به گزارش «تابناک»؛ «اسکار هم مثل جشن سینمای گچساران است»؛ این
اظهارنظر یکی از مشهورترین نقل قول هایی است که شاید در طول تاریخ درباره کم اهمیت
بودن جایزه اسکار بیان شده و گوینده اش نیز در سطح رسانه های عمومی ایران به استهزا
کشیده شده است. جواد شمقدری صاحب این گفته های متفاوت اما حالا نظر دیگری دارد و
نه تنها بر اهمیت این جشنواره تاکید می کند، بلکه اصرار دارد که خودش این جایزه را
گرفته و به فرهادی داده است.
مسئول سینمای دولت در آخرین اظهارنظرش به فاصله هشت روز تا سالروز برنده شدن اسکار
توسط فرهادی، عنوان کرده: «در رابطه با اسکار هم چندبار گفتهام زمانی که قرار بود
مسئولیت سینمایی آن زمان را برعهده بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم اگر بخواهید در
یک جمله من را نصیحت کنید چه میگویید ایشان گفتند برو سینمای ایران را بینالمللی
کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خوب اینکار را انجام بده
و این اتفاق افتاد. خیلیها در این سی سال تلاش کردند اسکار بگیرند اما موفق نشدند
اما الان شد. آن سال که جدایی نادر از سیمین جایزه اسکار را گرفت میشد فیلم دیگری
به جشنواره جهانی برود و اسکار نگیرد و جدایی نادر از سیمین میتوانست در فجر انتخاب
نشود و اگر انتخاب میشد میتوانست جایزه نگیرد. اینها یک برنامهریزی بوده است...
در فرآیندی فیلمی انتخاب شد رفت و حمایت شد. برنامهریزی شد اما بعضیها منکر هستند
و میگویند برنامهریزی شده نبود، تصادفی بود. آنها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف
بدانند البته آنها در خیالات خودشان سیر میکنند... و ما طراحی کردیم و حتی لابیگری
کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد...
.»
شمقدری در حالی چنین
ادعای عجیبی را پیش کشیده که شواهد دقیقاً خلاف این مسیر را نشان می دهد. «جدایی
نادر از سیمین» همان فیلمی است که پس از سخنرانی فرهاد در جشن خانه سینما تا مرحله
لغو مجوز از سوی شمقدری و سجادپور پیش رفت و تحت فشار افکارعمومی مجوز ادامه
تولیدش صادر شد.
فیلم پیشین فرهادی همان فیلمی است که در جشنواره فیلم فجر بیست و
نهم، حقوقش تضییع شد و علی رغم موفقیت در چندین بخش، جایزه برترین فیلم به «جرم»
اثر متوسط مسعود کیمیایی تعلق گرفت. این فیلم همان اثری است که چندین رقیب برای
عدم معرفی اش به اصرار تراشیده شد و همان اثری است که تنها علایی رئیس بنیاد
فارابی پس از برنده شدن اسکار به استقبال عواملش آمد و وقتی قرار شد از سوی علایی مراسم
تقدیری برای این فیلم برگزار شود، با مخالفت روئسایش همراه شد!
اینکه تلاش شود جایزه ای به بزرگی اسکار که محصول رای بیش از پنج هزار سینماگر است و از سوی یک هیات داوران کوچک برگزیده نشده را مصادره به مطلوب کرد اتفاق عجیبی نیست اما اینکه اینچنین عمیق مصادره به مطلوب کرد و اسکار ار محصول دستور رئیس دولت و برنامه ریزی بلندمدت شمقدری خواند و حتی سهمی برای کیفیت فیلم و تلاش کارگردان نیز قائل نشد، واقعاً نیاز به اعتماد به نفس دارد؛ اعتماد به نفسی که می توان در سخنان اخیر رئیس سازمان سینمایی به خوبی لمس کرد. با این حال سوای سنگ اندازی ها و عدم حمایت ها در مسیر تولید و حتی پس از کسب اسکار برای فیلم فرهادی که نشان می دهد هیچ برنامه ریزی وجود نداشته و این اظهارات تنها جنبه تبلیغی دارد، فرهادی با کدام لابی برنده اسکار شد؟
پیش از ورود به این بحث باید تاکید کرد که جایزه گلدن گلوب که فرهادی برای جدایی نادر از سمیمین از آن خود کرد، به مراتب مهم تر از جایزه اسکار است، چرا که برای جایزه اسکار پنج هزار و چندصد چهره سینمایی رای می دهند و رای سینماگران درجه سه آمریکا تا اسکورسیزی و فوردکاپولا که همگی عضو آکادمی هستند، برابر محسوب می شود و نگاه عام و صنعتی تری نسبت به سینما دارد اما گلدن گلوب نگاه هنری تری دارد و منتخبینش نیز محصول رای بیش از 90 منتقد سینمایی است و به همین دلیل برد جایزه گلدن گلوب، به شدت بر برد جایزه اسکار برای یک فیلم تاثیرگذار است. برای لابی بردن اسکار اما چه ساز و کاری وجود دارد و شمقدری و همکارانش در وزارت فرهنگ و ارشاد چه باید می کردند تا امروز ادعای لابی برای بردن جایزه اسکار داشته باشند؟
در این زمینه طبیعتاً مهم ترین مسئله ای که می تواند منجر به بردن جایزه اسکار غیرانگلیسی زبان شود، برخورداری از یک فیلم دارای ساختار داستانی محکم و پردازش متفاوت سناریو است که صرفاً نگاه بومی را روایت نکند. بنابراین نخستین گام را فرهادی با همراهی تیم بازیگری، فیلمبرداری و صدابرداری و مجموعه اثرش برداشته و یک فیلم باکیفیت و روایتگر یک دغدغه جهانی را برای حضور بر پرده سینماها ساخته که مخاطب بین المللی نیز به عنوان یکی از دلمشغولی هایش با آن ارتباط برقرار میکند.
گام بعدی درخشش در جشنواره بین المللی است؛ جشنواره هایی که برخی سینماگران مطرح که بخشی از جمعیت چندهزار نفری آکادمی اسکار هستند نیز حضور دارند و علاوه بر فرصت تماشای فیلم فرهادی، به اهمیت بین المللی فیلم پی می برند. فرهادی تاکنون در جشنواره کشورهایی چون کانادا، انگلیس، ژاپن، چین، هند، روسیه، اسپانیا، فرانسه، آلمان، استرالیا، آفریقای جنوبی، ترکیه، ارمنستان و... صاحب جوایز بین المللی شد و به واقع این فیلم به قدر کفایت در مهم ترین رویدادهای سینمایی جهان دیده شد که آخرین و کلیدی ترین آنها پیش از اسکار، جایزه گلدن گلوب است و در خلال اکران بین الملل نیز از بسیاری از منتقدان مشهور رسانه های معتبر بین المللی امتیاز بالای 80 از 100 درصد کرد.
پس از این مراحل وزارت فرهنگ و ارشاد می توانست
گام اصلی در حمایت یا همان لابی برای برنده شدن نماینده ایران در اسکار را انجام
دهد. در این خصوص باید ابتدا اظهارات شمقدری را در آبان ماه نود مرور کرد که به 24
گفته بود: «جدا از کیفیت فیلم ها، این نکته هست که
فیلم بنینی هم (همچون بچه های آسمان) مال میراماکس بود. آنها به منافعشان فکر می
کنند. طبیعی بود که سعی شان را بکنند تا آن فیلم برنده شود چون
بچه های آسمان اگر اسکار می گرفت، فوقش 3 میلیون دلار بیشتر می فروخت اما فیلم
بنینی وقتی اسکار گرفت، خیلی فروخت. طبیعی بود که حجم تبلیغ اصلی شان را بگذارند
روی فیلم بنینی. با مزه است، بعد از مراسم، نماینده های سونی پیکچرز که ایستگاه مرکزی
(والتر سالس) را در اسکار داشتند، آمده بودند و می گفتند اینها به خاطر فیلم
بنینی، فیلم تو را زمین زدند و الا اسکار حق تو بود، اگر فیلم را به ما داده بودی،
مطمئن باش برنده اش کرده بودیم! می گفتند اینها فیلمت را قربانی کردند. حال می
خواهیم بگوییم اگر این پس زمینه و وقایع را در نظر بگیریم، دلیلی ندارد، دنبال
دلایلی سیاسی برای نامزدی بگردیم. در بخش انتخاب فیلم غیر انگلیسی زبان، حداقل 800
نفر از اعضای آکادمی (اسکار) در ایالت های مختلف باید فیلم را ببینند. کسی هم از
رای دیگری باخبر نیست. .. .».
بر همین اساس مهم ترین حرکتی که نهادی فرهنگی کشور می توانست انجام دهد، تلاش برای
دیده شدن فیلم توسط تعدادی بیشتری ازاعضای آکادمی اسکار است. بدین منظور دو امکان
وجود دارد؛ امکان نخست اینکه از طریق تبلیغ وسیع در مجلات مشهور سینمایی جهان
درصدد جلب توجه بیشتر صاحبین رای در اسکار برآمد که بعید به نظر می رسد شمقدری و
معاون وقت سینمایی وزارت ارشاد یک ریال در این حوزه هزینه کرده باشند. امکان دوم از
طریق وزارت امور خارجه و رایزنی های فرهنگی های مستقر در سفارتخانه های ایران می
توانست با اعضای آکادمی اسکار در کشورهای مختلف تماس برقرار کرده و ایشان را تشویق
به تماشای «جدایی نادر از سیمین» و حمایت از این فیلم نماید اما آیا کوچک ترین
گامی در این زمینه نیز برداشته شده است؟
در واقع این لابی برای توجه سینماگران جهان به فیلم و تماشای اثر که منجر به رای دادن به «جدایی نادر از سیمین» در رای گیری نهایی اسکار شده، صورت پذیرفته اما محل وقوع این لابی اشخاصی به جز شمقدری بوده اند؛ اشخاصی که به نوعی در اظهارنظر مجیدی نیز نقش شان مورد اشاره قرار گرفته و آن هم عوامل پخش بین المللی فیلم یا همان سونی پیکچرز است. به واقع به همان میزان که کیفیت و نگاه فیلم فرهادی در بردن یکی از انگشت شمار جوایز اسکار تاریخ سینمای آسیا مهم بود، نقش سونی پیکچرز به عنوان پخش کننده بین المللی این فیلم اهمیت داشت و لابی توسط آنها پذیرفته است.