
سرویس تاریخ «انتخاب»: محمود فروغی فرزند محمدعلی فروغی نخستوزیر دوران پهلوی بود. وی فارغالتحصیل دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران و از کارمندان وزارت خارجه بود. او در دوران خدمت خود سرکنسول ایران در نیویورک، سفیر ایران در برزیل و سوئیس و آمریکا و افغانستان، معاون وزارت امور خارجه و کفیل وزارت امور خارجه بود.
واقعه مشهد واقعه بسیار فاجعهای بود که خیلی مردم تلف شدند و حالا شهرت داشت زنده زنده بگور کشیدند اینها دیگر کاری ندارم. یک سروصدای بینالمللی پیدا شد در آنموقع راجع به این جریان اوضاع واحوال من خیال میکنم با صحبت
س - سرحجاب بوده دیگر؟
ج- البته مقدمه حجاب بود برداشتن کلاه بود اول عوض کردن و شاپو کلاه فرنگی به سر گذاشتن بودش هنوز به حجاب نرسیده بود.
س - آن بهلول آنجا بوده؟
ج ـ بهلول آنجا بود. اینهم اگر جالب باشد برایتان بگویم بهلول میرود بالای منبر این صحبتها را میکند بعد فرار میکند به افغانستان؛ من از جمله صحبت هائی که از آن موقع کردم با اشخاص مختلف، کسانیکه مطلع بودند، مسأله در جامعه ملل هم مطرح شد و در جهان اسلام درست است که آن موقع این قدرت امروز را نداشت جهان اسلام ولی افکار جهان اسلام بالاخره یک نفوذی داشت.
کار به جایی رسید که تقریباً یک بازخواستی از دولت ایران شد که آخر کی مسئول کی بودی؟ یک کسی را میخواستند مسئول باشد و باید که تنبیه بشود باید شخصی باشد که شناخته شده باشد گمنام نباشد اسمی داشته باشد رسمی داشته باشد من خیال میکنم مرحوم اسدی قربانی این موضوع شد. یک روزی به طور نایب التولیه بود حرمتی داشتش در آذربایجان محبوب بود البته مسائل دیگری هم بود ولی اصل شاید این موضوع بود.
در پرانتز برایتان اضافه کنم این بهلول در افغانستان گرفتار و زندانی شد و من وقتی که سفیر شدم رفتم به افغانستان که تقریباً میشود ۳۰ سال، بله در حدود ۳۰ سال بعد از این یک روزی یا یک شبی بودش آمد در گوش من پیشخدمتی داشتیم در گوش من گفت آقا بهلول از زندان آمد بیرون، چطور شد بهلول از زندان آمد بیرون رفتیم تحقیق کردیم دیدیم بله بهلول آمد بیرون و فرارش دادند رفتش.
س- ۳۰ سال بعد این جریان؟
ج – بله؛ ۳۰ سال بعد
س- یعنی توی این مدت زندان بوده ایشان؟
ج - تمام مدت در زندان بوده. خب من خیلی ناراحت شدم ترسیدم که درمرکز هم یک سوء ظنی پیدا بشود که من حالا با آن قضیه، چون میدیدم که اصلاً در مرکز همهاش روی سوء ظن است صحبت سوء ظن ببرید که من آمدم بهلول را به آن حساب آزادش کردم رفته.
با صدراعظم افغانستان که اوهم بیچاره کشته شد خیلی نزدیک بودیم، بهش گفتم آقا این بهلول آخر چه جوری شد آزادش کردید؟ گفت خیلی خوب دموکراسی درست شده بود مجلس و وکلای شیعه فشار آوردند که بهلول چرا در زندان است ما هم هیچ دلیلی نداشتیم که بگوئیم این چرا در زندان است آزادش میکنیم. گفتم بهش خب آقا این حالا میرود آنموقع هم با روابط ایران و عراق تیره بود گفتم میرود در عراق خب یا در مصر جار و جنجال بر علیه ایران و گفت والله کسیکه ۳۰ سال در زندان افغانها باشد خیال نمیکنم دیگر چیزی ازش مانده باشد مثل اینکه حق هم با او بود برای اینکه ما دیگر اصلاً از او اسمی نشنیدیم.
س ـ درست است که ایشان پدر مهندس حق پرست است؟ ج- والله نمیدانم هیچ این را خبر ندارم ولی یک چیز میتوانم بشما عرض کنم که بهلولی در ژاپن دیده بودند بهلولی در رومانی نمیدانم بلغارستان آنها همه شایعه است یک کسی شاید خودش را به این اسم بهلول میگفته آن آقایانی که این را دیدند سوء نیتی نداشتند این حرف را میزدند ولی آن مردیکه خودش را جای بهلول معرفی میکرد نیست.
محمّدتقی بُهلول گنابادی (زاده ۲۶ خرداد ۱۲۸۹_ درگذشته ۷ مرداد ۱۳۸۴) مشهور به شیخ بهلول فیلسوف و از فقهای معاصر بود. نخستین برخورد سیاسی او برهمزدن مراسمی بود که در اول محرم به مناسبت حضور همسر رضاشاه و امانالله خان پادشاه افغانستان در باغ ملی سبزوار بر پا بود. او یکی از چهرههای مهم واقعهی گوهرشاد بود که پس از آن به افغانستان فرار کرد.