آغاز عصر تجدد در ایران و سپس پیدایی مشروطه، رواج
غربگرایی و بسیاری از مسائل دیگر، شماری از متدینین را آشفته کرد. از نظر
آنان دنیا گرفتار تغییرات شگفتی شده بود به طوری که ثبات قبلی از میان رفته
و مظاهر بیدینی آشکار شده و فساد و تباهی گسترش یافته است.
زبان مردم در این دوره، منبریهایی هستند که در شمار نخستین معترضان به این
اوضاع هستند. این اعتراض همزمان با استفاده از مضامین دینی و مذهبی است و
یکی از رایج ترین آنها برای اعتراض به وضع حاضر این است که علائم آخر
الزمان ظاهر شده است.
آشفتگی های بعد از عصر مشروطه و بعد از آن آغاز جنگ جهانی اول این وضعیت را
وخیمتر کرد. از یک سو رواج بیدینی و گسترش فساد و از طرف دیگر باز گذاشتن
روزنه امید دو سوی یک مشکل هستند که وعده ظهور نزدیک میتوانست هر دو طرف
را توجیه کند.
مؤمنان باید معترض به وضع موجود باشند و در عین حال، امید به نوری داشته باشند که از این روزنه به درون میتابد.
جستجو در متون این دوره گاه نمونههای خوبی از این منبرهای به دست میدهد.
کسانی که فریاد ظهور علائم ظهور را سر میدهند و برای آن شواهد آورده، از
روایات و دیگر قرائن اقامه دلیل میکنند.
یکی از برجستهترین این نمونه ها که هم منبری است و هم مؤلف، شیخ محمد واعظ
یزدی حایری ـ فرزند اسماعیل ـ است. وی آثاری در خصوص بحث ما دارد که بسیار
با ارزش و گویاست. وی کتابیبا عنوان «تباشیر المحرورین» به فارسی دارد که
طبع دوم آن در سال 1332 قمری در کربلای معلی در مطبعه الحسینی به انجام
رسیده است.
گفتنی است بر اساس آنچه روی صفحه اول آمده، وی ملقب به
صدرالواعظین بوده و قید شده است که این لقب از سوی حضرت حجت (ع) به مؤلف
داده شده است «الملقب من ناحیة الامام علیه السلام».
این اثر در پی چند اثر دیگر او نگاشته شده و همگی آنها مبحث ظهور و قریب
الوقوع بودن آن را بر اساس شروطی که به عنوان علائم الظهور در روایات آمده و
نیز با استمداد از مکاشفات دانیال در تورات که منبع اصلی این قبیل
پیشگوییهاست، مطرح کرده است.
چند نکته از مقدمه کتاب
اما آنچه در مقدمه این اثر آورده است، حاوی این چند نکته مهم است:
اولا ظهور نزدیک است، زیرا تا این زمان، 1075 سال از غیبت گذشته است. پنج سال آن حضرت حجت (ع) همراه پدرش امام عسکری (ع) بوده و 70 سال هم در غیبت صغری بسر برده است. اکنون هزار سال است که اصل غیبت واقع شده و بدین ترتیب نوعی نگاه هزارهگرایانه در ذهن مؤلف بوده است.
ثانیا این که فساد و تباهی همه جا را گرفته است. به نظر وی فساد از وقتی در ایران آغاز شد که ناصرالدین شاه از سفر فرنگ بازگشت و به دنبال آن پای روس و انگلیس در تهران باز شد و کلیساها ساخته شد و فواحش رسمیت یافتند. این مسأله نه فقط در ایران بلکه در کربلا هم که شهرتش همپای مکه است، شیوع یافته است. شراب فروشی و زنا دو پدیده ای هستند که به نظر وی محک ظهور فساد و تباهی هستند.
ثالثا این که ظهور حتما در
این دو سه سال یعنی بین 1332 ـ 1335ق رخ خواهد داد. وی می گوید بر اساس
محاسبه ای که آن را بر اساس مکاشفات دنیال انجام داده، ابتدا تصور می کرده
ظهور باید در سال 1329 ق باشد، اما بعدا دریافته است که یک «واو» را محاسبه
نکرده است. «واو» در حروف ابجد، عدد 6 را نشان می دهد و جمع آن با تاریخ
پیشگفته یعنی 1329 سال 1335 را نشان می دهد. بنابرین وی تأکید داد که ظهور
در همین دو سه سال اتفاق خواهد افتاد، هرچند تردیدی دارد که این ظهور، ظهور
خود آقا خواهد بود یا آن که فرجی دیگر حاصل خواهد شد.
در اینجا ابتدا مقدمه وی را آورده و سپس عناوین فصول دهگانه کتاب را ارائه
خواهم داد. باشد تا ان شاءالله فرصتی برای تصحیح نهایی تمام متن فراهم آید.
مقدمه مؤلف در باره قریب الوقوع بودن ظهور و علائم آن
کافه و عامه انام را مخفی و پوشیده نماند، سیما فرقه ناجیه و فئه زاکیه از
هفتاد و سه فرقه از امت حضرت خیر الانام که سیرت الهیه حضرت احدیت ـ جلّ
جلاله ـ بر این جاری و ساری گردیده و حکمت الهیهاش چنین اقتضا کرده است که
عبّاد و بندگان خود را اختبار و آزمایش و امتحان فرماید، و قسمی از اقسام
امتحاناتش این که حجت و خلیفه خود را مخفی و پنهان می دار،د و چنین زمانی
را فترت گویند، و این قسم امتحان در امت های سلف مکرر واقع گردیده، و آنچه
در اخبار از ائمه اطهار علیهم السلام است، مخفی بودن و غیبت حضرت مهدی ـ
علیه السلام ـ به قدری که تمام انبیاء غایب و پنهان بوده اند، باید برابر
گردد، و اینک از عمر مبارک بقیة الله هزار و هفتاد و پنج سال [می گذرد].
پنج سال با پدرش امام حسن عسکری علیه السلام. هفتاد سال غیبت صغری. هزار
سال از غیبت کبری.
و آنچه از اخبار و احادیث ظاهر و فهمیده می شود، قرب و نزدیک بودن ظهور آن
حضرت است، زیرا که تمام این فتنه ها و فسادها و خرابیها که امروز ظاهر و
باهر است، در اخبار و احادیث هست، و خبر داده اند که وقتی که چنین شد، باید
متوقع و منتظر بوده باشید، و بسیاری از آنها را در «سفینه الامان» و
«امتحان المؤمنین» و «مبشر الشیعه» تحریر نموده ایم.
و ظهور اختلاف در هزار و دویست و شصت بود، و ظهور کفر
در اسلام و اختلاط کفر و اسلام در سالی که ناصرالدین شاه از فرنگستان
برگشت، و راه آمدن و توطن نمودن روس و انگلیس در طهران باز شد، و عمارتها و
کلیسیاها به جهت خود بنا کردند در طهران، و بروز و ظهور منکرات و محرمات
در امامیین بود، هزار و دویست و نود و نه بود که مبلغی قرار شد زنهای زانیه
به دیوان اعلی بدهند که دیوان متعرض ایشان نشود تا آن که کشید به اینجا که
کشید، و رسید به ا ینجا که رسید که در کربلای معلی که منتظر نصف خلق روی
زمین است، و می توانم بگویم که شهرتش با مکه معظمه مساوی است بل افزون
یهودان بغدادی شراب می فروشند،و کسی مانع نیست و زن های فاحشه بر سر راه
زوار و غیره آمد مردم را به خود دعوت می کنند،و شبها آشکارا در کوچه ها
مانند حیوانات سفوه می نمایند
... اینک گوییم امید فرج از برای شیعی مذهبان در این دو سه سال قوی است،و
اخبار بسیار دلالت بل صراحت دارد تا سی و پنج [1335] لکن این فرج، ظهور خود
حضرت است یا قسمی دیگر،هنوز صریحا نتوان گفت. و از جمله آنهاست آنچه در
کتاب دانیال است که تاکنون به طور دقت آن را ملاحظه نکرده بودیم.
پس از ملاحظه بر خود لازم دانستیم که برادرهای دینیه خود را به تحریر و تحقیق آن بشارت دهیم،و در هزار و سیصد و بیست و چهار از خبری که از حضرت امام حسن عسکری (ع) در درة الباهره من اصداف الطاهره از کیدری رحمه الله مسطور است و احدی آن را نفهمیده بود،از تأیید الهی مطلبی را درک نموده، فهمیدیم، و نسخه مختصری از آن به هر هر بلدی از بلاد ایران فرستادیم. لکن در آن بود بشارت فرجی عظیم که ما پس از هزار و سیصد و بیست و نه تحریر نمودیم، لکن در آن حساب یک واو حساب نکرده بودیم که این ایام پس از دریافت بعضی از مکاشفات حضرت دانیال، به آن خبر رجوع نموده، دریافتیم که آن واو محسوب بوده است. پس از محسوب داشتن آن واو، هزار و سیصد و سی و پنج مطابق گردیده با کلام دانیال،و من الغرایب که آن مختصر تقریری که به اطراف فرستادیم بدون کم و زیاد در بعضی از کتبی که در این چند سال طبع کردند، درج نموده و این نکته را نفهمیدند تا این ایام که خود آن را فهمیدم، در این رساله تحریر نمودیم و تیمّنا و تبرّکا مقدّم داشتیم آن را بر تحریر مکاشفات حضرت دانیال علی نبینا و علیه السلام. (تباشیر المحررین، ص 5 ـ 7 (چاپ کربلا، سال 1332ق).
فصول دهگانه کتاب
این کتاب در ده بینش تنظیم شده است که هر کدام از آنها سرشار از نکات تازه در این باره است.
بینش اول در باره روایتی است از درة الباهره که بر اساس آن حروفی استخراج شده که عدد 1335 در می آید و به دنبال آن اشعاری از مؤلف:
ای گروه شیعه خودداری کنید / حضرت اسلام را یاری کنید
...ملک ایران چون زمین کربلاست / پر ز ظلم و آشوب و بلاست
عرضها ناموسها بر باد رفت / گوئیا احکام دین از یاد رفت
بینش دویم در تحریر و تقریری که در کتاب
دانیال است. وی پس از شرح آن، به این اشکال پاسخ داده است که نباید تصور
کرد این مطالب مربوط به بنی اسرائیل است، بلکه «محقق داریم فرجی عظیم از
برای شیعی مذهبان تا سی و پنج و بروز و ظهور منکرات و خرابیهای دینیه در
پس از هزار و دویست از هجرت و این اوایل ظهور مزغان [موزیکان] و آلات لهب و
لعب بود در ایران چنان چه خودم در هشتاد و هشت در طهران بودم و دیدم که از
برای تعلیم مزغان بر قطعه کاغذی معلم ایشان که مردی فرنگی بود نوشته بود و
هر یک بر مزغان خود جای داده بودند و اوایل آمدن اهالی دولت باطل بود در
طهران که ناصرالدین شاه چون از فرنگستان برگشت جماعتی را با خود آورد و
رخصت داد آمدن روسیها و فرنگی ها را به طهران. خورده خورده خلطه و آمیزش
بهم رسیده پاره ای از مردان و زنان مسلم او مسلمه نوکر و خدمتکار و دایه و
لـلـه فرنگی ها گشتند ...... [تا آخر که بسیار جالب گزارش کرده است].
بینش سوم در شواهد فرج در
این چند سال. در اینجا دو نوع شاهد را بر می شمرد. نخست احادیث و اخبار و
دیگری رموزاتی که متقدمین استخراج و استنباط کرده اند از جفر و علم اعداد و
مکاشفات.... سپس احادیثی که شاهد بر نزدیک بودن ظهور است را آورده است.
بینش چهارم در بیان خواب بخت النصر که شرح خوابی است از بخت النصر و تفاسیری که منجمان برای آن کردهاند.
بینش پنجم در بیان صحت و سقم بیان مذکور. در اینجا شرح مبسوطی از برخی از اشارات موجود در آن خواب به دست داده و وجود دو دولت را بر شیعه وسنی و دولتهای بزرگ متعلق به آنها تفسیر و تطبیق کرده است.
بینش ششم در بیان این که اهل اسلام چون به غیر اسلام رو آورند کفار با ایشان محاربه می کنند. در اینجا ضمن آوردن حدیثی رویگردانی مسلمانان از اسلام را سبب آن دانسته که کفار به محاربه ایشان بر میخیزند. شعری هم از خودش آورده که بند اولش این است:
ای شیعیان خون جگر / وی مسلمین دربدر / ای کودکان بی پدر
وی عاصیان خیره سر / ای مؤمنان ای مسلمان / تا کی در این خواب گران / یک لحظه بردارید سر.
بینش هفتم را با این عبارت آغاز میکند: اهل بینش و دانش را پوشیده نماند این که از برای ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه وقتی را معین نکرده اند، زیرا ندانستن آن از برای شیعیان اصلح بوده و الا پنهان نمی داشتند... لکن از مفهومات بعضی اخبار و فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام در این دوره روزگار که نمانده از علامت ها و نشانیها مگر علامت ها و نشانیهای قریبه سه احتمال داعی را به نظر میآید اول در این چند سال تا سال 1335 دویم چون عاشورا با نوروز یکی شود و این نیست مگر بعد از بیست و هفت سال دیگر، سیم این که مأه مأه آخر باشد به این معنی که گذشته باشد سه عشر و باقی مانده باشد هفت عشر و از نود نگذرد و به صد نرسد ....
بینش هشتم .... اهل بینش و دانش تمام این
علائم را بر سه قسم قرار دادهاند بعیده و متوسطه و قریبه. علامات بعید
واقع شده و گذشته، و علامت متوسطه نیز اکثری وقوع یافته، بعید نیست که
اواخر آنها باشد.....
بینش نهم : در این قسمت از سفیانی و تحولات شام در عصر پیش از ظهور است.
بینش دهم در خروج بنی الاصفر و ظهور و استیلای ایشانست بر بلاد اسلام. در
ذیل این بحث، از «خروج دجال» هم صحبت شده است. در جایی از آن شعری از مؤلف
آمده است که:
الا ای خفتگان بیدار گردید / از این خواب گران هشیار گردید....
و افزوده شده است: برادرهای دینیه ما بدانند که بدون حصول استعداد کامل و
تخلیه از رزائل به فضایل و کمالات انسانیه نتوان رسید و بدون زحمت و تزکیه
نفس به راحت و رحمت ایزدی واصل نتوان گردید.....