arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۳۹۴۱
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۰۸ - ۲۵ آبان ۱۳۹۱

از قهوه‌خانه‌های شاه عباسی تا کافی‌شاپ‌ها و آرت شاپ‌های امروزی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دنیای اقتصاد نوشت: هرچند شكل و شمايل امروزين كافه‌هاي ايران از كشورهاي اروپايي و به ويژه فرانسه الگوبرداري شده است، اما در حقيقت برخي پژوهشگران اروپايي خاستگاه نخستين كافه‌ها را آسيا مي‌دانند. در متني درباره تاريخچه پيدايش كافه‌ها چنين مي‌خوانيم: «تاريخ كافه‌ها درست شبيه تاريخ قهوه، با افسانه و اسطوره معطر و اشباع شده است.

تاريخ‌نويسان قهوه هنوز در حال بحث و گفت‌وگو در اين باره هستند كه آيا قهوه يك ماده شناخته شده غذايي در طول قرن نهم در پرشيا، مصر، ليبي و حبشه بوده است؟ ... آنچه كه ما به يقين مي‌دانيم اين است كه تركان عثماني در سال 1453 قهوه را از يمن به قسطنطنيه آوردند و در سال 1471، يا به گفته برخي در 1475، اولين كافه در قسطنطنيه تاسيس شد كه در حال حاضر هم هنوز در استانبول امروزي وجود دارد».

پروفسور ماركمن اليس، استاد مطالعات قرن هجدهم از دانشگاه كمبريج و نويسنده كتاب «كافه: يك تاريخ فرهنگي»، مي‌گويد: تاريخچه فرهنگي كافه‌ها، با كشف ريشه‌هاي تاريخي نوشيدن قهوه آغاز مي‌شود؛ به گفته او قهوه در اصل در يمن شروع به رشد كرد و در نيمه قرن شانزدهم ميلادي در كافه‌هاي قسطنطنيه يا همان استانبول امروزي مصرف مي‌شد و به وسيله يك گياه‌شناس آلماني به نامLeonhard Rauwolf به اهالي اروپاي غربي معرفي شد... و (در نهايت) در دهه 1660، كافه‌ها به طور وسيعي به عنوان مكان‌هايي كه مردم مي‌توانستند در آنها درباره افكار و نظراتشان گفت‌وگو كنند، شناخته شدند.

دانشنامه دانش‌گستر نيز درباره تاريخچه قهوه چنين مي‌گويد: «نوشيدن قهوه در كشورهاي عربي در قرن 14 م. آغاز شد و مصرف آن تا 300 سال پيش در اروپا رواج نداشت. در آن زمان، نخستين فروشگاه قهوه در وين آغاز به كار كرد و پس از آن، مغازه‌هاي مشابهي در پاريس و لندن نيز افتتاح شدند. در مستعمره‌نشينان امريكا، قهوه زماني كه دولت بريتانيا بر چاي ماليات وضع كرد، جايگزين چاي شد.».

در اين ميان به نظر مي‌رسد براي ما و زندگي امروزمان، اين نكته كه نخستين بار قهوه يا كافه در كدام بخش جهان كشف، مصرف و پايه‌گذاري شد، تنها از نظر اطلاع‌رساني درست در مرور تاريخي موضوع، و نيز افزايش تاثيرگذاري فرهنگي كه با اين قدمت تاريخي مرتبط به نظر مي‌رسد داراي اهميت است.

درواقع نكته مهم در اين گذر اجمالي به تاريخچه پيدايش قهوه و كافه، نقش و كاركرد اجتماعي و فرهنگي و هنري آن است. اينكه در آسيا يا اروپا از ديرباز اصلي‌ترين انگيزه حضور مردم در كافه‌ها، پاسخگويي به نياز گفت‌وگو درباره افكار، نظرات و اعتقادات و... بوده است.

در اينجا بهتر است نگاهي به اين نقش و كاركرد در سرزمين خودمان بيندازيم. براي نگرشي اجمالي به سير تاريخي نقش و كاركرد اجتماعي و فرهنگي كافه‌ها در ايران، ناگزير از نگاه به نياي كافه‌هاي فعلي، يعني همان قهوه‌خانه‌هاي خودمان هستيم.

پيش از ادامه اين مطلب، شايان ذكر است كه واژه «كافه» درواقع معادل واژه فرانسوي café و نيز واژه انگليسي coffee house است كه ترجمه كلمه به كلمه‌اش همان قهوه‌خانه است و به اشتباه در معناي عمومي به جاي اين دو واژه، اصطلاح «كافي شاپ» را coffee shop به صورتي تعميم يافته به كار مي‌برند؛ در حالي كه به نظر مي‌رسد اين واژه بيشتر شامل موارد معيني از كافه‌ها با موقعيت محلي و حتي گاه كاربردهاي خاصي است. درباره تاريخچه قهوه‌خانه در ايران مي‌خوانيم: «قهوه‌خانه در ايران در دوره صفويان و دوره سلطنت شاه عباس اول در شهر اصفهان، پديد آمد.

معماري آن در شهرهاي گوناگون ايران متاثر از ويژگي‌هاي ساختمان‌ها و فرهنگ ساكنان آن شهر و نيازهاي آنها بوده است. در تهران، قهوه‌خانه‌ها يك فضاي سر باز با حوض و باغچه داشتند كه آب جوي خيابان يا قنات در آن جاري بود... قهوه‌خانه‌ها محل نشست و برخاست اشخاص گوناگون به خصوص اهل فرهنگ و شاعران، اشراف و صرف غذاهايي مانند آبگوشت بود. نقالي، شاهنامه‌خواني، شعرخواني، غزل‌خواني، مشاعره، قصه گويي، مناقب‌خواني، مدايح‌خواني، و سخنوري، ترنا بازي، بازي شاه و وزير و فال حافظ... و در برخي از قهوه‌خانه‌ها مانند زائرآباد تهران، برنامه موسيقي و رقص و آواز و نمايش روحوضي نيز از ديگر برنامه‌هاي سرگرم‌كننده در قهوه‌خانه بود.

جعفر شهري نيز در كتاب تهران قديم درباره قهوه‌خانه و اهميت آن در فرهنگ ايران مي‌گويد: «قهوه‌خانه اگرچه مركز تجمع بيكاره‌ها و باكاره‌ها ... به حساب مي‌آمد، اما از سويي مدرسه و مكتب و دبستان و دبيرستان و دانشگاهي بود كه شخصيت مردم از خوب و بد در آن شكل مي‌گرفت، چه پاتوق دائمي دانشمندان نيز بود كه در آن به شهرگويي و شعرخواني و محاورات برخاسته... همچنين قهوه‌خانه به جاي هر محل و مكان تفريح و سرگرميشان...؛ يعني خانه دوم افراد و مكاني كه هر غم و ناراحتي خود در آن برطرف و هر معضل و مشكل خويش را به كمك ياران در آن به فيصله آورند.

سطور بالا به خوبي اهميت جايگاه، گستردگي و تاثيرگذاري نقش قهوه‌خانه‌ها را در فرهنگ ايراني نشان مي‌دهد. اهميت و نقشي كه به تعبير برخي صاحبنظران به افول گراييد. در اين‌باره مي‌خوانيم: «پس از دوره صفوي و كم‌كم با اشغال غيرمستقيم ايران توسط غربي‌ها، قهوه‌خانه‌ها دچار تغييرات اساسي شد. غربي‌ها شكل و شمايل قهوه‌خانه‌هاي ايراني را به غرب هديه بردند و بعد به قهوه‌خانه‌هاي ايران شكل و شمايل جديد تركي/ عربي دادند. انگليسي‌ها با وارد كردن چاي، ايرانيان قهوه‌خور را چاي‌خور كردند و كم كم قهوه‌خانه تبديل شد به محلي كه در آن با چاي، قليان، ديزي و غذاهاي ساده از مشتريان پذيرايي مي‌شد.»مي‌توان گفت از آن نقش اثرگذار فرهنگي و هنري ديگر اثر چنداني برجاي نمانده بود. پس از اين تهي‌شدگي با وقفه‌اي زماني از حدود 1320 به بعد و به طور مشخص در دهه چهل خورشيدي، دوباره كافه و كافه‌نشيني با كاركردهاي فرهنگي- هنري و اجتماعي رواج يافت. نمي‌توان به اين سال‌ها نگاه كرد و از كساني مانند هدايت، ربعه‌اي‌ها و ديگر نويسندگان و روشنفكران و هنرمندان و نيز از كافه‌هاي رُز نوآر، فردوسی، کنتینانتال، نادری، پرنده آبی و ماسکوت نام نبرد.

 شايد با توضيحات داده شده، بخشي از پاسخ اين پرسش روشن باشد كه چرا در آن شرايط الگوي روشنفكران ايراني قهوه‌خانه‌هاي سنتي خودمان نبود و البته اين الگوي وارداتي جديد« كافه» از اروپا و به ويژه فرانسه، دلايل گوناگون ديگري را نيز در خود پنهان داشت. همچنين بايد توجه داشت كه شكل تبادلات فرهنگي و تقسيم فضاي حريم عمومي و خصوصي در قهوه‌خانه‌هاي سنتي، كافه‌هاي دهه‌هاي 1320 تا پيش از انقلاب و در به اصطلاح «كافي‌شاپ»‌هاي كنوني، داراي تفاوت‌هاي بسياري است كه اشاره به اين موارد در اين متن ميسر نيست. اما اين نكته نيز قابل تامل است كه هرچند الگوي جديد، رفتاري تقليدي بود كه در قالب كليت فرآيند گرايش به غرب در آن روزها جاي مي‌گرفت، ولي مي‌توان اين فرض را نيز نزديك به واقع تصور كرد اگر بخشي از فرهنگ سنتي گذشته كه جوهر قهوه‌خانه‌نشيني بود، يعني گرايش به زندگي اجتماعي، گفت‌وگو و تحكيم و توسعه روابط، به مثابه توشه‌اي فرهنگي، در ناخودآگاه جمعي روشنفكران و هنرمندان ايراني آن دوره تاثير گذاشته باشد، آنگاه اين وضعيت مي‌توانسته است بخشي از علت تداوم تاثيرگذاري فرهنگي و اجتماعي چنين مكان‌هايي را تا امروز بهتر توضيح دهد.

 اينجاست كه آن تاريخچه پيدايش محل‌هاي عمومي كه مردم در آنها به تبادل افكار، نظرات و عقايدشان درباره موضوعات فرهنگي و اجتماعي بپردازند، خواه در شكل سنتي قهوه‌خانه يا شكل مدرن كافه، از نظر تداوم تاريخي كاركردهاي يك نقش در ناخودآگاه جمعي مردم يك جامعه مي‌تواند مورد توجه قرار گيرد و حتي در كافه‌هاي امروزي يا به اصطلاح نادقيق همان «كافي‌شاپ‌ها» نيز امتداد يابد، اما هنوز پرسش‌هاي بسياري قابل طرح كردن است. با گسترش ارتباطات و تكنولوژي‌هاي ارتباطي، كافه‌هاي امروزي استعداد و امكانات گسترده و متنوعي از تاثيرگذاري‌هاي فرهنگي را در خود نهفته‌اند. گپ و گفت‌هاي فرهنگي، امكان مطالعه، تماشاي نمايش يا اجراهاي كوتاه هنري، نمايش ويدئو آرت، نمايش آثار هنرهاي تجسمي به ويژه با زبان نو بر ديوار بسياري از اين مكان‌ها و بالاخره مكاني آرام براي مرور خود، ايده‌هاي كاري و... همه، امكانات جديدي هستند كه در كافه‌هاي امروزي قابل دستيابي‌اند. تلاش‌هايي فرهنگي كه امكان درك متقابل اقشار گوناگوني از طبقه متوسط شهري جامعه را به خصوص در ميان جوانان فراهم مي‌كنند و بر همگرايي‌هاي آگاهانه و سودمند اجتماعي مي‌افزايند.

 همچنين نمايش مداوم آثار هنري در اين مكان‌ها، هنر را از مكان‌هاي خاص مانند گالري‌ها و موزه‌ها به ميان مردم مي‌برد و آنها را دعوت به نگريستن، تفكر و نيز به چالش‌هاي دروني و ذهني تشويق مي‌كند كه به نوبه خود مي‌تواند در راستاي ارتقاي فرهنگ بصري جامعه سودمند باشد.

امروزه كافه كتاب‌ها، كافي‌نت‌ها، كافي‌شاپ‌ها و در گستره‌اي گسترده‌تر آرت‌شاپ‌ها مي‌توانند بر افزايش كمي و كيفي فرهنگ و هنر و نيز اقتصاد هنر كه در جامعه ما بحث نوپايي است، تاثيرگذار باشند. به نظر مي‌رسد مي‌توان اين پرسش را مطرح كرد كه كافه‌ها در ايران تا چه حد از ظرفيت‌هاي بالقوه تاثيرگذاري فرهنگي هنري و اجتماعي خود، آگاه هستند و تا چه اندازه آن را فعليت بخشيده‌اند؟
نظرات بینندگان