کد خبر: ۸۵۴۴۷۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۳

خاطرات نخستین مدیرعامل شرکت ملی نفت بعد از انقلاب، قسمت اول: نظر مصدق نسبت به پیشه روی چه بود؟ / توده‌ای‌ها در فرقه دموکرات چه سمتی یافتند؟

س - در چه سالی وارد حزب ایران شدید؟ ج - سال ۲۲ آن وقت‌ها تازه تشکیل شده بود. وقایع آذربایجان پیش آمد یعنی پیشه وری در آذربایجان اطلاع دارید فرق دموکرات آذربایجان را ایجاد کرد که باز من هم به عنوان یک ایرانی به  آذربایجانی فوق‌العاده از این موضوع رنج می‌بردم. شروع کردیم فعالیت هــایی مبارزاتی برعلیه پیشه وری
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 		 			خاطرات نخستین مدیرعامل شرکت ملی نفت بعد از انقلاب، قسمت اول: نظر مصدق نسبت به پیشه روی چه بود؟ / توده‌ای‌ها در فرقه دموکرات چه سمتی یافتند؟ 		 	 			خاطرات نخستین مدیرعامل شرکت ملی نفت بعد از انقلاب، قسمت اول: نظر مصدق نسبت به پیشه روی چه بود؟ / توده‌ای‌ها در فرقه دموکرات چه سمتی یافتند؟

سرویس تاریخ «انتخاب»: حسن نزیه (زاده ۱۳۰۰ تبریز – درگذشته ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ پاریس) سیاستمدار، حقوق‌دان و مدیر اجرایی بود، که از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ در دولت موقت ایران، به‌عنوان مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران فعالیت می‌کرد.وی در دوره شانزدهم کانون وکلا، در نخستین جلسه هیئت مدیره جدید، نزیه عنوان رئیس کانون وکلا انتخاب شد. حسن نزیه در روز جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ به علت بیماری آلزایمر، در پاریس درگذشت.

این مجموعه خاطرات توسط تاریخ شفاهی هاروارد جمع آوری شده است. در ادامه از دوران شروع فعالیت سیاسی نزیه، این خاطرات را می‌خوانیم:

س - در چه سالی وارد حزب ایران شدید؟

ج - سال ۲۲ آن وقت‌ها تازه تشکیل شده بود. وقایع آذربایجان پیش آمد یعنی پیشه وری در آذربایجان اطلاع دارید فرق دموکرات آذربایجان را ایجاد کرد که باز من هم به عنوان یک ایرانی حساس نسبت به  آذربایجان، فوق‌العاده از این موضوع رنج می‌بردم. در نهایت شروع کردیم فعالیت هــایی مبارزاتی برعلیه پیشه وری

 س - شما با سوابق پیشه وری آشنایی داشتید؟

 ج - بله، از نزدیک نه ولی دورا دور، اما با بعضی از همکارانشان از جمله فریدون ابراهیمی که شد دادستان فرقه دموکرات، من از دانشگاه آشنا بودم. فریـدون ابراهیمی به من پیشنهاد کرد که من بروم و همکاری کنم و من به او گفتم، تعجب می‌کنم که تو چنین پیشنهادی را به من می‌کنی و من برعکس می‌خواهم بگویم تو خودت را هم از این ماجرا بیاور بیرون، صحیح نیست کار پیشه وری. او ماند و دادستان انقلاب شد دادستان فرقه دموکرات شد و عده‌ای را هم متأسفانه اعدام کرد، عرض کنــــــــم، به عنوان فئودال به عنوان ضد انقلاب، به عنوان ضد فرقه دموکرات، که خیلی واقعــــــــــا کار‌های زشت ناپسندی بود. من حیرت می‌کردم که این جوان که در دانشگاه حقوق مردی بود فوق‌العاده وارسته بسیار هم خوب درس می‌خواند، شاگرد اول رشته سیاسی شده بود از شاه جایزه گرفته بود و در مطبوعات وقت قبل از پیشه وری هم به عنوان نویسنده هم به عنوان مترجــــــــــم همکاری می‌کرد، البته به عنوان یک نویسنده و مترجم حرفه‌ای یعنی هم برای روزنامه "مردم" و رهبر حزب توده مقاله می‌نوشت و ترجمه می‌کرد و هم برای اطلاعات که من یک روز پرسیدم، آخر این چطور شما این کار را می‌کنید؟ گفت من یک نویسنده و مترجم حرفه‌ای هستم و به مسلک کار ندارم. قبل از پیشه وری به این صورت خودش را معرفی می‌کرد، من کار می‌کنم حقوق می‌گیرم. ولی با پیشه وری تنگاتنگ شروع کرد به همکاری.

س- علت مخالفت شما و نظر منفی که شما نسبت به پیشه وری داشتید چه بود؟

 ج ـ من معتقد بودم که پیشه وری اگر نهضت خودش را به عنوان نهضت آزادی در ایران، سراسر ایران شروع می‌کرد فوق‌العاده مناسب بود. پیشه وری این را منحصر کــــــرد به آذربایجان. البته از آغاز هم نظرش این نبود ولی به مرور که پیش‌تر رفت و حکومت ملی آذربایجان را درست کرد خیلی از آزادی خواهان ایران را ناراحت کرد. برای اینکه آزادی خواهان ایران در سراسر کشور چشم دوخته بودند به حرکــــــــــــت آذربایجان و فکر می‌کردند این حرکتی است نظیر نهضت مشروطیت در حالیکه رفته رفته دیدند پیشه وری رفت به طرف تجزیه طلبی و نوعی استقلال آذربایجان که این همه ما را ناراحت کرد.

 س - ایشان با دکتر مصدق هم تماس گرفته بود؟

ج ـ دکتر مصدق با او تماس نداشت، حتی من روزی یادم می‌آید دکتر مصدق پرسید که پیشه وری کجایی است؟ گفتم که پیشه وری خلخالی است. گفت، آقــا بفرمایید خرخالیست نه خلخالی!

 س - واقعاً پیشه وری خلخالی بود؟

 ج - خلخالی بود. گفت، آخر هیچ آدم عاقلی می‌آید این کار را بکند؟  مصدق راجع به پیشه وری به این صورت قضاوت کرد با نهایت ناراحتی می‌گفت اگر این آدم می‌آمد مثل مشروطه خواهان آذربایجان یک حرکت وسیعی پیشنهاد می‌کرد برای تحکیم مبانی مشروطیت و آزادی خیلی بهتر بود. می‌خواستم عرض کنم که قوام السلطنه در صدد برآمد که همانطور که می‌دانید اول حکیمی نخست وزیر بود بعد موفق نشد بعد قوام السلطنه آم و قوام السلطنه در صدد حل مشکل آذربایجان برآمد البته دکتر مصدق هم در مجلس کماکان مراقب جریان بود که دو کار مهم کرد؛ یکی اینکه به دولت حکیم پیشنهاد کرد که موضوع را به سازمان ملل ببرد، دوم اینکه افشاگری بسیار به موقع و مهمی کرد راجع به کمیسیون سه جانبه نوعی سرپرستی ایران و مثلاً شاید می‌دانید این بود که وزرای خارجه متفقین یعنی انگلیس، آمریکا، شوروی، در مسکو جمــــــــع شدند و گفتند یک کمیسیون سرپرستی درست کنیم برای ایران؛ ظاهر قضیه این بود که این کمیسیون حمایت خواهد کرد از فکر تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی از جمله آذربایجان، اما باطن قضیه مملکت را می‌برد به طرف تجزیه یعنی این‌ها می‌خواستند که یک نهضتی هم در خوزستان یک نهضتی در بلوچستان راه بیندازند و به این ترتیب شدند ایران مسلماتجزیه می‌شد.

در کردستان و دکتر مصدق به موقع افشا کرد قضیه را در مجلس برخاست و خطاب به حکیم الملک گفت، شما چگونه این مسأله را از ما مخفی نگه داشتید در حالیکه تنها شرطی که شما کردید گفتید که نماینده ایران هم در این کمیسیون حضور داشته باشد در حالیکه من این را از مسیر دیگری خبر یافتم و شما هیچگاه نیا می‌دید در مجلس این را به ما نگویید؟ حکیم الملک فوق‌العاده ناراحت شــــــــد برای اینکه هیچ فکر نمی‌کرد که موضوع را فهمیده باشد دکتر مصدق و ناچار شد.

قوام السلطنه همانطور که اطلاع دارید شروع کرد به ایجاد ارتباط با پیشه وری و پیشه وری را به دعوت کرد به عنوان نخست وزیر فرقه دموکرات که باز هم بنده مثل خیلی از وطـن پرست‌ها مقالات مفصلی می‌نوشتم هر روز در روزنامه شفق که مدیریت آن با آقـــــــــای دکتر شمس الدین جزایری بود، سردبیرش مرحوم ارسلان خلعتبری و انتقاد می‌کردم از راه و رسم و روش و سیاست قوام السلطنه، که یادم می‌آید مرحوم خلعت‌بری به من توصیه می‌کرد که شما تند می‌روید و نکنید این کار را برای این کــــــــــــه قوام السلطنه دارد نقشی بازی می‌کند.

نظرات بینندگان