کد خبر: ۸۶۸۲۳۳
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۱۵ - ۰۵ خرداد ۱۴۰۴

تماشا کنید: رئیس‌جمهور فوتبال ایران/ حجازی، مردی که سر خم کردن را بلد نبود

حجازی در ۲۳ آذر ۲۸ در پیرانشهر به دنیا آمد؛ در خانواده‌ای که پدر خانواده نظامی بود. آنها به دلیل شغل پدر به تهران مهاجرت کردند. حجازی دوره ابتدایی را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد. او سال ۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و بعد از شش سال به دلیل مسافرت‌های ورزشی موفق شد، لیسانس خود را دریافت کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
Video Player is loading.
Current Time 0:00
/
Duration 0:00
Loaded: 0%
0:00
Progress: 0%
Stream Type LIVE
Remaining Time -0:00
 
1x

 

سرویس ورزش «انتخاب»: ‌می‌گویند ناصر حجازی اسطوره فوتبال ایران است، استقلالی‌ها می‌گویند حجازی فقط یک فرد نبود، بلکه او یک مکتب بود و می‌گویند ناصر حجازی اعتبار فوتبال ایران است، اما در کنار اینها خیلی‌ها و حتی غیرفوتبالی‌ها باور دارند ناصر حجازی نماد ایستادگی پای اصول و آرمان‌ها بود؛ اویی که در دوران پهلوی دست شاه را نبوسید و جلوی او سر خم نکرد و البته در دوران بعد از انقلاب هم از گزند تفکرات رادیکال طیف‌هایی خاص در امان نماند، اما او در همه این تلاطم‌ها خودش ماند و کوشید مصداق شعری باشد که بسیار دوست می‌داشت: «من آن گلبرگ مغروم که می‌میرم ز بی‌آبی/ ولی با منت و خاری پی شبنم نمی‌گردم» و شاید این تعبیر درست باشد که حجازی ایستاده زندگی کرد و ایستاده مُرد.

حجازی در ۲۳ آذر ۲۸ در پیرانشهر به دنیا آمد؛ در خانواده‌ای که پدر خانواده نظامی بود. آنها به دلیل شغل پدر به تهران مهاجرت کردند. حجازی دوره ابتدایی را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد. او سال ۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و بعد از شش سال به دلیل مسافرت‌های ورزشی موفق شد، لیسانس خود را دریافت کند.

نکته جالب در زندگی حجازی آن است که رشته اولیه او بسکتبال بوده است و زمانی که اوایل نوجوانی در تیم منتخب دبیرستان ابومسلم بازی می‌کرد و حتی به اردوی تیم جوانان بسکتبال ایران هم دعوت شد. او هم‌زمان در تیم فوتبال همین دبیرستان هم بازی می‌کرد. او درباره چگونگی ورودش به عرصه فوتبال می‌گفت: «من فوتبال را فقط به صورت تفریحی دنبال می‌کردم و رشته اصلی من بسکتبال بود و حتی برای تیم جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شدم و ماجرا از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم. در همان روز دروازه‌بان تیم مدرسه ما آسیب دید مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست من هم گفتم آقا اصلا من نمی‌توانم من فقط گاهی فوتبال بازی می‌کنم اون هم هافبک تیم نه دروازه‌بانی! مربی دست‌بردار نبود و می‌گفت تو قد بلند داری و بسکتبالیست هم بودی حتما می‌توانی چند توپ هوایی رو بگیری. خودم هم باورم نمی‌شد که چرا با وجود آن‌که برای اولین بار درون دروازه ایستاده بودم اینقدر خوب توپ می‌گرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودن تشویقم کردند».

او فوتبال حرفه‌ای را از دسته دو باشگاه‌های تهران شروع کرد و بعدتر به تیم ملی جوانان و بزرگسالان رسید و در سال ۴۸ به تاج پیوست و در همان سال اول، قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دست آورد. حجازی به جز سال‌های ۵۴ تا ۵۹ همواره در تیم تاج که بعد‌ها به استقلال تغییر نام داد، فعالیت کرد؛ چه در عنوان بازیکن و چه مربی و توانست با این باشگاه در دوران پیش از انقلاب قهرمانی آسیا را جشن بگیرد. حجازی در پایان دوران بازیکنی خود به بنگلادش رفته و پس از مدت کوتاهی دروازه‌بانی در تیم محمدان، سرمربی این تیم شد.

آخرین بازی ملی حجازی در سال ۵۹ و در برابر کویت انجام شد و بعد از آن به دلیل قانون عجیبی معروف به «قانون ۲۷ ساله‌ها» که حضور دروازه‌بانان بالای ۲۷ سال در تیم ملی را ممنوع می‌کرد از تیم ملی کنار گذاشته شد. گفته می‌شود برخی به دلایلی سیاسی نمی‌خواستند که حجازی دیگر در تیم ملی بازی کند. 

بهناز شفیعی، همسر حجازی، در مصاحبه‌ای درباره ممنوعیت حضور او در تیم ملی می‌گفت: «او حاضر نشد به فرانسه برود و در روز‌های ابتدایی جنگ به ایران برگشت و مثل بقیه مردم در ایران زندگی کرد. ناصر در ایران ماند، اما بلافاصله بعد از جام ملت‌ها، قانون ۲۷ ساله‌ها را ابلاغ کردند و خیلی‌ها معتقد بودند اصلا این قانون را گذاشته‌اند تا حجازی در تیم ملی نباشد. ناصر هر شب در منزل قدم می‌زد و حرص می‌خورد. من یک‌بار برای آرام‌کردن او گفتم حرص نخور! ممکن است این قانون را عوض کنند ولی ناصر در جواب گفت: این قانون را گذاشته‌اند تا من نباشم. این وسط چند نفر دیگر هم پاسوز من شده‌اند ولی شما امیدواری که آن را عوض کنند؟ بله! عوض می‌کنند، اما زمانی که مطمئن شدند حجازی از فوتبال خداحافظی کرده است».

اولین دوره مربیگری حجازی به سال ۱۳۶۱ برمی‌گردد که به عنوان بازیکن-مربی فعالیت می‌کرد و استقلال را نایب‌قهرمان آن سال کرد و پرسپولیسِ علی پروین را شکست داد. در زمان مربیگری تیم استقلال تهران، ناصر حجازی توانست با این تیم به فینال جام باشگاه‌های آسیا برسد و در نهایت استقلال با مربی‌گری او نایب قهرمانی آسیا شد.

او در سال‌های بعد تجربه مربی‌گری تعداد زیادی از تیم‌ها از جمله سپاهان، ذوب، آهن، استقلال رشت، ماشین‌سازی تبریز، استقلال اهواز، ابومسلم و نساجی را نیز در کارنامه دارد که البته هیچگاه موفقیت‌های او در استقبال در این تیم‌ها تکرار نشد. به گفته فرزند حجاری قرار بود در سال ۷۵ او به عنوان مربی تیم ملی معرفی شود، اما در نهایت محمد مایلی‌کهن به عنوان مربی تیم ملی انتخاب شد. در سال ۷۸ کنفدراسیون فوتبال آسیا حجازی را به عنوان دومین دروازه‌بان برتر قرن بیستم این قاره انتخاب کرد.

افزون بر کارنامه فوتبالی حجازی یک نکته قابل توجه در زندگی او وجود دارد؛ آنکه او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ نامزد ریاست‌جمهوری شد. او در وزارت کشور پس از نام‌نویسی در جمع خبرنگاران گفت: «در شرایطی که سیاستمداران در عرصه ورزش حضور می‌یابند ورود ورزشکاران به سیاست ایرادی ندارد. برای عضویت در کابینه به کمتر از فوق لیسانس‌های تحصیل‌کرده خارج از کشور رضایت نخواهم داد. درصورت پیروزی در انتخابات به قانون‌شکنان کارت قرمز خواهم داد».

حجازی مدعی شد که اگر از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت شوم ۳۰ میلیون جوان ایرانی به من رأی می‌دهد. حجازی می‌گفت که رقیب سرسختم در انتخابات اکبر هاشمی رفسنجانی خواهد بود.

همسر حجازی درباره علت این اقدام او می‌گفت: «وقتی ناصر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ثبت نام کرد، پرسیدم چه هدفی از این کار داری و او جواب داد: آقایان سیاستمدار باید ببینند که چقدر زور دارد یک نفر غیر سیاسی وارد بازی آنها می‌شود. این‌طوری شاید دست از سر فوتبال بردارند. حتی یادم می‌آید با کراوات به وزارت کشور رفت ولی مأمور انتظامات به او گفته بود آقای حجازی من نمی‌توانم جلوی شما را بگیرم، اما می‌خواهم بگویم اگر با این تیپ وارد شوید، من اخراج می‌شوم، ناصر حجازی هم کراواتش را همان‌جا باز کرد و گفت: هیچ‌وقت نخواستم نان کسی را ببُرم».

سرانجام ناصر حجازی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در حین تماشای دیدار تیم فوتبال استقلال مقابل پاس همدان در روز آخر لیگ برتر به‌دلیل وخامت حالش به کما رفت و در حالی که از بیماری سرطان ریه رنج می‌برد، در تاریخ دوم خرداد همان سال در ساعت ۱۰:۵۵ صبح درگذشت. او در طول ۱۸ ماه بیماری هیچ‌گونه کمک دولتی را قبول نکرد. او دربارهب بیماریش و حضور مسئولان دولتی در کنار خود در بیمارستان گفته بود: «خیلی از مسئولان آمدند. من احتیاجی به کمک آنها نداشتم. آنها در اندازه این حرف‌ها نیستند که بخواهند به ناصر حجازی کمک کنند».

مراسم تشییع جنازه ناصر حجازی ابتدا قرار بود در سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰ برگزار شود که با درخواست‌های اهالی ورزش و فوتبال و هواداران او به دلیل اینکه عده بیشتری بتوانند در این مراسم شرکت کنند به چهارشنبه چهاردم خرداد موکول شد. همچنین قرار بر این بود که ناصر حجازی در ورزشگاه شیرودی تشییع شود که با مخالفت شورای تأمین روبه‌رو شد و مراسم تشییع به ورزشگاه آزادی انتقال یافت. در 

عده زیادی از شخصیت‌های ورزشی، سیاسی، و هنری به مناسبت در گذشت او پیام تسلیت فرستادند. سپ بلاتر در نشست ژوئن ۲۰۱۱ کنگره فیفا نام کسانی را برد که در سال گذشته از خانواده فوتبال درگذشته‌اند و در این میان نام ناصر حجازی هم از ایران مطرح شد و بلاتر با صحبت درباره ناصر حجازی به احترامش یک دقیقه سکوت در کنگره اعلام کرد. سایت فیفا هم در گزارش اختصاصی خود چنین آورد: «هفته اخیر، هفته‌ای بود که در آن مردی که با واکنش‌های ماورای صوت خود ایران را به دو قهرمانی جام ملت‌های آسیا در روز‌های اوج آن تیم در دهه ۱۹۷۰ رسانده بود، مردی که منچستریونایتد برای به خدمت گرفتن او تمایل داشت، مردی که دومین دروازه‌بان برتر آسیا در قرن بیستم شناخته شد و مهم‌تر از همه مردی که در طول ۶۱ سال زندگی‌اش متواضع، صادق و فروتن ماند، از میان دوستدارانش رفت».

سپ بلاتر، رئیس فیفا هم، با ارسال نامه‌ای به علی کفاشیان ابراز تاسف کرد و به طرفداران ناصر حجازی تسلیت گفت.

مرتضی پاشایی هم قطعه‌ای به نام «تو رفتی» را برای ناصر حجازی خواند و به او تقدیم کرد.

در برنامه نود به تاریخ دوم خرداد سال ۹۰ عادل فردوسی‌پور به مردم گفت که با فرستادن عدد یک، یاد حجازی را گرامی بدارید. به این برنامه بیش از چهار و نیم میلیون پیامک رسید. این تعداد پیامک یک رکورد جدید از لحاظ ارسال پیامک در یک برنامه تلویزیونی تا همین حالا در یک برنامه تلویزیونی محسوب می‌شود.

نظرات بینندگان