کد خبر: ۸۵۱۴۴۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

خاطرات منوچهر هاشمی، مدیرکل ضدجاسوسی ساواک، شماره یک: ماجرای خلع سلاح پادگان بوشهر در سال ۱۳۲۴

به طور کلی سه گروه با اصلاحات ارضی بخصوص مخالف بودند یکی مالکین بزرگ بودند که فارس یکی از جا‌هایی بود که مالکین بزرگ زیاد داشت. یکی عشایر بودند کـــــــــــه خودشان جزء مالکین بزرگ محسوب می‌شدند در فارس که هم مالک بودند هم جنبه قدرت ایلی داشتند وقتی که ملکشان را می‌گرفت طبعا قدرت ایلیشان را هم از بین می‌رفت وقتی که رعیت صاحب ملک می‌شد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: منوچهر هاشمی، رئیس اداره هشتم ساواک بود. وی از سال ۱۳۴۲ تا انتهای زمان خدمت یعنی شهریور ۵۷ که خود را بازنشسته نمود، مدیر اداره کل ضد جاسوسی ساواک بود.هاشمی دلیل بازنشسته کردن خود را عدم اعتقاد به مقدم که به تازگی به ریاست ساواک رسیده بود عنوان کرده است.منوچهر هاشمی در آستانه سقوط حکومت پهلوی از ایران خارج شد و دربارهٔ زندگی و اقداماتش در ارتش و ساواک، کتابی با عنوان «داوری: سخنی در کارنامه ساواک» منتشر کرد. «انتخاب» روزانه بخش هایی از مصاحبه هاشمی با تاریخ شفاهی هاروارد را منتشر می‌کند.

 

سؤال: تیمسار در مورد غائله فارس می‌خواستم خواهش کنم بفرمائید که هدف این عملیات، نه عملیات دولت، عملیات طرف مقابل چه بود؟ چه کسانی و چه سازمانهائی و چـه نیروهائی در آن دست داشتند و به چه ترتیب عمل تسلیم انجام شد؟ یعنی اشخاصی که آمدند خودشان را معرفی کردند بعد از اینکه تأمین گرفتند کی‌ها بودند و از چـه ایلات و گروه هایی؟

هاشمی: به طور کلی سه گروه با اصلاحات ارضی بخصوص مخالف بودند یکی مالکین بزرگ بودند، که فارس یکی از جا‌هایی بود که مالکین بزرگ زیاد داشت. یکی عشایر بودند کـــــــــــه خودشان جزء مالکین بزرگ محسوب می‌شدند، در فارس که هم مالک بودند، هم جنبه قدرت ایلی داشتند وقتی که ملکشان را می‌گرفت طبعا قدرت ایلیشان را هم از بین می‌رفت وقتی که رعیت صاحب ملک می‌شد قدرتش را از دست می‌داد. یکی هم هم جنبه شرعی‌اش را تحت تأثیر باز علماء همین مالکین بودند، عشاء علماء بودند و این‌ها یر بودند که امورشان از این‌ها درواقع می‌گذشت این‌ها بودند که کمک می‌کردند به ما می‌دادند، نمی‌دانم، و به انواع مختلف علماء را کمک می‌کردند و بعضی از ایـن‌ها علناء هم که خودشان صاحب ملک بودند. این سه گروه در فارس با هم ائتلاف کرده بودند، اما نحوه چه جوری شده بود؟ نحوه عمل که بعد‌ها سوابق در دادرسی این‌ها روشن شـد، حیات داودی تعدادی از این‌ها را می‌خواهد به تهران از پنج شش نفر، حیات داودی قمار باز بود چند تا با امراء که منجمله از فرماندهان لشکروسپاه سابق و این‌ها دا توی خانه‌اش دعوت می‌کرد برای شام، جلسات قمار داشتند، از عشایر هم دعوت می‌کرد یکی دو جلسه، بعد وقتی که شام خورده می‌شد و این‌ها می‌گفت که ما جلسه محرمانه داریم و شما فـــــــــردا در جاده آبعلی فلان قهوه خانه ساعت دوازده آنجا می‌آئیم نهار می‌خوریم من نتیجه این مذاکرات را به شما می‌گویم.

 

به محض اینکه این‌ها عشایر از خانه این خارج می‌شدند شروع می‌کرد همان بازی قمارش را. فردا هم می‌رفت آنجــــــــــــا می‌گفت که، " حتماً باید بروید بزنید به کوه اسلحه برایشان خواهم رساند هواپیما می‌آید اما شما را نخواهد زد. تانک می‌آید منطقه سرباز ولی تیراندازی نخواهنـــــــــد کرد، اگر هم بکنند مانوری می‌کنند. تمام این‌ها را تلقین می‌کند که این نظر شاه است باید این بکند، اصلاحات ارضی را آمریکائی‌ها چیز کنند و انگلیس‌ها هم ذینفع هستند و کنسول انگلیس در خرمشهر آمده به شما آنجا چیز خواهد گفت، هر کدامتان به اصطلاح " ملاقات کنید نظرشان را خواهد گفت و این‌ها. کما اینکه وقتی مرا با آن هیئتی کـ رسیدیم من اولین چیزی که جلب نظرم کرد همه گفتند که، کار انگلیس هاست. " و در منطقه اصلاً شیوع داشت.

 

یک آقای امامی بود که سابق کنسولگری انگلستان بود که در شیراز تعطیل شده بود، اما محل کنسولگری با یک شخصی به نام آقای اما مـــــــــــــی پیرمردی بود مترجم بود و کار منشی‌گری می‌کرد همه کاره این‌ها بود سابق، این را خواستیم با حضور پاکروان، گفتیم که آقا یک همچین جریانیست؟ یک همچین چیزیست؟ " گفت، نه همچین چیزی نیست. " گفتم " شما باید به مردم هر حائی می‌نشینید بگوئید، این چرت و پرت‌ها چیست؟ شما آدم معمر هستید آدم وطن پرست هستید. " واقعاً " هم یک آدم تمیزی بود. " باید مردم را روشن کنید این شایعه است. " بعد من از تیمسار پاکروان خواهش کردم آمد در تهران با سفیر انگلی صحبت کردند تکذیب کرد اصلاً یک چنین شایعاتی هست که ما دخالت در امر اصلاحات ارضی داریم در فارس و فلان و این‌ها که روزنامه‌ها نوشتند و این‌ها.

 

منظورم اینست که یک چنین تلقین هائی به همه این‌ها شده بود این‌ها هم گفته بودند هم شاه مملکت می‌خواهد. ولی همه‌شان چیز نمی‌کردند تلقین کرده بود. شما اگر به گذشته نگاه کنید در سال ۲۲ هم جریان خلع سلاح پادگان بوشهر همین فتح اله حیات داودی کرد معذرت می‌خواهم سال 2۴، ۲۵ خلع سلاح شد.

 س - یعنی وقتی غائله فارس در جریان بود؟

ج - بله در یک چیزی نخیر وقتی آذربایجان دموکرات‌ها شدند.

 

س ـ در فارس هم

ج - در فارس هم گرداننده همین حیات داودی بود که تمام گمرکات را غارت کرد که هنوز هم دولت طلبش را نتوانست از او بگیرد. تمام قند و شکر هر چه گمرک بوشهر و گمرکات جنوب را چیز کرد و دو تا پادگان آنجا را خلع سلاح کرد و در روز نگذاشت آب برود و این‌ها، آدم چیزی بود دیگر، آدم قوی ای بود، آدم شجاعی بود، عاشق قمار بود به هیچ وجه مشروب نمی‌خورد، نماز می‌خواند، بله، فتح الـ حیات داودی یک آدم مخصوصی بود. به هرصورت، من بعد از فوت خودش به برادر‌هایش خیلی خیلی کمک کردم. با دکتر اقبال صحبت کردم و از کنترات‌های خوزستان کــــــــــار catering می‌کردند در خوزستان در خود خارک برایشان کار دادند یواش یـــــــــواش اصلاً پولدار شدند صاحب زندگی شدند .

س - چه می‌کردنــــــــــــــــد؟ مقاطعه کاری می‌کردند آنجا؟

ج. غذا، غذای کارگران را

س - بله.

نظرات بینندگان