور ماندگار خواهد شد

منابع اسرائیلی: برای اولین بار در حملات هوایی تل آویو علیه سوریه، سامانه روسیه به سوی جنگنده‌های اسرائیلی شلیک کردند

تمامی مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات استان تهران فردا تعطیل شد

معیار دهک بندی‌ها؛ از درآمد فرزندان گرفته تا خودرو، سود‌های بانکی و گردش مالی

ویدیو / چرا ارتش روسیه ضعیف از آب درآمد؟ + زیرنویس فارسی

سازمان نجات حیوانات درباره توله یوز‌های «ایران»: شیردهی به توله‌ها به صورت وارونه باعث ورود شیر به ریه‌ها و مرگ یکی از آن‌ها شد / گرفتن بوی انسان علت نپذیرفتن فرزندان توسط مادر است

امضا برای اخراج امبر هرد از فیلم پرفروشش به رقم باورنکردنی رسید

تصاویر: گروگانگیری در ایلام

قیمت جدید نان‌های صنعتی بعد از آزاد شدن آرد؛ نان باگت معمولی ۱۰ هزارتومان شد

خداحافظی سحر قریشی از سینما / اعلام رسمی ازدواج با امیر تتلو

هتل شهر با دستور دادستان تهران تخلیه شد

روز‌های پر استرسی که همچنان ادامه دارد/ اردیبهشت ۱۴۰۱ با فیش‌های ۱۴۰۰ مستمری تامین اجتماعی!

ویدیویی از توله های یوز ایرانی که دیروز متولد شدند

فردا در ایران عید فطر نیست

فرمانده سپاه: قطعاً خداوند و امام زمان (عج) بر سرود سلام فرمانده نظر داشته است / این سرود در تاریخ کشور ماندگار خواهد شد

منابع اسرائیلی: برای اولین بار در حملات هوایی تل آویو علیه سوریه، سامانه روسیه به سوی جنگنده‌های اسرائیلی شلیک کردند

زمان بازی های تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی

ویدیو / این حیوان عجیب الخلقه در عراق، شیر منقرض شده آشوری است؟

سازمان جهانی بهداشت: قرنطینه امیکرون ۵ روز نیست

معاوضه شماره موبایل با آپارتمان لوکس / قیمت شماره‌های رند به ۵۰ میلیارد تومان رسید

تماشا کنید: خداحافظی ایران با ارس؟ / پروژه «داپ» ترکیه چگونه در سکوت منابع آبی ایران را خشک می کند؟

سیلی «ویل اسمیت» به صورت مجری اسکار به خاطر شوخی با همسرش / تصویر واکنش حاضران در سالن / گریه و عذرخواهی اسمیت پس از دریافت جایزه: عشق موجب می‌شود کارهای دیوانه‌واری انجام دهیم؛ وقتی در اوج هستی، شیطان دقیقا همان موقع سراغت می‌آید +عکس و ویدیو

درگذشت ناگهانی بازیگر مشهور سینمای ایران/ علت فوت به روایت خبرگزاری قوه قضاییه: خودکشی

شرط تحویل آپارتمان ۱۵۰ متری در نیاوران به رضا رویگری / مجری صداوسیما: مالک منزل گفته خانه را با چند پرستار آماده کرده‌ام؛ فقط رضا باید تنها بیاید / وقتش رسیده بگویم که چقدر به رضا ظلم شده / او مدت‌هاست که در روابط‌ش دچار مشکل شده / مو‌های رضا به طرز عجیبی سوزانده شده بود؛ به گریمور گفتم جوری درست کن که فکر کند مو دارد

رپورتاژ / تریبون 2
خواندنی ها
قلدری تیک‌تاک، رییس داوران جشنواره کن را مجبور به استعفا کرد

قلدری تیک‌تاک، رییس داوران جشنواره کن را مجبور به استعفا کرد

واکنش همسر داریوش مهرجویی به‌ اظهارنظر یک منتقد سینما: شاید دوران نقد نوشتن شما هم تمام شده؟

واکنش همسر داریوش مهرجویی به‌ اظهارنظر یک منتقد سینما: شاید دوران نقد نوشتن شما هم تمام شده؟

ساخت "متاورس" اختصاصی توسط ارتش آمریکا

ساخت "متاورس" اختصاصی توسط ارتش آمریکا

فضاپیمای «استارلاینر» راهی ایستگاه بین‌المللی فضایی شد

فضاپیمای «استارلاینر» راهی ایستگاه بین‌المللی فضایی شد

رپورتاژ / تریبون 2
آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

ابراز خوش‌بینی امیر قطر نسبت به توافق ایران و آمریکا در وین

ویدیو / تبریک تولد هوتن شکیبا به ایرج طهماسب به سبک بچه

ویدیو / سید مهدی رحمتی: مگر در مملکت ما چه خبر است که این همه گرانی شده؟

ویدیو / خفتگیری دو مرد از یک زن در شهریار

جزئیات حادثه خودرو تجهیزات نظامی / معاون استاندار تهران: احتمال خرابکاری منتفی است

کاهش وابستگی برلین به گاز روسیه؛ قطر از اوایل ۲۰۲۴ گاز به آلمان صادر می‌کند

ترکیه: سوئد و فنلاند برای پیوستن به ناتو باید دست از حمایت تروریسم بردارند

«محمدحسین رئیسی»، خبرنگار خبرگزاری فارس در شیراز، معاون توسعه مدیریت و منابع شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوايی ايران شد / اکبر نبوی، روزنامه نگار اصولگرا: این فرد بدون هیچ سابقه ای به چنین پستی منصوب شده / شمار چنین انتصاباتی کم نیست

هوای قصرشیرین در وضعیت بحرانی قرار گرفت

جزئیات حادثه خودرو تجهیزات نظامی / معاون استاندار تهران: احتمال خرابکاری منتفی است

کاهش وابستگی برلین به گاز روسیه؛ قطر از اوایل ۲۰۲۴ گاز به آلمان صادر می‌کند

«محمدحسین رئیسی»، خبرنگار خبرگزاری فارس در شیراز، معاون توسعه مدیریت و منابع شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوايی ايران شد / اکبر نبوی، روزنامه نگار اصولگرا: این فرد بدون هیچ سابقه ای به چنین پستی منصوب شده / شمار چنین انتصاباتی کم نیست

مشوق جدید دولت برای فرزندآوری بازنشستگان! / در صورت ثبت تاریخ ازدواج و تولد فرزند در سال ۱۴۰۱ حق عائله‌مندی دو برابر می‌شود

وزیر کشور: رئیس جمهور دستور ویژه‌ای برای حل معضل ریزگرد‌ها به رئیس سازمان محیط زیست داده / منشا این ریزگرد‌ها ایران نیست

رئیس بانک مرکزی حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را امری «اجتناب ناپذیر» خواند

رئیسی: گام‌های بلندی برای رشد اقتصادی برداشته‌ایم / رشد اقتصادی ۸ درصدی دور از انتظار نیست

العربی الجدید: تهران طی چند روز آتی وساطت جدیدی به ریاست آل‌صادق بین احزاب سیاسی عراقی آغاز می‌کند / سفیر ایران با مقتدی صدر نیز دیدار خواهد کرد

گروسی: همچنان منتظر توضیحات ایران در ارتباط با برخی فعالیت‌های هسته‌ای‌شان هستیم

درگیری جبهه مقاومت با طالبان؛ ۱۷ نظامی طالبان در کمین نیروهای جبهه مقاومت کشته شدند

سی ان ان: بایدن با بن سلمان در ماه آینده میلادی دیدار می‌کند

وضعیت جاده‌ها و راه‌ها، امروز ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ / ترافیک سنگین در محور‌های چالوس و هراز

تعرفه‌های جدید گاز از اوایل خرداد اعلام می‌شود

افزایش حق عائله‌مندی و اولاد بازنشستگان کشوری در ۱۴۰۱

شمار کشته‌شدگان حادثه گروگانگیری ایلام به ۶ نفر رسید / آخرین مجروح جان باخت

وضعیت آب و هوا، امروز ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ / هشدار تشدید آلودگی هوا در ۲۲ استان / بارش‌های ۵ روزه در برخی مناطق

مدیرعامل سابق انجمن یوز ایران: بر اساس تصاویر منتشر شده در فضای مجازی، نقص‌های زیادی در جریان تولد توله‌های «ایران» مشاهده شد / وضعیت یوز ایرانی بحرانی است؛ طرح تکثیر در اسارت به‌طور قطع لازم است / مجوز معدن‌کاری در توران صادر شده، باید فاتحه یوز در این منطقه را خواند

ادعای وزیر دفاع آمریکا در حضور مقام سعودی: با عربستان درباره فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه هم‌نظریم

وزیر نفت: ۸۰ درصد پول نفت را ارزی دریافت می‌کنیم

پناهیان: اصولا هیئت نمی تواند سیاسی نباشد؛ زیرا ائمه اطهار را به خاطر حفظ قدرت کشتند

سی ان ان: بایدن با ولیعهد عربستان سعودی دیدار می کند

بایدن: از تصمیم فنلاند و سوئد برای عضویت در ناتو حمایت می کنیم

وزیر راه: برخورد جدی با متخلفان در صورت افزایش بی‌ضابطه نرخ اجاره مسکن

روسیه: نیمی از ۵۴ واردکننده گاز روسیه، با پرداخت پول گاز به روبل موافقت کرده‌اند

معاون اجرایی رئیس جمهور: می‌خواهیم اقتصاد رقابتی شود تا قیمت‌ها خود به خود تعدیل شود

اعلام اسامی داوران جام جهانی ۲۰۲۲/ فغانی و ۲ کمک ایرانی به قطر می‌روند

خبرگزاری دولت: نرگس منصوری هنگام فرار از کشور دستگیر شد

انگلیس: به یک کشتی تجاری در بندر الحدیده یمن حمله شده است

فرمانده سپاه: رسالت بزرگی بر دوش همه ماست؛ سخن از ظهور یک تمدن به نام اسلام است

آرشیو
رپورتاژ / تریبون 2
وبگردی

انتقام از دختر پولدار بعد از شنیدن پاسخ منفی در خواستگاری

کریم باقری باید میان تیم‌ملی و پرسپولیس یکی را انتخاب کند

تام کروز در جشنواره کن غافل‌گیر شد

ادعای عجیب شهردار مادرید درباره امباپه

تایید نام ۱۵ ورزشکار ایرانی برای دریافت بورسیه از IOC

خوش‌آمدگویی باشگاه پرتغالی به بازیکن سابق پرسپولیس

منتظر حضور ایتالیا در جام‌جهانی نباشید

محرومیت روسیه و بلاروس از حضور در جام جهانی بسکتبال

نقدی دیگر بر برنامه تلویزیونی«زندگی پس از زندگی»/ تجربیات پس از مرگ چقدر اعتبار دارد؟

اکبر صوتی درگذشت

ادعای عجیب دانشمندان؛ اندام‌های مرده انسان زنده می‌شوند

طارمی موثرترین بازیکن لیگ پرتغال شد

  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۸۲۴۳۶
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۷ - ۱۴ آبان ۱۳۹۱
صفحه نخست >> سیاست
پ

ترکی صحبت کردن سیدعلی خامنه ای با ماموران حکومتی/ وقتی بازجو بچه محل از آب در آمد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
***در زندان گردان مستقل

آرشام، كه به تازگي دوره آموزش هاي اطلاعاتي خود را در آمريكا تمام كرده و رياست ساواك بلوچستان و سيستان را به عهده گرفته بود، خبر داشت كه اين روحاني جوان، خردادماه امسال در بيرجند، بالاي منبر، مطالب برخلاف مصلحت كه مخل نظم و امنيت تشخيص داده، بيان داشته، دستگير شده و پس از انتقال به مشهد چند روزي بازداشت بوده است. او حتي مي دانست كه آقاي خامنه اي پيش از حركت به قم با آيت الله ميلاني مكاتبه كرده است. اسدالله علم، نخست وزير، دستور داده بود چنين افرادي كه درصدد بلوا و آشوب و تحريك مردم برآمده، دستگير و به تهران منتقل شوند.

از اين رو از استاندار بلوچستان و سيستان خواست، فوري، جلسه فوق العاده كميسيون امنيت استان را تشكيل دهد و پس از طرح گزارش شهرباني و ساواك، ضمن بررسي حوادث مسجد جامع زاهدان، در مورد حفظ امنيت و انتظامات شهر گفت وگو شود. او به اطلاع استاندار رساند كه آقاي علي خامنه اي واعظ ساعت هشت شب تحويل ساواك شده و اخذ تصميم درباره او موكول به نظر كميسيون امنيت استان است. همچنين آرشام از فرماندهي گردان مستقل رزمي زاهدان خواست كه آقاي خامنه اي را يك شب در پادگان نگه دارد و هشت صبح روز شنبه 12 بهمن تحويل ساواك دهد.

پيش از انتقال به پادگان در محل ساواك، تا توانستند توهين كردند . هر آنچه از بدزباني در چنته داشتند نشان دادند. "اذيت زباني و تضييع و اهانت هاي خيلي بد، حرف هاي خيلي زشت آنجا زدند كه من يادم نمي رود [جزئيات آن ر ا] نمي خواهم ... بگويم. برخورد خيلي تندي كردند ... نه اين كه وحشت كنم بترسم، اما احساس تنهايي كردم؛ واقعاً احساس كردم هيچ كس نيست كه به من كمك كند و پناه بردم به خدا"

در بازرسي بدني هم كيف جيبي اش را بيرون كشيدند، باز كردند. چند قطعه عكس توجه شان را جلب كرد. نام صاحبان عكس را پرسيدند. در مدتي كه آنجا بود گرسنگي به سراغش آمد. پذيرايي ساواك، مفهومي ديگر داشت. وقتي به زاهدان رسيده بود، دارايي جيبش پنج تومان بيشتر نبود. هشت ريال گرفتند و يك نان و دو تخم مرغ دادند.

يك بازجويي هم پس داد. وقتي بازجو وارد شد، ديد چهره اش آشنا است. سر حرف كه باز شد، بازجو خودش را معرفي كرد . شناخت. هم بازي برادرش در زمان كودكي بود. بچه محل ديروز و بازجوي امروز ابراز تأسف كرد، كه به جاي ياد كردن از گذشته هاي شيرين كودكي بايد سين جيم كند.

او را در اتاقي از پادگان زاهدان زنداني كردند . زندان اول را در بهار سپري كرده بود. اما زمستان 1342، زمستان سردي بود؛ حتي در زاهدان. زاهدان آن سال بارش برف را در آسمان خود تماشا كرده بود. تجربه زندان پادگان لشكر 12 را در مشهد داشت. بايد اقبال خود را براي غلبه بر سرما مي آزمود. "نگهبان ها را خواستم، گفتم بياييد بخاري روشن كنيد هوا خيلي سرد است ... درجه دارها و سربازها آمدند و دور و بر من نشستند كه آقا شما را كي گرفته اند... گفتم ... من منبر رفتم، حرف هاي خوبي زدم و بي خودي گرفتند."

سربازها از ديدن اين روحاني لاغراندام، با آن عمامه سياه و عينك طبي شگفت زده شده بودند. هر چند اين رفتار، فرمانده پادگان را خوش نيامده بود، اما از خرج كردن مهر و عطوفت خود دريغ نكرد. او را به اتاقي برد كه بخاري داشت و بعد نشست براي گپ و گفت.

وقتي حس كرد فرمانده دوست دارد بيشتر بشنود، شروع كرد به گفتن ؛ گفت كه چه حرف هايي بالاي منبر زده است. جذب شد و همه تن گوش. فرمانده گفت: آشيخ، كار خودتان است؛ از خودتان شما خورده اي. اشاره مي كرد به شيخ ... معلوم شد كه اين ارتشي كنار افتاده [در] گوشه هم مي داند جريانات را. تا سپيده دم گفتند و شنيدند.




*** انتقال به تهران

آقاي خامنه اي را صبح به ساواك زاهدان بازگرداندند. ديشب كميسيون امنيت استان تصميم گرفته بود كه او را به تهران بفرستد. آرشام، رئيس ساواك استان به تهران خبر داد كه « سيدعلي حسيني خامنه اي » بعد از ظهر با دو محافظ با هواپيماي ايران تور عازم تهران است.مقرر فرمايند وسيله در فرودگاه حاضر باشد كه متهم را به بازداشتگاه بدرقه نمايند.

گمان مي كرد رهايش خواهند كرد. با خود انديشيد كه در منبر امروز خود چه ها كه نخواهد گفت. عهد كرد پايش به مسجد و منبر برسد. "پدري از رئيس شهرباني و ساواك دربياورم كه پشيمان شان كنم از هر كاري كه كردند." چه مي دانست كميسيون امنيت استان تشكيل شده و بايد به حكم اسدالله علم راهي تهران شود. سوار لندرورش كردند و به فرودگاه زاهدان بردند . هواپيما ساعت 17:45 به پرواز درآمد. اين نخستين پرواز او با هواپيما بود. افكار زيادي به سويش هجوم آورد. آينده نهضت، آقاي خميني، پدرش كه براي معالجه چشم به او احتياج داشت و آينده خودش.

چه مي دانست چيزهايي را كه فقط خدا مي دانست. نشريه دم دستش را برداشت و ورق زد. اشعاري ديد و بر ذائقه اش خوش نشست. «سفينةالغزل» را بيرون كشيد. "عادت من اين بود كه هر جا شعر نيكويي مي ديدم در دفترچه ويژه اي كه آن را سفينةالغزل ناميده بودم درج مي كردم."

دو همراه چپ و راستش با تعجب نگاهش مي كردند. ابيات مور د نظر را نوشت و در انتها چنين نگاشت: "كتابت اين ابيات در هواپيمايي كه مرا از زاهدان به همراهي دو مأمور خوش اخلاق به مقصد نامعلومي مي برد انجام گرفت." چهره و رفتار آن دو مأمور آشكارا تغيير كرد. مأموران اداره كل سوم ساواك تهران در فرودگاه مهرآباد منتظرش بودند. اولين بار بود كه تهران را آن هم شب هنگام از بالا تماشا مي كرد. منظره دل انگيزي بود. "به يكي از آن دو [مأمور ] كه بيش از ديگري مشعوف [آسمان] تهران شده بود گفتم : قدر مرا بدان. تو به خاطر من اكنون با هواپيما به تهران آمده اي. اگر شخص دستگيرشده كسي جز من بود، حالا تو را با ماشين به خاش فرستاده بودند؛ آن وقت بايد شب را در بيابان مي گذراندي. خنده اي... بلند سر داد."

پرونده اي كه مأموران ساواك از همراهان آقاي خامنه اي تحويل گرفتند فقط هشت برگ بود. عقب خودرو نشست. شيشه هاي دودي نمي گذاشت خيابان ها و محله ها را به درستي بشناسد. پس از مدتي با صداي ايست، خودرو متوقف شد. فهميد كه به يك پادگان نظامي رسيده است. محوطه اي باز و بي دار و بنا بود. لحظه اي گمان كرد نكند سر به نيستش خواهند كرد! يكي از سرنشين ها پياده شد. كاغذي به سرباز صاحب صدا نشان داد. در باز شد. خودرو وارد پادگان سلطنت آباد گرديد.


***در پادگان سلطنت آباد

پياده كه شد، بازديد بدني كردند و تحويل افسر نگهبان شد. او را به اتاق پاكيزه و بزرگي هدايت كردند. دو تخت و يك بخاري در آن، جا خوش كرده بود. افسر پرسيد: شام خورده اي؟ وقتي پاسخ منفي داد، غذايي آورد ند. خورد. نماز خواند و خود را در دل يكي از آن تخت ها جاي داد. خوابي آرام و عميق دربرش گرفت. صبح كه از آغوش خواب رها شد، نماز گزارد. صبحانه آوردند. نان ارتشي بود و كره و يك فنجان بزرگ چاي. گرسنه بود. با تمام ميل خورد و نوشيد و پشت آن سيگاري روشن كرد كه حس آرامش و سرزندگي آن لحظه را كامل نمود. وقتي نگاهش از پنجره به بيرون افتاد آسمان را پر از پنبه هاي برف ديد كه غلتان، فرومي نشستند. بارش از ديشب شروع شده بود. زمين يكدست سفيدپوش بود. اتاقش در همسايگي زندان پادگان بود . وقتي صدايش كردند، همراه مأموراني كه از زاهدان آمده بودند، سوار خودرويي شد و از پادگان خارج گرديد.

خودرو ، سر از خيابان جاده قديم شميران درآورد و كنار ساختماني كه از بناهاي مخفي سازمان امنيت
بود ايستاد. آن دو مأمور آنجا جدا شدند. هنگام خداحافظي اندوه وداع در چهره هاشان نمايان بود. "پرسيدند: سفارشي نداري؟ گفتم سلام مرا به آقاي كفعمي برسانيد . با اين جمله مي خواستم آقاي كفعمي را از وجود خود در تهران آگاه سازم."



***در زندان قزل قلعه

به اتاقي كوچك از آن ساختمان هدايتش كردند. در مدتي كه آنجا بود، بارها لاي در باز شد و نگاهي دزدانه به او انداختند. ساعتي بعد بار ديگر همراه دو مأمور، سوار بر خودرو راه افتاد. نمي دانست مقصدشان كجاست. از كنار كنسولگري عراق كه رد شدند، موقعيت حركت خود را دريافت. به طرف غرب پايتخت مي رفتند. سال 1336 ش براي گرفتن تذكره عراق سري به اين كنسولگري زده بود. خودرو خيابان آب كرج [بلوار اليزابت بعدي و كشاور ز پس از انقلاب] را به انتها رساند و راند به طرف اميرآباد.

همراهانش ترك زبان بودند. با اين خيال كه او با اين زبان ناآشناست با يكديگر حرف مي زدند. در محوطه اي باز، برابر يك پست بازرسي ايستادند. كنار آن پست، ميداني بزرگ، سفيدپوش از برف قرار داشت. پياده شدند. رو به همراهان خود كرد و پرسيد: بورا هارادي؟ [اين جا كجاست؟] شوكه شدند. نگاهي به چپ و راست خود انداختند و يكي از آنان گفت : گزل گلعه. فهميد كه كنار زندان معروف قزل قلعه است. نگاهي به آن قلعه سرخ انداخت كه بلندي ديوارهايش به 10 متر مي رسيد.

يكي از دو مأمور همراه، داخل قلعه گرديد و پس از دقايقي بازگشت. اين بار هر سه نفر به طرف در زندان رفتند . در خارجي باز شد . سربازي شتابان به سوي آنها نزديك شد و پرسيد: اين همان شخص است؟ پاسخ مثبت دادند. تحويلش گرفت. "بعداً من با او آشنا شدم . او يك جوان خوش طينت شيرازي بود كه دوران سربازي اش را در آنجا مي گذراند."

وقتي داخل شد، در برابر خود ديوار بلند ديگري ديد كه با فاصله پنج متر از ديوار بيروني كشيده شده است. در دوم زندان كه باز شد ميدان وسيعي در چشمانش نشست كه قلعه اي در وسط آن قرار گرفته بود. داخل قلعه شدند و او را به راهرو تنگي كه دو طرفش با سلول پر شده بود، بردند. داخل يكي از سلول ها شد و در را پشت سرش بستند. آن روز سيزدهم بهمن 1342 بود.

"وقتي كه وارد قزل قلعه مي شويد، وسط، [بند] عمومي بود ... طرف چپ و راست دو تا باريكه [بود كه سلول هاي] انفرادي [آنجا] بودند. من نقشه قزل قلعه را هنگامي كه رفتم آنجا و زنداني شدم با اطلاعاتي كه از اين و آن گرفتم ... در ذهنم مجسم شد و وقتي بيرون آمدم، [نقشه] قزل قلعه را كشيدم و براي افراد شرح مي دادم كه انفرادي دست چپي ما بوديم."

سلول مربع شكل بود؛ دو متر در دو متر. سكويي داشت براي نشستن و خوابيدن. سرش را كه بالا گرفت، دريچه كوچكي را ميان سقف ديد كه نگهبان از آن بالا زنداني را مي پاييد. روزنه اي هم بالاي در سلول ديده مي شد كه با پوششي، بسته مي نمود. چراغ كم سويي كه شايد 15 وات داشت و نداشت، كمك حال چشم زنداني در تاريكي شب بود. همه چيز جز آن دو پتو برايش تازگي داشت.

بررسي دارايي سلول تازه تمام شده بود كه در باز شد. يك نظامي كه چند روز بعد با نامش آشنا شد، داخل گرديد. استوار زماني پرسيد: همراهت چه داري؟ قرآن را بيرون آورد. گفت كه مي تواني نگهش داري. 42 ريال دارايي كيفش را نشان داد. نوبت كتاب تذكرةالمتقين رسيد. پرسيد: مثل اين كه كتاب دعاست؟ گفت: اين كتاب درباره عرفان است و ... حرفش را قطع كرد و ادامه داد: بله مي دانم، كتاب دعاست . مشكلي ندارد. مي تواني نگهش داري. روشن بود كه دارد رعايت حال آقاي خامنه اي را مي كند.

* مشرق
قران
ارسال به تلگرام
قران
قران
قران
قران
قران
قران
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"