پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب ماموریت آمریکاییها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است.
آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.
انحصار دولتی دخانیات بر کلیه جنبه ها و مراحل این صنعت اعمال می شد و قبل از ورود ما به ایران دولت حق پخش محصولات دخانیات را تا پایان ١٩٤٤ به یک شرکت خصوصی داده بود. در پائیز ١٩٤٤ آقای نیک پی مدیرکل ایرانی دخانیات پیشنهاد کرد که این امتیاز خصوصی پخش در سراسر کشور لغو شود. بجای آن شرکتهای محلی تأسیس کردیم که بیشترشان مرکب از توتون فروشان داخلی بودند. در چند نقطه از جمله تهران، دسیسه ها و رقابتها کار را پیچیده ساخت ولی بطور کلی این گام در راه لغو انحصارات مورد استقبال عمومی قرار گرفت.
در زمینه حمل و نقل با کامیون، آقای شیلدز و دستیارانش با کمک تیمهای انگلیسی و امریکائی توانسته بودند اداره كل باربری راه را به طرز مشخصی تقویت کنند و در پائیز ١٩٤٤ شیلدز به من گزارش داد که اکنون ایران به اندازه کافی کامیون دارد و به عقیدۀ او وقت آن رسیده است که دولت کامیونهای خود را به بخش خصوصی بفروشد ولی تعیین نرخها و پاره ای اختیارات در وضع مقررات را از طریق نظارت بر توزیع لاستیک برای اداره کل باربری راه را حفظ کند. من این پیشنهاد معقول را به اطلاع دولت رساندم.
نظارت بر اتومبیلهای دولتی و لاستیک آنها که به طرزی چاره ناپذیر بر عهده ما واگذار شده بود، یکی از دردسرهای بزرگ ما را تشکیل می داد. این امر ما را با رانندگان تاکسی درگیر کرد که گروهی ناهنجار هستند. من کوشیدم روابطمان را با نمایندگان اتومبیل دار مجلس که به نحوی خستگی ناپذیر تقاضای لاستیک میکردند و اجازه مرکز تدارکات خاورمیانه و اداره کمکهای خارجی را برای اخذ چهل حلقه لاستیک به اندازه های بزرگ کسب کرده بودند نرمتر سازم. لذا نامه ای به مجلس نوشتم و تقاضا کردم خود مجلس امر تخصیص لاستیک را به عهده بگیرد. ولی از نامه من به طرز عجیبی استقبال شد. نمایندگان گمان کردند که من قصد دست انداختنشان را داشته ام. کمبودهای مداوم و خرابی اتومبیلهای دولتی روابط ما را با مقامات دولتی از دربار و نخست وزیر گرفته تا پائین به تلاطم درآورد. با این وصف همگی آنان در مجموع متوجه اضطراری بودن اوضاع شدند و ما هم به سهم خود مرکز تدارکات خاورمیانه و اداره کمکهای خارجی را برای صدور اجازه خرید اتومبیل در آمریکا تحت فشار قرار دادیم. سرانجام در اواخر سال ۱۹۴۴ اجازهای رسید که محدود به یکصد دستگاه اتومبیل مستعمل میشد.