
دکتر احمد رشیدی نژاد؛ پژوهشگر ژئوپلیتیک: روز جمعه ۱۷ مرداد، ظاهراً ارمنستان در گامی مهم به منظور پایان دادن به دههها مناقشه با آذربایجان، حق توسعه انحصاری «کریدور زنگه زور» را که یکی از مهمترین مسائل فیمابین دو کشور بوده است، را به مدت ۹۹ سال به آمریکا واگذار کرده است. آمریکا نیز که در این بین نقش میزبان و میانجی را بازی میکرده است، متعهد شده است که با اجاره کریدور به یک کنسرسیوم خصوصی، زمینههای توسعهی زیرساختهای اقتصادی- ارتباطی آن را (راهآهن، خطوط لوله نفت و گاز، فیبر نوری و احتمالاً انتقال برق) فراهم آورد.
حامیان پروژه معتقدند که مسیر زنگزور میتواند بدون عبور از ایران و روسیه، مناطق آسیای مرکزی- خزر و قفقاز را به اروپا متصل کرده، با افزایش چند برابری ظرفیت ترانزیتی منطقه، درآمد قابلتوجهی را برای آنها به بار آورد. اما در تهران و مسکو، کارشناسان و دولتمردان با دیده تردید به آن مینگرند. به طوری که مقامات ایرانی چه پیشتر و چه بعد از اعلام توافق، بارها با قاطعیت مواضع خود را مبنی بر مخالفت با بازگشایی دالان زنگه زور ابراز داشتهاند. در واقع کشورهای قفقاز جنوبی بدون توجه به منافع سایر کشورهای منطقه از جمله ایران، راهبرد ترانزیتی جدید خود را پیش بردهاند. اقدامی که میتواند لااقل برای ایران از نظر ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک دارای اهمیت حیاتی باشد:
نخست، از جنبه ژئواکونومیک: ایران بهواسطه موقعیت ارتباطی خود همواره یکی از شاهراههای اصلی تجارت شرق- غرب(مثلاً جاده ابریشم) و شمال- جنوب(مثلاً کریدور شمال به جنوب) جهان بوده است. که کریدور حاضر با موقعیت سلبی خود، میتواند به مانعی برای تحقق اجرای آنها مبدل شده، ایران را از معادلات ترانزیتی جهانی کنار بزند. از سوی دیگر، و در نگاه منطقهای، به طور سنتی مرز ایران و ارمنستان، به دلیل کوتاهی و امنیت در دسترسی به بازاراهای گرجستان، روسیه و اروپای شرقی(از طریق دریای سیاه)، همواره نقشی ایجابی در جایگاه ژئواکونومیک ایران و بویژه ژئوپلیتیک انرژی داشته است. ایران سالهاست که تلاش میکند، تا از طریق ارمنستان گاز تولیدی خود را به اروپا برساند. اما گذرگاه شرق به غرب زنگهزور با انتقال گاز مناطق آسیای مرکزی- خزر و آذربایجان به ترکیه، ایران را در موقعیت انزوای ژئوپلیتیک انرژی قرار خواهد داد.
دوم، از جنبه ژئواستراتژیک: ارمنستان همواره به عنوان یک سد و حائل به منظور گسترش نفوذ رقبای ایرانی در مناطق خزر و آسیای مرکزی حائز اهمیت بوده است. از این منظر کریدور زنگزور فقط یک جاده نیست. این پروژه، بخشی از حلقهی فشاریست که میتواند به محاصرهی ژئواستراتژیک ایران بیانجامد. چرا که از یک سو با قطع دسترسی ایران به قفقاز، موجبات سلب نفوذ ایران در این منطقه فراهم خواهد شد و از سوی دیگر با گسترش احتمال حضور آمریکا، و متحدانش(ناتو، ترکیه و اسرائیل) در منطقه، موازنه قدرت به ضرر ایران رقم خواهد خورد. نباید از یاد برد که، از پس فروپاشی شوروی، اجرای پروژه دالان زنگزور از جمله استراتژیهای است که شاید بیش از آنکه مورد نظر آذربایجان باشد، مطلوب خاطر ترکیه است. چرا که از این طریق چشمانداز سیاست «عمق استراتژیک» ترکیه و شکلگیری «بلوک ژئوپلیتیک ترک» در قالب پانترکیسم دست یافتنیتر است. ترکیه با تلقی اینکه سر و هسته اصلی جهان ترک است، تنها از طریق دالان زنگزور است که میتواند به پیکره جهان ترک (آذربایجان و دیگر کشورهای ترک تبار آسیای مرکزی) متصل گردد. این خطر بویژه برای ایران و روسیه باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. چرا که با گسترش نفوذ ترکیه به سوی شرق، علاوه بر امکان حضور نظامی ترکیه و ناتو در دریای خزر و آسیای مرکزی، ممکن است در نهایت به پیوستن آذربایجان و ارمنستان و حتی فراتر کشورهای حوضه آسیای مرکزی به این پیمان نیز بیانجامد.