کد خبر: ۹۰۱۶۲۹
تاریخ انتشار: ۳۹ : ۲۳ - ۰۲ دی ۱۴۰۴

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۵۲: شاهنشاه تلفن کرد که ببین چه عکسی پدرسوخته‌ها در روزنامه‌ها از من و هیوم (وزیر خارجه انگلیس) چاپ کرده‌اند؛ مثل اینکه من دارم به او تعظیم می‌کنم؛ باید پدر اینها را دربیاوری / از سردبیر روزنامه اطلاعات تا مسئول کانون خبرنگاران عکاس همه را گرفتم

یادداشت‌های اسدالله علم: به منزل برگشتم. به محض ورود شاهنشاه تلفن فرمودند که ببین چه عکسی پدرسوخته‌ها در روزنامه ها از من و هیوم چاپ کرده اند. مثل اینکه من دارم به هیوم تعظیم میکنم. باید پدر اینها را دربیاوری من فوری مشغول تحقیق شدم. معلوم شد یک وقتی شاهنشاه امر فرموده بودند هنگام تقدیم استوارنامه سفرا، عکسهایی که سفرا را زیاد در حال تعظیم نشان میدهد چاپ نکنند. به این دلیل... روزنامه [از دو عکس موجود] آن یکی را چاپ کرده است. باری به هر صورت همه مسئولین را از سردبیر روزنامه اطلاعات تا مسئول کانون خبرنگاران عکاس همه را گرفتم، تا ببینم نتیجه تحقیقات بعد چه می‌شود. ولی از این عمل خودم بسیار ناراحت هستم...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۵۲: صبح باز هم به اختصار شرفیاب شدم. سفیر مراکش را اوّل وقت ساعت ۸ صبح پذیرفته بودم (سفیر جدید). پیامی از پادشاه برای شاهنشاه داشت که وزیر دربار استدعای آمدن به ایران و شرفیابی دارد. به عرض رساندم، اجازه فرمودند. ساعت ۱۱ به سفیر تلفن کردم. پای تلفن به من گفت خوش به حال شما که چنین پادشاهی دارید که میتوانید فوری به او دسترسی داشته، تصمیماتی که میگیرد ابلاغ نمائید. معنی این حرف معلوم است که وای به حال ما! گو اینکه خودش خیلی شاهدوست است، ولی این گله‌ها را از پادشاه خود دارند. سر ناهار امروز وزرای [سنتو] CENTO شرفیاب بودند. من پهلوی الک هیوم وزیر خارجه انگلیس نشسته بودم. مدتی درمورد خاورمیانه صحبت می‌کردیم... گفتم آینده را چه جور میبینید؟ گفت وضع ارتش مصر از لحاظ اسلحه بسیار بد است چون شورویها نمی‌دهند. اسرائیل هم حالاها دست به حمله نمیزند. فکر میکنم [نه جنگ و نه صلح] no war, no peace برای مدت مدیدی ادامه پیدا کند.
 
به منزل برگشتم. به محض ورود شاهنشاه تلفن فرمودند که ببین چه عکسی پدرسوخته‌ها در روزنامه ها از من و هیوم چاپ کرده اند. مثل اینکه من دارم به هیوم تعظیم میکنم. باید پدر اینها را دربیاوری من فوری مشغول تحقیق شدم. معلوم شد یک وقتی شاهنشاه امر فرموده بودند هنگام تقدیم استوارنامه سفرا، عکسهایی که سفرا را زیاد در حال تعظیم نشان میدهد چاپ نکنند. به این دلیل... روزنامه [از دو عکس موجود] آن یکی را چاپ کرده است. باری به هر صورت همه مسئولین را از سردبیر روزنامه اطلاعات تا مسئول کانون خبرنگاران عکاس همه را گرفتم، تا ببینم نتیجه تحقیقات بعد چه می‌شود. ولی از این عمل خودم بسیار ناراحت هستم...
نظرات بینندگان