امیر محبیان - کارشناس مسائل سیاسی و منتقد اصولگرا - معتقد است اگر زمانی گفته میشد جریان اصلاحطلب "بینالعباسین" یعنی از عباس دوزدوزانی تا عباس عبدی است، حالا جریان اصولگرا هم "بینالرحیمین" است یعنی از یک طرف رحیم صفوی در این جریان قرار دارد و از طرف دیگر رحیم مشایی. محبیان درباره کاندیداتوری هاشمی، آن را پرهزینه میداند و معتقد است هاشمی ریسک نمیکند و کاندیدا نمیشود.
این فعال رسانهای همچنین میگوید احمدینژاد هم قائل به وجود جریان انحرافی است اما با تفسیر خاص خودش. محبیان بیان میکند که از نگاه احمدینژاد جریان انحرافی جریان منسوب به هاشمی رفسنجانی است که تلاش کرد کشور را از ریل انقلاب و امام خارج کند. او همچنین میگوید: اگر از احمدینژاد بپرسند به چه کسی رای میدهد، با توجه به احکامی که درباره مشایی صادر کرده است، بیگمان به او رای میدهد.
او همچنین شاخه تهران جبهه پایداری را در پی بهرهگیری از ظرفیت حمایت مردمی احمدینژاد میداند و در کنار اینها بر این باور است که برداشت قالیباف از توان اجرایی نیروهایش غلط است، چراکه نیروی اداری با نیروی سیاسی فرق دارد.
محبیان در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در ارزیابی از مسائل سیاسی کشور، با بیان اینکه "معتقدم تحولات جدی در عرصه سیاسی کشور رخ داده است و باید صورتبندی جدیدی از جریانهای سیاسی ارائه دهیم"، ابتدا به بررسی شرایط جریان اصلاحطلب پرداخت و اظهار کرد: در جریان اصلاحات محور اصلی همچنان آقای خاتمی و گرایش فکری ایشان است. آقای خاتمی تلاش میکند به نگرش خاص خود که "نه" به تندروی در هر دو جناح است، بتواند فضایی را برای اصلاحطلبان در صحنه انتخابات باز کند.
وی با بیان اینکه "خاتمی در پی این است که چراغ سبز نظام را دریافت و در عین حال سبزهای خواهان مشارکت را به سمت اصلاحات جذب کند"، گفت: خاتمی تلاش دارد در صورت افزایش فشارها به کشور بتواند به عنوان یک ظرفیت مورد استفاده قرار گیرد. آنها ادعا میکنند همچنان که در سال 76 با روی کار آمدن اصلاحطلبان، تهدیداتی مانند تهدید نظامی خنثی شد، بتوانند دوباره این نقش را ایفا کنند.
محبیان ادامه داد: در بخشی دیگر از جریان اصلاحات، جریان موسوم به سبزها پس از انتخابات 88 به عنوان یک رویکرد مطرح شد که خود به دو گروه تبدیل میشود؛ یک گروه از اینها سخنگویان و نمایندگانشان - که شامل برخی روزنامهنگاران و چهرههای سیاسی کشور و گاه منتسب به دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت بودند - جدا و از کشور خارج شدند و اکنون رویکرد تندتری اتخاذ کردهاند و گاه به سمت نوعی از تحریم میروند.
وی افزود: بخش دیگر که بخش معقولتر این جریان را شامل میشود، در پی این است که به جریان اصلاحات نزدیک شود و در این راستا حرکت کند تا بتواند در انتخابات حضور پیدا کند. این گروه چهرههایی دارد که در این زمینه تلاش میکنند و سعی دارند جریان کلی موسوم به سبز را مجددا به جریان اصلاحات تحت مدیریت آقای خاتمی پیوند بزنند.
این کارشناس مسایل سیاسی با اشاره به برخی چهرههای اصلاحطلب گفت: در جریان اصلاحات اشخاص دیگری مانند آقای عبدالله نوری و موسوی خوئینیها حضور دارند که هرچند جریان محسوب نمیشوند، اما چهرههای هستند که عملا در تصمیمگیریهای جریان اصلاحطلب منشاء اثرند. البته اختلافاتی هم در درون این جریان و میان خاتمی با موسوی خوئینیها و عبدالله نوری وجود دارد که روشن و البته طبیعی است. این شرایط میتواند در تصمیمگیری جریان اصلاحات برای هدایت کلی در انتخابات منشاء اثر باشد و آنها را به انتخابات نزدیک یا از آن دور کند یا مدیریت آقای خاتمی را بر جریان اصلاحات قدرتمندتر یا تضعیف کند.
محبیان اضافه کرد: در جریان اصلاحات، اشخاص و گروههای دیگری نیز مثل آقای محمدرضا عارف، محمد شریعتمداری و حسین کمالی که به عنوان کاندیداهای پراگماتیک مطرحند، حضور دارند که هدف آنها بیشتر این است که به تنها گزینه ممکن اصلاحطلبان تبدیل شوند، چراکه یکی از مسائل مهم در بحث انتخابات، فیلتر شورای نگهبان است. آنها تلاش میکنند وقتی که جریان اصلاحات نتواند کاندیدای مطلوب خود را عبور دهد، به عنوان کاندیدای موجود این نقش را ایفا کنند.
وی با بیان اینکه "حزب مردمسالاری تلاش میکرد از طریق طرح مناسک نقشی در جریان اصلاحات داشته باشد"، گفت: حزب مردمسالاری حتی تلاش داشت به عنوان تشکیلات آقای خاتمی عمل کند یعنی جایگزین تشکیلات حذف شده جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین باشد که عملا موفقیت چندانی کسب نکرد و نتیجه هم این شد که آقای کواکبیان را به عنوان کاندیدای خود مطرح کند.
محبیان در ادامه، درباره جایگاه هاشمی رفسنجانی در شرایط فعلی کشور ابراز عقیده کرد: جریان دیگری که در درون جریان اصلاحات تعریف میشود و اثرات خاص خود را داشته و مهم است، جریان آقای هاشمی است. آقای هاشمی بر اساس منش همیشگی خود تلاش میکند فراتر از دو جناح عمل کند و برنامههایی که مطرح میکند، هر دو جریان را در بر داشته باشد.
دبیرکل حزب نواندیشان ایران اسلامی با بیان این اعتقاد که "معتقدم در میان کاندیداهایی که مطرح شدهاند، تنها کسی که صاحب گفتمان است آقای هاشمی است"، گفت: ایشان با طرح گفتمان "دولت وحدت ملی" از مدتها پیش این مساله را مطرح کرده و عملا شاهدیم کاندیداهایی که مطرح میکنند به نحوی گوشه چشمی به همین گفتمان دارند. تلاش آقای هاشمی این است که مدیریت توأمان جریان اصولگرا و اصلاحطلب را حول مدل دولت وحدت ملی داشته باشد. گفتمان آقای هاشمی با شعار "نه" به احمدینژاد و بازسازی وجهه نظام در داخل و خارج برای خروج از بحران است.
محبیان ادامه داد: حدس من این است که آقای هاشمی در بین کاندیداهای موجود جریان اصولگرا، آقای ولایتی را بیشتر تایید میکند؛ البته شاید نظر اول ایشان آقای ناطق نوری بود که پس از تصمیم آقای ناطق مبنی بر کاندیدا نشدن، آقای ولایتی در اولویت قرار گرفت. هرچند آقای ولایتی پرهیز دارد و تلاش میکند نزدیک به جریان آقای هاشمی دیده نشود و شاید تشکیل ائتلاف 1+2 نیز برای همین است که از هاشمی فاصله بگیرد و به جریانهای درون اصولگرایان نزدیکتر شود.
وی افزود: از طرف دیگر آقای هاشمی افرادی را برای جریان اصلاحطلب معرفی کرده است که دو نفر از کارگزاران هستند یعنی آقای نجفی و جهانگیری که هر دو نزدیک به دیدگاههای آقای هاشمی هستند. از سوی دیگر، حسن روحانی نیز فعال شده و این سه نفر با هم پیش میروند تا معلوم شود کدامیک میتواند نظر اصلاحطلبان را به خود جلب کند. البته حسن روحانی تلاش میکند فراتر از دو جریان عمل کند چون مشی او تقریبا شبیه مشی آقای هاشمی است ولی در عین حال خواهناخواه درون دستهبندی جریان اصلاحات قرار میگیرد.
این کارشناس مسایل سیاسی درباره احتمال کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی نیز ابراز عقیده کرد: حدس میزنم آقای هاشمی چنین ریسکی نکنند، مگر اینکه شرایط بسیار ویژهای در آستانه انتخابات بوجود آید. البته تحریکات بسیاری نیز انجام گرفت تا آقای هاشمی وارد صحنه انتخابات شود. تحلیل کسانی که بویژه از بیرون در این جهت تلاش میکردند و میکنند، این است که اگر آقای هاشمی کاندیدا شود یا تایید صلاحیت میشود یا نه؛ اگر تایید نشود یک بحران ایجاد میکند مبنی بر اینکه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تایید نشد و از سوی دیگر اگر تایید شود، مشکلاتی که پیش میآید این است که آقای هاشمی مورد تایید نظام خواهد بود یا نه؟ پیروز میشود یا نمیشود؟ تمام اینها کانالهای بحرانی میشود که روی نظام سنگینی میکند و در نتیجه از این جهات روی این موضوع سرمایهگذاری کرده و میکنند.
محبیان خاطرنشان کرد: فکر میکنم برداشت خود آقای هاشمی نیز تاکنون این بوده است که برای نظام هزینهزایی نکند، ضمن اینکه آن را ریسکی برای خود تلقی میکند.
وی در پاسخ به اینکه "چرا از کاندیداتوری هاشمی به عنوان ریسک یاد میکنید؟" اظهار کرد: آقای هاشمی سرمایه این نظام است و من جز کسانیام که ایشان را جزو سرمایههای این کشور میدانم و برای فکر و تدبیرشان با وجود انتقاداتی که دارم، ارزش قائلم اما معتقدم اگر هاشمی وارد کانالهای بحران شود آسیب میبیند و این آسیب نه به نفع اوست و نه نظام.
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه گفتوگوی خود، درباره عنوان "کاندیدای نظام" که برخی در مورد کاندیداهای احتمالی جریان اصلاحات مطرح میکنند اظهار کرد: فارغ از اینکه این نگاه در نظام وجود دارد یا نه، این نوع نگاه غلط است. هر نظامی در پی کنترل فضای سیاسی سرزمین خود است و این طبیعی است و اگر نظامی دنبال این نباشد غیرعادی خواهد بود، اما برخی به جای کنترل فضا به دنبال کنترل اشخاص میروند که این اشتباه است.
محبیان با بیان اینکه "نظام سیاسی باید فضای سیاسی را کنترل کند به صورتی که هر حرکتی که انجام میشود ریشههای نظام را تقویت و دشمنان نظام را ناامید کند"، افزود: این حرکتی است که هر نظامی انجام میدهد. مدیریت فضای سیاسی باید به گونهای باشد که هرکس با هر دیدگاهی که وارد شد چارهای جز حرکت در چارچوب منافع کشور و مخالفت با معارضان نداشته باشد.
محبیان تصریح کرد: اگر نظام نتواند فضای سیاسی کشور را کنترل کند و مدیریت فضای کشور در دست دیگران یعنی معارضان و مخالفان و دشمنان باشد، در این صورت به سمت کنترل اشخاص میرود که در این برهه حتی کبریتهای بیخطر هم در محیطهای بحرانزا تبدیل به خطرناکترین افراد میشوند. بنابراین من اساسا این مدل را قبول ندارم.
وی همچنین ابراز عقیده کرد: معتقدم نظام باید به دنبال کنترل فضای سیاسی برود و اگر بتواند به درستی این کار را انجام دهد و اگر امثال موسوی و کروبی هم در این فضا قرار بگیرند، چارهای جز حرکت در ریلی که نظام تعیین کرده و آن ریل قانون است، ندارند اما اگر نظام نتواند فضا را به درستی کنترل کند، خودیترین افراد هم خود را تابع شرایطی میبینند که ممکن است آنها را به مسیری ببرد که در مقابل نظام بایستند؛ بنابراین سرمایهگذاری روی افراد درست نیست. نظام باید با تمام قوا روی فضای سیاسی و تثبیت قانون به عنوان ریل اساسی کشور سرمایهگذاری کند تا هرکس از هر جریانی آمد در چارچوب خطوط نظام باشد.
محبیان در ادامه گفتوگوی خود با ایسنا، درباره جریان اصولگرا گفت: برخلاف آنچه قبلا مطرح میشد مبنی بر اینکه جریان اصلاحطلب متکثر و طیفگونه و جریان اصولگرا یکپارچه و بدون تفاوت دیدگاه است و همه آنها مثل سربازان مطیع عمل میکنند، این دیدگاه غلط است و جریان اصولگرا هم مثل جریان اصلاحطلب دارای دیدگاههای متفاوتی است. اصلا جریان زنده باید دارای اختلاف دیدگاه باشد.
این منتقد اصولگرا افزود: اگر زمانی گفته میشد جریان اصلاحطلب "بینالعباسین" یعنی از عباس دوزدوزانی تا عباس عبدی است، جریان اصولگرا هم "بینالرحیمین" است یعنی از یک طرف رحیم صفوی در این جریان قرار دارد و از طرف دیگر رحیم مشایی و این اصلا بد نیست بلکه من آن را مثبت میدانم.
وی با بیان اینکه "از سال 76 که اصولگرایان با شوک پیروزی اصلاحطلبان روبرو شدند، تحولاتی در میزان تاثیرگذاری مراجع تصمیمگیر در جریان اصولگرا بوجود آمد"، خاطرنشان کرد: این بحران در سالهای 84 و 88 هم تکرار شد و نتوانستند آنچه را که به عنوان هدف دنبال میکردند، بدست آورند. در جریان اصولگرایی جریاناتی بوجود آمد که بر نظامهای ثابت و مستقر طغیان کردند و حرف خود را زدند و معمولا نتیجه هم گرفتند. یکی از اینها جمعیت ایثارگران بود که در سال 84 کاندیدای خود را معرفی کرد و آقای احمدینژاد از دل آن بیرون آمد؛ هرچند خود احمدینژاد هم بعد تحت حمایت جمعیت ایثارگران بودن را برنتافت، چراکه این جمعیت به سمت آقای قالیباف چرخش کرد. گروه دیگر، جبهه پایداری بود که به نحو دیگری حرکت کرد و به عنوان یک جریان مستقل به حرکت خود ادامه داد.
محبیان با بیان اینکه "اصولگرایان سنتی کسانی هستند که مرجعیت فکری جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) را پذیرفتهاند"، اظهار کرد: گرداننده این جریان تا حدود زیادی آقای مهدویکنی است. این جریان یک جریان اهل تعامل است یعنی رادیکالیسم از این جریان بیرون نمیآید. کاندیداهایی که منتسب به این جریان هستند، افرادی همچون پورمحمدی، ولایتی، متکی و حتی شاید باهنر را شامل میشود.
دبیرکل حزب نواندیشان ایران اسلامی ادامه داد: اصولگرایان سنتی در پی این هستند که با استفاده از ظرفیت ریشهدار این جریان که استخواندارترین جریان اصولگرا محسوب میشود، بتوانند منشاء اثر شوند و کاندیدای خاص خود را داشته باشند و دیگران را به دنبال خود بکشانند، هرچند شوکهایی (شوک دوران اصلاحات و احمدینژاد) که وارد شد موجب شده است رفتار جامعتین محافظهکارتر شود. البته بعید نمیدانم جامعه مدرسین در انتخابات آینده به دعوت به حضور و مشارکت گسترده مردم در انتخابات اکتفا کند که به نظرم صحیح هم نیست و باید جدیتر وارد صحنه شوند و فارغ از نتیجه انتخابات، به عنوان یک جریان اصیل حضور یابند.
این کارشناس مسائل سیاسی درباره نگاه اصولگرایان سنتی به هاشمی رفسنجانی و احتمال حمایت از وی نیز گفت: نگاه اصولگرایان سنتی به آقای هاشمی همواره احترامآمیز بوده است، ضمن اینکه انتقاداتی داشتهاند. اما خط قرمز اینها نسبت به آقای هاشمی به پررنگی خط قرمز جبهه پایداری یا جمعیت ایثارگران نیست بلکه خط اینها زرد است. من فکر نمیکنم الان هم به سمت وحدت با آقای هاشمی بروند یعنی در واقع با آقای هاشمی گفتوگو دارند نه تعامل و تخاصم.
وی با بیان اینکه "معمولا خروجی جامعتین جریانهای عقلگرا و معتدلی بوده است"، درباره دیگر جریانهای اصولگرا گفت: بخش دیگر در جریان اصولگرا و نامزدهای مطرح اصولگرایان تکنوکرات هستند. این افراد کسانیاند که روی سابقه و توان مدیریتی خودشان سرمایهگذاری میکنند، کسانی مثل آقای قالیباف و آقای رضایی که یکی در سطح مدیریت اجرایی در سطح شهر تهران فعالیت میکند و دیگری خود را به عنوان اقتصاددان معرفی میکند و معتقد است دارای ایده و طرحهایی برای کشور است. اما هر دوی اینها با وجود اینکه یک سیستم تشکیلاتی دارند، مثل جبهه ایستادگی که از محسن رضایی حمایت میکند یا قالیباف که تیمهای متفرقهای را به دور خود جمع کرده است، نگاهی هم به این دارند که حمایت تشکلهای سیاسی قدرتمند را به سمت خود جلب کنند.
محبیان با بیان اینکه "در زمینه تلاش برای جلب حمایت گروههای سیاسی قدرتمند، بیشتر آقای قالیباف فعال است"، افزود: در سال 84 کاندیدای جمعیت ایثارگران به عنوان یک جمعیت نوپا، آقای احمدینژاد بود ولی بعد به سمت آقای قالیباف چرخش کردند که البته قرین موفقیت هم نبود. به مرور شاهد این بودیم که پس از مطرح شدن آقای حدادعادل، جمعیت ایثارگران و پس از آن جمعیت رهپویان، حداد را اولویت دادند و قالیباف به عنوان کاندیدای درجه دو مطرح شد. قالیباف نگاهی به آرا و درجه مقبولیت خود در نظرسنجیها میکند و ادعا دارد که توان مدیریتیاش خوب است و در مقابل آقای حدادعادل ضمن اینکه چهره متعادل و آرام و عالمی است، اما در عین حال دارای توان مدیریتی نیست.
وی در ادامه ابراز عقیده کرد: یک آسیبشناسی به ما نشان میدهد که افرادی که مدیر هستند و تشکیلاتی را زیر دست خود دارند، مثل جاسبی در زمان گذشته و آقای قالیباف در زمان حال، برداشتشان از توان اجرایی نیروهای خودشان تا حدودی غلط است. آنها نیروی اداری را با نیروی سیاسی اشتباه میگیرند. این افراد اگر از تشکیلات خود خارج شوند نیروی اداریشان تابعیت یک نیروی سیاسی را نخواهد داشت. قبل از انقلاب میگفتند یک چریک برابر 10 نیروی عادی است و یک نیروی سیاسی هم برابر 100 نفر عادی میتواند فعالیت کند. اینها نیروی سیاسی لازم را ندارند و به همین علت در پی آنند که جمعیت ایثارگران و رهپویان را به سمت خود جلب کنند.
این فعال رسانهای همچنین خاطرنشان کرد: مساله دیگر این است که جمعیت رهپویان ممکن است کاندیدای خود را داشته باشد یعنی آقای زاکانی هم ممکن است کاندیدا شود که البته این اقدام میتواند تبعاتی داشته باشد. یکی از این تبعات این است که دو کاندیدای آنها یعنی حدادعادل و قالیباف به سه کاندیدا تبدیل شود و اختلافی میان جمعیت ایثارگران و رهپویان به وجود آید چون جمعیت ایثارگران بر روی آقای حداد به صورت جدی ایستاده است یا روی قالیباف سرمایهگذاری شده است. داخل رهپویان هم ممکن است اختلافاتی بوجود آید مثلا آقای فرید حدادعادل - فرزند غلامعلی حدادعادل - ممکن است با حذف شدن پدرش تصمیم بگیرد از این جمعیت خارج شود.
محبیان با بیان اینکه "شعار جمعیت ایثارگران و رهپویان بیشتر «نه» به احمدینژاد، «نه» به هاشمی، «نه» به اصلاحطلبان و «نه» به اصولگرایان سنتی است که مجموعهای از چهار «نه» را گرد هم آوردهاند"، تصریح کرد: در این جریان البته تلاشهایی هم شد که میان حدادعادل و قالیباف جمع کنند که طرح عاقلانهای هم بود؛ برای مثال با توجه به آرا، یکی رییسجمهور شود و یکی معاون اجرایی که به نتیجه چندانی در این زمینه نرسیدند.
این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: مساله دیگری مطرح است مبنی بر اینکه بحث رجل مذهبی در این دوره بصورت جدیتر مطرح شده است، بدین معنا که رییسجمهور باید رجل سیاسی - مذهبی باشد. ممکن است شورای نگهبان سوال کند که آیا قالیباف، رضایی و ... رجل مذهبی هستند یا نه! شاید بگویند حدادعادل ترجمه قرآن نوشته و رجل مذهبی محسوب میشود. اینها مسائلی است که ممکن است مورد سوال واقع شود و در نتیجه باید منتظر باشیم تا تفسیر شورای نگهبان را در مورد رجل مذهبی در این دوره ببینیم.
وی در ادامه تحلیل شرایط سیاسی جریان اصولگرا، به جبهه پایداری اشاره کرد و گفت: جبهه پایداری از همان ابتدای تاسیس به نظر میرسید که بذرهای اختلافی درون خود، در نقاطی که تعریفشان را مشخص نکردهاند، دارد. یکی از این نقاط اختلاف، دولت بود، یعنی وقتی با جریان موسوم به انحرافی صفبندی میکردند، نمیگفتند منظورشان از این جریان چیست یا کیست و مثلا اگر منظورشان آقای مشایی است، حمایتهای احمدینژاد از او را چطور توجیه میکنند؟
محبیان اضافه کرد: البته برخی میگفتند که ما جریان انحرافی نداریم بلکه حلقه انحرافی داریم، اما درباره اینکه این حلقه چیست و کیست و موضع آنها در مقابل حمایت دولت از آن چیست، چیزی نمیگفتند. نکته دوم این است که نقش آقای محصولی چیست؟ آیا حامی است؟ لیدر است؟ نقطه وصل بین این جریان و دولت است؟ همین مساله که مشخص نشد، تبدیل به نقطه اختلاف گشت. برخی افراد نزدیک به این جریان نگران بودند نکند حمایت آقای محصولی آنها را از لحاظ سیاسی به خطوطی بکشاند که موافق نظرشان نیست، لذا دو جریان در درون جبهه پایداری به وجود آمد.
وی با تقسیمبندی جبهه پایداری به دو شاخه تهران و شاخه قم ادامه داد: گروهی که تحت هدایت و پذیرش مرشدیت آیتالله مصباح عمل میکردند، مواضع رادیکالتر و ایدئولوژیکتری نسبت به جریان موسوم به انحرافی گرفتند و آقای مصباح با همان قدرتی که از احمدینژاد حمایت میکرد با همان قدرت از او انتقاد کرد و پیروان ایشان همین کار را انجام دادند و موضع شفافتری در این باره نسبت به شاخه تهران جبهه پایداری گرفتند.
محبیان تصریح کرد: شاخه تهران جبهه پایداری در پی این است که از ظرفیت حمایت مردمی از آقای احمدینژاد - که معتقدند کم هم نیست - بهرهگیری کنند تا کاندیدای خود را پیروز گردانند و به همین علت ممکن است این شاخه با دولت جوش بخورد و این در صورتی است که کاندیدای اصلی آقای احمدینژاد تایید نشود، یعنی نقطه اتصالشان پس از عدم تایید مشایی و تفاهم روی شخص دیگری مثلا الهام خواهد بود.
وی گفت: شعار هواداران آیتالله مصباح یا به اصطلاح چپهای جبهه پایداری «نه» به اصلاحات، «نه» احمدینژاد، «نه» به هاشمی و «نه» به اصولگرایان سنتی است که شباهت زیادی بین آنها و جمعیت ایثارگران و رهپویان وجود دارد و البته همین شعار مشترک موجب شد به یکدیگر نزدیک شوند و نشستی بین جمعیت ایثارگران و رهپویان با آیتالله مصباح به وجود آید اما از مجموع اخبار به دست آمده که آقای مصباح تمایلی به وحدت به هر قیمت ندارد و تمایل دارد که کاندیدای خاص خود را داشته باشد.
این کارشناس مسائل سیاسی ابراز عقیده کرد: با توجه به خصلتهایی که از جبهه پایداری سراغ داریم، کاندیدای این گروه باید سعید جلیلی باشد که شباهت زیادی با نوع نگاه آنها دارد و در عین حال زمینههایی مثل سادهزیستی را نیز دارد. البته آقای لنکرانی هم مطرح است اما نمیدانیم از موانع چگونه عبور خواهد کرد.
محبیان با بیان اینکه "هرچند احمدینژاد اعلام کرده دولت برنامهای برای انتخابات ندارد و در دولت لحظهای به انتخابات فکر نکردهاند اما ما به عنوان تحلیلگر سیاسی باید بنا را بر این بگذاریم که در ذهن ایشان تفکری درباره این مسائل وجود دارد و هواداران ایشان بیبرنامه نیستند"، افزود: به نظر میرسد شعار هواداران احمدینژاد هم «نه» به اصلاحات، «نه» به هاشمی و «نه» به اصولگرایان سنتی باشد و از مجموع شواهد و قرائن بدست میآید که اگر از احمدینژاد بپرسند به چه کسی رای میدهد، با توجه به احکامی که درباره مشایی صادر کرده است، بیگمان به او رای میدهد.
دبیرکل حزب نواندیشان ایران اسلامی ادامه داد: پرسشی مطرح است که اگر شورای نگهبان آقای مشایی را رد کرد چه؟ برداشت آقای احمدینژاد این است که به چه علت رد کند؟ اگر بگویند به خاطر جریان موسوم به انحرافی و از آقای احمدینژاد بپرسند آیا به این جریان قائلاید؟ حتما میگوید قائلم؛ حالا اگر بپرسند جریان انحرافی از نظر شما چیست؟ میگوید زمانی که دولت کارگزاران سر کار آمد تلاش کرد کشور را از ریل انقلاب و امام خارج کند و ما بعد از روی کار آمدن این جریان را اصلاح کردیم و دلیلی ندارد دوباره کشور را به اینها بدهیم، لذا اقای احمدینژاد مصادیق جریان انحرافی را «دیگران» میداند نه جریان حامی دولت.
وی همچنین اظهار کرد: آقای احمدینژاد معتقد است که شورای نگهبان شواهدی علیه آقای مشایی ندارد و اگر دارد رو کند و با وجود این اگر "مصطفی معین" میتواند از حکم حکومتی بهره بگیرد ما چرا نتوانیم؟ در سیاست هم هیچ چیز ناممکن نیست. الان احتمال استفاده از حکم حکومتی در صورت رد صلاحیت مشایی از سوی شورای نگهبان، با توجه به ذهنیت جامعه و شورای نگهبان پایین است ولی صفر نیست.
این فعال رسانهای در ادامه، به اقدام احتمالی احمدینژاد درصورت رد صلاحیت مشایی به عنوان گزینه اول دولت اشاره کرد و گفت: برداشت آقای احمدینژاد با توجه به نگاه مهندسی خاصش این است که باید طرح جایگزین داشته باشد. آقای احمدینژاد از خود میپرسد اگر مشایی نشد پس چه کسی؟ حتما در این مورد میاندیشند که کسی باشد که شرایط لازم را داشته باشد. شرط اول اینکه از فیلتر شورای نگهبان بتواند عبور کند. دوم، اطاعت بیشتری از نوع نگاه احمدینژاد داشته و با باورهای او همسو باشد و سوم اینکه بعد از آنکه پیروز شد کوس استقلال نزند و مسیر دیگری را نرود که این قسمت خیلی سخت است و معمولا نمیشود از این جهت روی کسی سرمایهگذاری کرد.
این کارشناس مسائل سیاسی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ایسنا، درباره پایگاه طبقاتی و اجتماعی جریانهای سیاسی مختلف اظهار کرد: جریان اصلاحات روی طبقات متوسط و نسبتا مرفه یا جریانهای اعتراضی و نخبگان جامعه سرمایهگذاری کرده است. آقای احمدینژاد از همان ابتدا توده مردم را هدف گرفت و به نظر میرسد به دنبال این است که با تودههای مردم ارتباط برقرار کند و نیازهای آنها را هدف قرار دهد.
محبیان افزود: قالیباف و محسن رضایی و برخی دیگر، نگاهشان بیشتر به مردمی است که احساس میکنند بیش از هر چیز سوءمدیریت به آنها لطمه زده و اگر یک مدیر قوی بیاید میتواند مشکلات آنها را حل کند؛ بنابراین بیشتر به طبقات متوسط نگاه میکنند. اصولگرایان سنتی نیز طبقاتی از اجتماع را که نگاههای ایدئولوژیک دارند مورد توجه قرار میدهند.
وی خاطرنشان کرد: در مورد گرایشهایی که میتواند رای ایجاد کند، اگر به شرایط مردم نگاه کنید میبینید بیشتر دغدغهها اقتصادی است که شرایط خاص جامعه مثل تحریمها یا سوءمدیریت بوجود آورده است. البته اینکه فرد فقط شعارهای اقتصادی بدهد، کفایت نمیکند و پارامترهای مختلفی مطرح است. مجموعه پارامترها موجب میشود که با یک سوگیری اقتصادی رنگ شعارهای اقتصادی پررنگتر شود، هرچند بعید نیست که برخی با ترکیبی از رنگ اقتصادی و دیپلماتیک پیامشان را به مردم ارسال کنند.
محبیان همچنین، به مطرح شدن بحثهای مختلف درباره شعار «زنده باد بهار» اشاره کرد و گفت: این جمله شعار هواداران آقای احمدینژاد است و ایشان تلاش دارد این جمله به شعار عمومی تبدیل شود تا بتواند بدون حمایت از کاندیدای خاص و صرفا با تکرار این شعار، پیامش را به مردم بدهد.
این تحلیلگر مسایل سیاسی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با خبرنگار سیاسی ایسنا، در واکنش به اظهارات اخیر حبیبالله عسگراولادی درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی اظهار کرد: با توجه به شناختی که از آقای عسگراولادی دارم معتقدم ایشان به دنبال بازی کردن نبوده بلکه دیدگاه خود را مطرح و به عنوان امر ایدئولوژیک و اعتقادی به آن نگاه کرده است و تا به آنجا بر سر دیدگاه خود ایستاد که کمرش دوتا شد اما حرفش دو تا نشد.
وی افزود: سخنان آقای عسگراولادی مبنی بر اینکه "من از جنبه آن جهانی به این مساله مینگرم"، میتواند درستتر باشد تا برداشتهایی که مبتنی بر بازیهای سیاسی است. نه سن آقای عسگراولادی و نه شأن ایشان او را به عنوان یک بازیگر تقلیل نمیدهد.
محبیان با بیان اینکه "معتقدم فارغ از ماهیت سخنان، زمان، زمان مناسبی برای طرح این دیدگاه نبود"، اظهار کرد: ایشان در حوزه سیاست مجتهد است و علاوه بر آن ما باید استقلال رای را به رسمیت بشناسیم. برداشت ایشان این است که روندی که در حال طی شدن است مبنی بر اینکه کسانی را که سرمایههای نظام هستند، یا در بستر توطئهانگاری که افراد را نفوذیهای بیگانگان در داخل کشور میدانیم یا آنها را حذف میکنیم و در واقع تاریخ انقلاب را ابتر میکنیم، درست نیست. آقای عسگراولادی ضمن اینکه معتقدند برخورد قداستوار با سرمایههای نظام نباید کرد، از آن سو هم برخورد حذفی را درست نمیدانند.
این منتقد اصولگرا در ادامه، به اظهارات اخیر نماینده ولی فقیه در سپاه و بکار بردن عبارت "مهندسی معقول و منطقی انتخابات" به عنوان وظیفه ذاتی سپاه و و مفهوم آن و واکنشهای پس از آن اشاره و اظهار کرد: مسئولانی که در شرایط و مناصب خاصی هستند باید بیشتر دقت کنند. صحبتهای عوامانه اگر توسط خواص زده شود آسیبهای بسیاری دارد و جمع کردن آن دشوار است. این جمله که سپاه بخواهد انتخابات را مهندسی کند - با وجود اینکه فرد ممکن است آن را با نیت دیگری مطرح کرده باشد - برداشت مردم ممکن است برداشت خوبی نباشد.
وی افزود: سپاه به عنوان یک جریان انقلابی در پی این است که حرکت نظام توسط دشمنان به حرکت ضدانقلاب تبدیل نشود اما دخالت در انتخابات و از بین بردن حقوق مردم یا تحمیل کاندیدایی بر مردم، نه جزو وظایف سپاه و نه جزو اهداف و برنامههای آن نیست. وظیفه سپاه این است که از مرزهای عقیدتی انقلاب دفاع کند اما این به معنای دخالت یا مهندسی انتخابات و از بین بردن جمهوریت نظام نبوده، نیست و نمیتواند باشد اما در عین حال آحاد سپاهی هم دارای دیدگاههای خود هستند.
محبیان در ادامه، در واکنش به اظهارات آیتالله جنتی درباره تایید یا رد صلاحیت برخی افراد خاطرنشان کرد: هر فردی که در مقام قضاوت قرار میگیرد یا بر حسب موقعیتی که دارد به عنوان قاضی باید قضاوت کند، لازم است از ابتدا هر کلام خود را با شاخص و شاقول عدالت بسنجد. اگر من احساس کنم که بیش از ورود به محکمه یک قاضی، آن قاضی حکم ذهنیاش را در مورد من صادر و مرا محکوم کرده است، با شک در مورد عدالت او وارد محکمه میشوم و این درست نیست.
وی تاکید کرد: شورای نگهبان در مورد انتخابات حکم قضاوت دارد و وظیفهاش بسیار حساس است و باید مراعات کنیم که به عدالت اعضای شورای نگهبان خدشهای وارد نشود و خودشان هم بیشتر از همه باید مراقب این مساله باشند.
محبیان همچنین با بیان اینکه "معتقد نیستم کشور در شرایط بحرانی است"، گفت: بحران تعریف خاص خود را دارد و زمانی رخ میدهد که مسئولان، کنترل و مدیریت کشور را از دست داده باشند اما امروز در کشور ما امکان مدیریت و منابع لازم برای حل مشکلات وجود دارد.
دبیرکل حزب نواندیشان ایران اسلامی با اشاره به تشدید تحریمها علیه کشورمان اظهار کرد: مشکلاتی که وجود دارد طبیعی است، چراکه قدرت بزرگ جهانی یعنی آمریکا و همپیمانان آن از طریق فشارهای اقتصادی تلاش دارند تا در نگرش جمهوری اسلامی ایران تغییراتی بوجود آورند که منافع آنها را تامین کند. البته سوءمدیریتها نیز در مشکلات کشور بیتاثیر نیست.
محبیان درباره برخی گمانهزنیها درباره تکرار حوادثی مانند حوادث سال 88 در انتخابات 92 ابراز عقیده کرد: اینکه کسانی یا جریاناتی در پی این هستند که انتخابات آتی ما را به یک نقطه شروع برای بحران دیگری تبدیل کنند، از نظر عقلی قابل قبول است و چنین احتمالی وجود دارد. وظیفه ما این است که از گردنهها عبور کنیم.
این کارشناس مسایل سیاسی در پایان گفتوگوی خود یادآور شد: از ابتدای انقلاب اسلامی با توجه به شرایطی که پیش روی ما قرار گرفته است، آمادگی پیدا کردهایم که هر لحظه ممکن است بحرانی رخ دهد و هرجا که قدم بگذاریم ممکن است مینی توسط دشمن کار گذاشته شده باشد، بنابراین باید هوشیار عمل کنیم و همواره آماده باشیم.