سعید
قاسمی از حامیان احمدی نژاد و سران جریان افراطی با انتقاد از تلاشها در
جمهوری اسلامی برای آغاز مذاکره با آمریکا گفته اگر «حمافت» مسئولان نبود٬
«سوراخ» تحریمها به غرب نشان داده نمیشد.
مهمترین اظهارات وی در مصاحبه با سایت «تریبون مستصعفین» به شرح زیر است:
●
در ۳۳ سال گذشته مردم این مسیر را احساساتی انتخاب نکردند، مخشان را تعطیل
نکردند، بگویند رهبر هر چه گفت قبول اگر گفت بجنگید بجنگیم و نگفت
نمیجنگیم.
● در طول این ۳۳ سال ما با جماعتی مبارزه داریم
که آنها میگویند آقا بکشید پایین کرکره {چالش با آمریکا} را، میخواهیم
صلح کنیم، دنیا یک دهکده بزرگی است و تعامل میخواهیم داشته باشیم با
همدیگر. حرف قدیمی است، زمان هاشمی یک مدل بوده، زمان خاتمی هم یک مدل
اتفاق افتاده، زمان احمدینژاد هم عناصری وابسته به همان تفکر همین را
میگویند.
● در مقاطعی که پیچش تاریخی اتفاق میافتد، نقاط عطف،
فشارها هم باید زیاد بشود و اینها بایستی هم ضربهای به مردم بزنند که در
اینجا مردم متوجه بشوند که ایستادگی تاوان دارد.
● هیچ کس
تبلیغ نمیکند که در جامعه جهانی انگلیسیها بدبختتر شدند، آرژانتین
بدبختتر شده، اسپانیا، فرانسه بدبخت شد بخاطر اینکه در این فضای بد
اقتصادی کارخانهها خوابید، اما در اینجا هیچ کس دم از این حرفها نمیزند و
میگویند ما با جامعه جهانی تعامل پیدا کنیم وضعمان خوب میشود.
●
این را چنان القا میکنند که آدامس فروش دم محل من هم میفهمد، وقتی بهش
میگویم که آدامس اوربیت چند؟ میگوید ۱۲۰۰ تومان، تا میگویم آقا چه خبر
است مگر؟ میگوید آقای قاسمی مگر نمیدانید که مذاکرات آقای جلیلی با خانم
اشتون جواب نگرفت؟ میپرسم خب چه میشود حالا؟ میگوید خب معلوم است فردا
چه اتفاقی در بازار میافتد.
● یعنی برای او هم اعتقاد
درست کردهاند که خودش را باید با خانم اشتون و آقای جلیلی بالانس کند.
البته این یک حسنی است در جامعه ما، اما از یک طرف هم الحمدلله همه دیگر
صاحب تز شدهاند و این رفتارها رخ میدهد.
● در دانشگاه علم و صنعت
گفتم ۸ ماه دیگر، ۹ ماه دیگر است که از حالا باز هم ایران خانم دوباره
باردار شد. تا ۹ ماه دیگر باید درد ایران خانم را تحمل کنیم تا این بچه خلف
یا ناخلف به دنیا بیاید. به هر حال درد زایمان است {تحریمها و فشارهای
بینالمللی} باید تحمل کنیم.
● هر کسی دارد رد میشود یک
جفتکی میاندازد، دولت را تبدیل به جنازهای میکنند، هر کسی هم میآید یک
لگدی میزند. با این کار چند تا نشان را با هم زدهاند.
● هی
میگویند دولت وحدت ملی ایجاد کنیم و با هم مدیریت کنیم و از این قبیل.
خودشان را میاندازند وسط که آقا ما طرح داریم، برنامه داریم، چه کسانی؟
همه ورشکستهها، همه کسانی که تو تابوتهایی که خودشان برایشان سینه
میزدند، دیگر جنازه نیست، میگویند که آقا روی این دیوار پوسیده ما
یادگاری بنویسید.
● در این مقطع فشار باید بیاید که تا ۷
یا ۸ ماه آینده مردم را قدری سست کنند و زمینه سازی آماده بشود. عین روزهای
آخر جنگ است، دقیقا همان حال و هوای آخرهای جنگ است.
● اگر
حماقتهای مسئولین ما نبود٬ حرفهای دوپهلو نبود، این سوراخها نشان داده
نمیشد، این جماعت شاید اینقدر راحت دوباره به طمع {مذاکره با آمریکا}
نمیافتادند.
● همین حرفهای دوپهلویی که مسئولین الآن در
ایستادگی میزنند، شما وقتی میگویید که در شعب هستیم و حضرت آقا باید
بیاید برای شما بگوید که ما در شعب نیستیم، ظاهرا نشان میدهد که بله دیگر
تحریمها تاثیر گذاشته روی شما حالا هرقدر هم از یک طرف بگویید که نه ما
ایستادهایم و مدیریت میکنیم و تاثیر نگذاشته و از یک طرف بگویید که ما در
شعب هستیم کار خودش را کرده و همه میهمند که نه، تاثیر دارد. میفهمند
که میتوانند صدای شما را با مرغ و دلار دربیاورند.
● {میخواهند به
مردم القا کنند} در انتخابات آتی اگر بخواهید دیوانگی بکنید، دوباره یک
نفر با مدل تفکر آقا روح الله و آقا سید علی را انتخاب کنید، که برآیندش
بشود یک کسی مثل احمدینژاد که قاعده کار و بازی را بهم بریزد، برود در
جامعه بینالمللی هولوکاست مطرح بکند، اینجا ما تا آخر میایستیم و انرژی
هستهای را مطرح بکند، باید تاوانش را شما مردم بدهید.
●
علیرغم اینکه هاشمی و خاتمیچیها بسیاری از منافعشان را از دست دادند و
هم اکنون خیلی از گلوگاهها دست ایشان است، ولو در دوره احمدینژاد، ولی
آسیب و ضرر زیادی دیدند، بدبخت شدند. میخواهند این قصه را ترمیم کنند.
●
از سیستم سلطنتطلبها تا نهضت آزادی تا مسعود رجوی تا خاتمی تا هاشمی تا
ریگی تا تمامی کسانی که در انتخابات گذشته به تفاهم رسیده بودند... الان هم
رسیدند به اینکه، در ۸ ماه هم فرصت باقیمانده دوباره همدیگر را پیدا بکنند
و جبهه تشکیل بدهند.
● این جبهه یک سری تفکراتی دارد که
یک بخشی از آن بیرون است و بخشی در داخل که بعد از فتنه ۸۸ علیرغم اینکه
فتنه را در ۹ دی زدیم، ولی اتاق فکر اینها نپُکید. اگر کسی فکر بکند که ما
اتاق فکر اینها را هم زدهایم، باید برود استراحت بکند چون دچار خوش
خیالی شده است.
● شما اول این را بپذیرید که اگر با امام هستید، با
امام تا کجایید؟ این را باید شما و مردم جواب بدهید؟... یعنی آیا هر وقت
فشار آمد میپرید بغل امام حسن به عنوان اینکه آقا در فشار صلح کرد، بعد
بیندازید گردن امام حسن. دوباره هر وقت خر کیف شدید بپرید بغل امام حسین
سینه بزنید، بگویید ما حسینی و عاشورایی هستیم. بعد دوباره هر وقت فشار
میآید، بپرید بغل امام حسن هی منطقه بازی را عوض کنید؟
●
اصلا چه کسی باید تشخیص بدهد که ما الآن در شرایط امام حسن هستیم و باید
بپریم بغل آمریکا و کی شرایط امام حسین است؟ بالاخره چهجوری است؟ این یک
نقش است که دارید بازی میکنید که یک روز تصمیم میگیرید حسینوار شهید
شوید و یک روز تصمیم میگیرید کرکرهها را بکشید پایین؟
● باید
برویم از آحاد بیست و چند میلیونی که دو مرتبه به این تفکر {آیتالله
خمینی} رای دادند، بپرسیم. بگوییم احساساتتان گل کرده بود؟ خرکیف شده
بودید؟ نمیدانستید تاوان دارد؟ همه رسانههای آنها میگفتند که مردم خسته
شدهاند نمیخواهند شما حزب اللهیها را. در دانشگاهها که ما را آسفالت
کرده بودند. خود من سعید قاسمی اصلا باور نمیکردم که دوباره رویش جدید
داشته باشیم. احساسم این بود که آسفالت شدیم و تمام.
● اگر
مردم تمکین کنند، اگر مردم به آمریکاییها نشان بدهند که ما عاشق دلار ۴۰۰
تومانی هستیم، دیگر اصلا دعوایی هم وجود ندارد، باشد، تمکین میکنیم و همه
چیز تمام میشود. بله در این ۸ ماهه داستان این است که مردم را به این
نتیجه برسانند که اگر میخواهید بجنگید باید تبعاتش را هم بپذیرید و گرنه
کوتاه بیایید.