سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «من اطلاعاتی بودم» در دو جلد توسط رضا اکبری آهنگر و راضیه ولدبیگی توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات علی مهدوی، کارمند بازنشسته وزارت اطلاعات از سالهای اول انقلاب و پرونده انجمن حجتیه است. نشر شهید کاظمی به آدرس قم - خیابان معلم - مجتمع ناشران - طبقه اول واحد ۱۳۱ و به شماره تلفن ۶ الی ۰۲۵۳۷۸۴۰۸۴۴ ناشر این کتاب میباشد.
کلاً انجمن اینطوری است یکنفر که یک جا میرود شیپور میزند بقیه اعضا را هم دور خودش جمع میکند و کاملاً تیمی و باندی کار میکنند اینکه میگویند دستمان جایی بند نیست دروغ است همه جا بودهاند. غائلهها را بعضا اینها به پا میکردند از قبل از سال ۱۳۳۰ شیخ محمود حلبی فعالیت داشته غیر ممکن است در طول این مدت ۳۰۰ برگ سند نداشته باشد.
در مورد دیگری حضرت امام را به عنوان کسی که حلال خدا را حرام کرده معرفی میکردند که بیشتر در سخنان آقای افتخارزاده بود و در جلسات انجمن هم خیلی راحت این حرفها را تکرار میکردند و یا معرفی امام به عنوان کسی که مدعی مهدویت است. بعد از انتشار پیام امام خمینی به گورباچف شیخ حلبی در خانهاش بین افرادی که در مجلسش بودند درباره امام میگفت این آخرش میگه من خدا هستم وقتی نامه نوشته به گورباچف میخواد خودش رو مثل رسول الله جا بزنه میخواد بگه ولایت مطلقه رسول الله رو داره، شیخ نفهمید که امام نفرمود من رسول الله هستم بلکه گفت همان اختیارات حکومتی را ولی فقیه هم میتواند داشته باشد، اما شیخ حلبی این کار را اینطور تعبیر میکرد که امام با فرستادن پیام قصد دارد ادعای پیامبری کند. او پیشبینی میکرد که امام آخر عمرش هم ادعای خدایی خواهد کرد و بعد هم مسخره میکردند و قه قه میخندیدند که آره دیگه بعد از این پیام گورباچف اسمش رو عوض کرده گذاشته کربلایی خلیل، این خمینی فکر کرده الان اونا میان مسلمون میشن هیچکس هم در انجمن اینقدر انصاف به خرج نداد که بگوید ایشان که چنین حرفی نزدهاند. در جریان نامه امام به گورباچف حرکت امام را به مضحکه میگرفتند؛ چون حرکت بزرگی هم بود، نمیتوانستند آن را درک و هضم کنند باید از انجمن پرسید شما که میگفتید کمونیست بد است.
امام هم که به گورباچف قریب به این مضامین نوشت کمونیست به آخر خط رسیده است و صدای شکستن استخوانهای کمونیسم به گوش میرسد کمونیسم مرد و تمام شد شما با آن ژست ضدکمونیستی به اینها کنایه میزنند، میخواهند بگویند که وزارت اطلاعات امام را فریب داده و این غلط است. و این در حالی بود که تا آن زمان گزارش مستقلی پیرامون انجمن حجتیه به امام ارسال نشده بود. البته مطالب انجمن و سخنان آقای افتخارزاده به صورت مستقیم از طریق بخش روحانیت به عنوان گزارش بولتن ویژه روحانیت به دست امام میرسید. مثلاً بسته به شرایط روز، اخباری خدمت امام ارائه میشد و وقتی امام صحبت میکردند ما حس میکردیم ایشان تمام فایلهای ما را خواندهاند که میتوانند اینقدر منسجم موضعگیری کنند.
البته ما به عنوان اداره نظارت بر روی انجمن گزارشی ارسال نکردیم گزارشات خبری محدود و خرده ریز و خیلی مختصری میرفت که انجمنیها چنین دیدگاههایی دارند و... چون ما هنوز در مرحله جمعآوری بودیم اوایل کار هنوز در سیستم خودمان مشکل داشتیم که آیا کار بکنیم یا نه تازه داشتیم خودمان را اثبات میکردیم و ابتدای کار به خاطر برخی ملاحظات گزارش کمی از انجمن بیرون میرفت من خودم آن موقع نگرانی داشتم که نکند الان که داریم اطلاعات به روز را انتقال میدهیم به بیرون درز پیدا کند. من حفاظت کار را نسبت به بیان و ارائه خبرها ارجح میدانستم ولی انصافا امام خودشان در قصه انجمن صاحب بصیرت بودند یعنی وقتی میدیدند که آقایان دارند برای انجمن سینه چاک میکنند، حتی با وجود اصرارهای دیگران از جمله آقای، خزعلی به آنها تذکر میدادند. من خودم از مرحوم حاج سید احمد آقا فرزند امام شنیدم که امام به آقای خزعلی گفته بودند سخنان انجمن حتی اگر در دفاع از ما است، شما با اینها نباشید یعنی آقا حواست باشد دارند تو را بازی میدهند و امام «بازی انجمن» را میدید.
یک جای دیگر هم که اعضا دور شیخ نشسته بودند - شیخ به خاطر مشکل و بیماریاش همیشه در رخت خواب بود در یادداشتهای شخصیام نوشتهام که یکی از اطرافیان میگوید زمانی که آقای خمینی بیمارستان بودند، رفتند خدمت ایشان و پرسیدند که بعد از شما چه کسی رهبر باشد اصلاً باید ببینیم که اصل این قصه صحت دارد یا نه مگر اینطور بود که بیایند بگویند چه کسی باشد یا نباشد؟ و امام هم گفته باشند بعد از من باید فلانی رهبر باشد؟ یعنی دارد عملاً چند تا مطلب را خلط می. کند ببخشید مجبور هستم عین مطلبشان را بخوانم: ایشان هم گفتهاند: خا خا خا، آخ و بعد تمام کرده اینجا خنده حضار و تمسخرشان شروع میشود و یکی میگوید منظورش خامنهای بوده دیگه و با لحن تمسخر آمیزش ادامه میدهد تازه بعد از اینکه ایشان رحلت فرموده و مراسم خاک سپاری انجام شده آقای خامنهای ایشان را خواب دیده و گفته که امام شما راضی هستید که من جانشین شما شدم؟ ایشان دوباره گفته: "خا خا خا. " و دوباره همه میزنند زیر خنده کسانیکه در آن جلسه هرهر میخندیدند برخی از همان سران اصلی انجمن بودند که الان هم در انجمن هستند. در جایی دیگر راجع به شعر حضرت امام صحبت میکنند آن شعر معروفی که امام سرود، خیلی جالب بود.