پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مسعود فراستی می گوید بعد ار رفتن فریدون جیرانی تعصبش را به برنامه تلویزیونی «هفت» از دست داد.
زمانی که مسعود فراستی بعد از آنکه فریدون جیرانی از اجرای برنامه «هفت»
کنار گذاشته شد، همچنان منتقد ثابت برنامه باقی ماند، کمتر کسی تصور میکرد
به فاصله چند ماه فراستی هم وضعیتی مشابه جیرانی در اردیبهشت ماه سال 1391
بیاید و برای همیشه از «هفت» خداحافظی کند.
فراستی بعد از حضور در کنار محمود گبرلو مجری جدید برنامه به تصمیمی رسید
که دور از انتظار بود؛ او از «هفت» جدا شد و گفت اعتماد به گبرلو سادهلوحی
بوده است.
فراستی در گفتوگو با روزنامه اعتماد از ابتدای ورود به تنها برنامه تخصصی
سینمایی تلویزیون روایت کرد تا زمانی که دیگر صندلی خود را در «هفت» واگذار
کرد. بخش هایی از این گفتوگو را میخوانید:
- برنامه «دست به نقد» را شب عید سه سال قبل به شبکه چهار تحویل دادم. بحث
برنامه نقد بود و برنامه خوبی هم از آب درآمد. به برآورد رسیدیم که آنان
نصف برآورد من را تامین کردند و به این شکل من از برنامه بیرون آمدم.
فریدون (جیرانی) سریع فهمید. تماس گرفت و گفت بیا «هفت». به او گفتم این
برنامهیی که در این چند هفته دیدم به درد من نمیخورد. پیشنهاد دیداری داد
و همدیگر را دیدیم و به او گفتم برنامه تو پر از خبر و گزارش است و من این
تیپ آدم نیستم. او گفت باکس نقد متعلق به توست و تو آدم ثابت نقد برنامه
خواهی بود. آن طرف یا منتقد میآید یا فیلمساز. شرطهایم را از من پرسید و
من گفتم اولا کسی به من نگوید که چه کار کنم، مثلا چیزی را ملاحظه کنم و او
هم موافقت کرد. بحث مالی کردیم که خیلی ناچیز بود. کار را از نقد «طلا و
مس» شروع کردیم. نه فریدون فکر میکرد نه من که برنامه این طور به سرعت
بگیرد.
- در جریان برنامهها من توضیح دادم که با ساختار سینمای دولتی مشکل دارم و
فریدون هم کم و بیش به این خط آمد و در برنامهیی که من حضور نداشتم، یک
بیانیه خواند و اشاره کرد که سینمای دولتی با اشکالاتی که دارد نمیتواند
کارآیی لازم را داشته باشد. این مساله به خیلیها برخورد. دو مساله دیگر هم
اتفاق افتاد، یکی بحث «نارنجیپوش» داریوش مهرجویی بود.
مصاحبهای فریدون با مهرجویی انجام داد که ابتدا قرار بود بدون نقد پخش
شود. اتاق فکر برنامه با این روش موافق بودند، اما من همان موقع فهمیدم که
هم سر جیرانی کلاه رفته و هم سر اتاق فکر. علاوه بر این مصاحبه دو منتقد
موافق و سینهچاک مهرجویی یکی هامونی و یکی لیلایی در برنامه حاضر شدند و
درباره او سخن گفتند. فریدون در آن برنامه اعلام کرد آقای مهرجویی ورای نقد
است. نکته بعدی در همان برنامه گفتوگویی با مسعود دهنمکی بود. یکی از
موضوعاتی که فریدون در این بخش به آن اشاره کرد مربوط به فیلم «سیب و سلما»
بود. او شاید جمله را خوب نگفت و گفت، مومنین کجا هستند که این فیلم را
ببینند که هفتاد هزار تومان نفروشد. حرف غلطی نبود، اما احتمال میدهم که
نوع بیان حساسیتبرانگیز بود.
- به فریدون گفتم به خاطر زحمتی که کشیدیم باید این حضور را ادامه داد. من
به او گفتم برنامه مال توست و من حاضر نیستم برنامهای که مال کسی دیگر
است به واسطه کودتا به دست بیاورم. حتی بحث اجرای من را خود فریدون
پیشنهاد کرد و نپذیرفتم و بعد از رفتن او باز هم پیشنهاد شد و باز هم
نپذیرفتم.
- تعصبم را نسبت به «هفت» از دست داده بودم و این تعصب را فقط درباره بخش
نقد برنامه داشتم. پیش از اینها قبل از آنکه اجرای برنامه از سوی او (محمود
گبرلو) آغاز شود جلسهای با مجری جدید گذاشتم و مردانه و رو به او وارد
گفتوگو شدم. ساده و سادهلوحانه با او صحبت کردم. خسرو دهقان نسبت به
سادهلوحی من درباره مجری جدید برنامه مقصر بود زیرا با او صحبت کردم و گفت
او خیلی بچه خوبی است.
- نزدیک جشنواره شده بود و قرار شد با گبرلو گفتوگویی داشته باشیم. من
عادت به تلفن زدن به کسی ندارم، هیچ وقت من سوال نمیکنم این هفته چیست و
از آن طرف به من خبر میدهند. رسیدیم به اینکه امشب باید برنامه برود و هیچ
خبری به من داده نشده بود. متوجه شدم مجری برنامه تئوری خاص خود را درباره
نقد برنامه به مرحله اجرا درآورده بود. علاوه براینکه اسم من از تیتراژ
پایانی حذف شد. برنامه اول بدون حضور من اجرا شد و روز بعد مجری با من تماس
گرفت. من در مهمانی داوران بینالمللی جشنواره بودم. او گفت امشب به
برنامه بیا و من پرسیدم امشب در برنامه چه خبر است که گفت بحث حضور
بینالمللی سینمای ایران است. من گفتم نیستم. توضیحم در مقابل سئوال او این
بود که یا من منتقد ثابت برنامهام و گاهی هم نظر عمومی میدهم یا اگر من
منتقد ثابت نیستم، من نیستم. خیلی کوتاه این را گفتم و مجری برنامه گفت
اجازه بدهم تا با هم حرف بزنیم و من تاکید کردم این حرف پایانی من است. کات
تا الان که یکی، دو روز قبل اعلام کرد دیگر فراستی منتقد ثابت برنامه
نخواهد بود.