پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» با انتشار يادداشتي از تغيير موضع ناگهاني
نتانياهو در قبال ايران و هزينههايي كه مواضع جنگطلبانه وي در قبال تهران
براي اسراييل داشته، انتقاد كرد. به گزارش فارس، بحث مقابله با برنامه
هستهيي ايران و حتي حمله نظامي به ايران تا چند ماه قبل تقريبا اصليترين
موضوع صحبتها و موضعگيريهاي «بنيامين نتانياهو» نخستوزير
رژيمصهيونيستي بود. تقريبا روزي نبود كه صحبتي از حمله به ايران از سوي
اسراييل مطرح نشود.
اين در حالي است كه موضوع هستهيي ايران تقريبا در تمام دوره نخستوزيري
نتانياهو مهمترين موضوع از نگاه وي بوده، و اكنون طوري برخورد ميشود كه
گويي هيچ خطر مهمي موجوديت اسراييل را تهديد نميكند، واقعا عجيب است.
نويسنده «هاآرتص» سپس عنوان ميكند همان چيزي كه نتانياهو را به برگزاري
زودهنگام انتخابات متقاعد كرد، وي را به كنار گذاشتن موضوع حمله نظامي به
ايران مجبور كرده است. وي چند فرضيه را براي اين سكوت نتانياهو مطرح ميكند
و مينويسد: به همين جهت بايد بفهميم پشت پرده سكوت نخستوزير چيست. آيا
او از اين جمعبندي خود كه سرنوشت اسراييل به نحوه مقابله رهبري آن با
موضوع ايران گره خورده، عقبنشيني كرده است؟
آيا او قصد خود را براي حمله به تاسيسات هستهيي ايران كنار گذاشته؟ آيا
اين واقعيت كه او موضوع ايران را كنار گذاشته، نشاندهنده تضعيف اين
راهكار، راهحلي جديد است يا به دليل فشار امريكا يا وجود يك كانال
ديپلماتيك محرمانه است كه نخستوزير از آنجا اقدامات خود را پيش ميبرد.
تغييرات اخير كه از قرار دادن چندين و چند ماهه موضوع ايران در صدر موضوعات
داخلي و حتي بينالمللي آغاز شد و نهايتا به سكوت تقريبا مطلق در اين
موضوع حتي در جريان تبليغات انتخاباتي رسيده، بسيار نامعقول است. يك جامعه
عادي نبايد اين حقيقت را ناديده بگيرد كه رهبرش مدتها موضوعي را به طرزي
غيرمعمول در صدر مسائل قرار ميدهد و راهكار نظامي را براي تقابل با آن
برميگزيند و حتي منابع مالي عظيمي به آن اختصاص ميدهد (كه آثار آن را
ميتوان در كسري بودجه ديد)، و با اين كار جوي ملتهب در جامعه ايجاد ميكند
و جهان را پيشبينيهاي هولناك پر ميكند و ناگهان بدون هيچ توضيحي براي
اين رفتار، كاملا از اين موضوع فاصله ميگيرد.
مبارزات انتخابات زمان خوبي براي ارزيابي توان نتانياهو براي رهبري است.
آيا او درباره تهديد هستهيي تهران و قرار دادن آن در صدر موضوعات درست فكر
ميكرد؟ آيا او راه صحيحي براي مقابله با آن برگزيد؟ آيا نتيجه به دست
آمده به بهاي پرداخت شده ميارزيد؟
نويسنده «هاآرتص» نهايتا اشاره ميكند كه اسراييل اكنون در وضعيتي است كه رهبرش در مواضع خود ثبات ندارد.
وي مينويسد پيش از اين «آويگدور ليبرمن» هم چنين مواضعي درباره تهديدات
«حماس» اتخاذ كرده بود و وزراي كابينه هم طوطيوار از وي تبعيت كرده و
مقامات اروپايي را به مسامحه با اين تهديد متهم كردند. «عوزي بنزيمان»
نهايتا نتيجه ميگيرد: وضعيت آنطور كه گفته ميشد، نيست.