فریبا رحمانی در تهران امروز نوشت: با اینکه تا انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری هشت ماه باقی مانده و در حالی که بسیاری از کارشناسان ورود زودهنگام به این موضوع را به مثابه سمی برای کشور عنوان میکنند؛ اما برخی اظهارنظرهای سیاسیون ناخودگاه فضای سیاسی کشور را به سمت و سوی انتخابات میکشاند. البته در این گیرو دار انتخاباتی طیفی که بیش از همه سودای رسیدن دوباره به پاستور و دست یافتن به قدرت از دست رفته را دارد اصلاحطلبان هستند.
اصلاحطلبانی که بخشی از آنان اظهارات برخی از خودشان را نقض میکنند و اختلافات را آشکارتر، مصداق بارز این مسئله انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی بود که عدهای بر طبل نیامدن میکوبیدند و عدهای دیگر به بهانهای مانند حس وظیفه و حفاظت از نظام، در فکر صندلیهای سبز خانه ملت بودند، اما نکته جالب اینجاست که آنان که دم از اجماع میزنند؛ میان خود اختلافاتی ریشهای برای آمدن یا نیامدن دارند به طوری که طیف رادیکال این جریان به احتمال فراوان دم از نیامدن خواهد زد اما عدهای دیگر مانند مصطفی کواکبیان با ارائه طرح مناسک تمایل زیادی برای کاندیدا شدن دارد. از سوی دیگر آنان با طرح اجماع در انتخابات براین عقیده هستند که اگر قرار است اجماعی صورت بگیرد باید حول محمد خاتمی باشد.
به طوری که محسن مهرعلیزاده معاون رئیس جمهور در دولت اصلاحات در گفتوگو با خبرگزاری مهر پیشبینی کرده است که سیدمحمد خاتمی در انتخابات آینده ریاستجمهوری حضور بسیار فعالی خواهد داشت اما اینکه خودش نامزد انتخابات شود هنوز مشخص نیست.وی همچنین از حضور جدی اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو خبر داده و تاکید کرده است که «با توجه به صحنه سیاسی کشور اصولگرایان هم با شدت قابل توجهی وارد رقابت انتخابات خواهند شد اما اینکه چه اتفاقی در ماههای آینده روی دهد مشخص نیست و هنوز زمان باقی مانده است.»
از سوی دیگر میتوان گفت بخشی از این جریان که طیف رادیکالشان را در بر
میگیرد، بار دیگر بر شیپور تحریم خواهند دمید و از ضرورت عدم حضور در
انتخابات خواهند گفت؛ اینها اما تمام اصلاحطلبان نیستند. چراکه بخشهای
بزرگتری از این جریان، از سیدمحمد خاتمی مجمع روحانیون مبارز تا کارگزاران
سازندگی (طیف متمایل به هاشمی رفسنجانی) برآنند تا هر طور شده این صحنه،
خالی از نیروها و فعالیتهای اصلاحطلبان نباشد.
عارف اصلاحطلب نیست
اما اختلافات درونی اصلاحطلبان تنها به آمدن یا نیامدن ختم نمیشود؛ به
طوری که عدهای مانند اکبر اعلمی، محمدرضا عارف که چندی پیش از احتمال
کاندیداتوریاش خبر داده بود را اصلاحطلب نمیدانند و میگوید: «اصلاحطلب
بودن یک فرد را باید از عملکرد و مواضع او تشخیص داد. با تعریفی که بنده
از اصلاحات و اصلاحطلبی دارم، هیچیک از آقایان عارف و کمالی، اصلاحطلب
محسوب نمیشوند.»
آنطور که این نماینده مجلس ششم و هفتم بیان کرده است؛ «جبهه اصلاحات باز
همچون گذشته، اسیر شخصیتزدگی، شخصیتمحوری، نداشتن برنامه و راهبرد مشخص و
عدم انسجام و سازماندهی و وجود شبپرههایی است که در غیاب ماه درخشنده ،
به نام اصلاحطلب بازیگر میدان میشوند و برای کسب موقعیت و مقام خود به
معامله میپردازند که البته بخشی از نواقص و کمبودها مانند عدم انسجام و
سازماندهی، ناخواسته بوده و بر این جریان سیاسی تحمیل شده است.» آنطور که
از صبحتهای اعلمی برمیآید، خود آنان نیز به وجود اختلاف و چنددستگی میان
خود واقف هستند و دلیل این اختلافات را نیز نداشتن برنامه و معضل
شخصیتمحوری عنوان میکنند. از سوی دیگر اعلمی خاتمی را گزینه مناسبی برای
انتخابات ریاستجمهوری میداند.
کواکبیان و طرح مناسک
اظهارات فعالان اصلاحطلب حاکی از این است که اختلافات میان آنان اجازه
رسیدن به توافق بر سر یک کاندیدای واحد را نمیدهد، بنابراین ممکن است آنان
از گزینهای برای حضور در انتخابات استفاده کنند که باز هم در مورد آن
اختلاف نظرات فاحشی دارند،گزینهای که برخی از آن به عنوان «مشارکت فعال
بدون کاندیدای واحد» یاد میکنند.
اما افرادی مانند مصطفی کواکبیان که طرح مناسک را برای اجماع
اصلاحطلبان پیشنهاد کرده که البته عدهای از اصلاحطلبان تمایلی نسبت به
این طرح نشان ندادهاند، معتقد هستند که «اصلاحطلبان در این دوره از
انتخابات باید با نامزد واحد وارد صحنه شوند. ما انتخابات سال 84 را تجربه
کردیم؛ احمدینژاد دستاورد حرکت اصلاحطلبان در آن دوره از انتخابات بود ما
نتوانستیم در انتخابات ریاستجمهوری نهم نامزد واحد را معرفی کنیم و این
عامل باعث شد تا احمدینژاد پیروز انتخابات شود از این رو حزب مردم سالاری
طرح مناسک را پیشنهاد کرده است.»
از سوی دیگر وی از احتمال کاندیداتوریاش در انتخابات خبر داده و بیان کرده
است که «3 - 2 ماهی است که حزب مردم سالاری از من خواستهاند نامزد
انتخابات شوم، اما همانطور که اذعان داشتم برای ما طرح مناسک بسیار مهم است
و معتقدم باید از طریق طرح مناسک به نامزد واحد انتخابات ریاستجمهوری دست
یابیم.»
دبیر کل حزب مردمسالاری در بخش دیگر صحبتهایش به حضور آیتالله
هاشمیرفسنجانی در انتخابات اشاره کرده و افزوده است که بنده با هاشمی
رفسنجانی صحبت کردم وی به هیچ وجه تمایلی برای نامزدی در انتخابات ندارد،
اما هاشمی همچون خاتمی می تواند بازیگردان خوبی در انتخابات سال 92 باشد.
در این میان محمدرضا راهچمنی دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی نیز اعلام کرد
که تلاش برای فضاسازی برای مشارکت حداکثری مردم در انتخابات از اهداف این
حزب است. این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه حزب متبوعش یک حزب اصلاحطلب
معتدل و خط امامی است، بر این باور است که باید کابینهای تشکیل شود که
سلایق سیاسی متفاوت و در عین حال هماهنگ در آن وجود داشته باشد و برای
اداره کشور برنامه مشخص، شفاف و اجرایی ارائه کند.
در حال و هوای دوم خردادی دیگر!
اصلاحطلبان اگر حتی بتوانند کاندیدایی را معرفی کنند، به طور قطع
دودستگیها و به زعم خودشان معضل شخصیتمحوری و بیبرنامگی اجازه توافق
برسر یک کاندیدای واحد را به آنان نخواهد داد. حال آنکه این جریان در صورت
حضور در رقابت، فقط جزئی از جریانهای حاضر در انتخابات خواهد بود.
درواقع آنان نمیتوانند به دلایل مختلفی که فعالان آنان به آنها واقف هستند، انتخابات را تبدیل به رقابت دو قطبی کنند تا باز حال و هوای دوم خردادی دیگر بر سپهر سیاسی ایران حکمفرما شود؛ پس انتخاب میان این و آن یعنی یک اصلاحطلب و یک اصولگرا نخواهد بود و وقتی چنین شود، این جریان آنقدر رأی نخواهد داشت که قدرت از دست رفته را بازیابد.
در این میان و با وجود اختلافهایی که درون این جریان در حال رشد است باید دید که آیا آنان به اجماعی که بر آن تاکید دارند خواهند رسید یا اینکه بر اساس گزینه مشارکت فعال بدون حضور کاندیدا حرکت خواهند کرد.