پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : زن جوان وقتي با مرد طلافروش درگير شد براي سرقت کيف او دو موتورسوار اجير کرد اما نقشه اش با قتل پايان يافت.
به گزارش مهر، شامگاه 25 بهمن امسال از طريق مركز فوريتهاي پليسي110، وقوع يك فقره”زورگيري منجر به قتل” در خيابان نبرد شمالي، خيابان مونسان به كلانتري121 سليمانيه اعلام شد.با حضور مأموران كلانتري 121 و تيم بررسي صحنه اداره دهم در محل و انجام تحقيقات اوليه مشخص شد فردي به نام”حسين. ش” 39ساله با ضربات چاقو از سوي قاتل يا قاتلين به قتل رسيده است.
با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع”قتل عمد” و به دستور قاضي سپيدنامه، بازپرس شعبه دهم دادسراي ناحيه 27 تهران، پرونده براي رسيدگي تخصصي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز رسيدگي به پرونده، کارآگاهان اداره دهم به تحقيق از اهالي محل و شاهدان صحنه زورگيري پرداخته و در همان مراحل اوليه تحقيقات اطلاع پيدا کردند که دو سرنشين يک دستگاه موتورسيکلت آپاچي سفيد رنگ، قصد سرقت کيف همراه مقتول را داشته که با مقاومت مقتول روبه رو شده که در حين درگيري، يکي از سرنشينان موتورسيکلت با استفاده از چاقو چندين ضربه به ناحيه کمر و دست مقتول وارد و بدون موفقيت در سرقت کيف دستي همراه مقتول و به علت حضور مردم در محل، متواري شده اند.
با تحقيقات به عمل آمده از شاهدان صحنه جنايت، کارآگاهان اقدام به چهره نگاري تصاوير متهمان متواري کرده و همزمان، در تحقيقات ميداني تعدادي از کسبه و اهالي محل عنوان داشتند که سرنشينان موتورسيکلت سفيد رنگ پس از ارتکاب جنايت و در زمان فرار از محل جنايت، زن جواني را در ابتداي کوچه سوار موتورسيکلت خود کرده و به همراه اين زن، به سرعت از محل متواري شده اند.
با توجه به اظهارات برخي شاهدان جنايت در خصوص حضور يک زن جوان در صحنه فرار عاملان جنايت، کارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقيقات خود اطلاع پيدا کردند که مقتول چند ساعت پيش از مرگ خود و در مغازه طلافروشي محل کار خود، با زن جواني درگيري لفظي داشته است. بلافاصله تصاوير دوربينهاي مداربسته مغازه طلافروشي مورد بررسي قرار گرفت و زمانيکه تصاوير به دست آمده از زن جوان داخل طلافروشي، به شاهدان صحنه فرار متهمان نشان داده شد زن جوان مورد شناسايي قرار گرفت.
با شناسايي هويت زن جوان به نام”فاطمه. م” 25 ساله، کارآگاهان با شناسايي محل حضور وي در منزل يکي از بستگانش در خيابان مونسان، وي را يک ساعت پس از وقوع جنايت دستگير و براي انجام تحقيقات به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل کردند.
فاطمه پس از حضور در اداره دهم، با تأييد درگيري خود و مقتول در داخل مغازه، به کارآگاهان گفت: پس از درگيري داخل مغازه، در خيابان مولوي به صورت اتفاقي مسير حرکت يک دستگاه موتورسيکلت با دو سرنشين را گرفته و با معرفي مقتول به عنوان سارق، از سرنشينان موتورسيکلت درخواست کمک کرده و به آنها پيشنهاد دادم که در صورت سرقت کيف دستي مقتول، مبلغي را به عنوان دستمزد به آنها خواهم داد. پس از قبول پيشنهادم، به همراه آنها به سمت مغازه مقتول رفته اما وي در مغازه حضور نداشت. سرانجام پس از مدتي چرخيدن در کوچه و خيابانهاي حوالي مغازه، مقتول را در خيابان پيروزي مشاهده و بلافاصله وي را به موتورسواران نشان داده و خود نيز از موتور پياده شدم و از موضوع قتل هيچ اطلاعي نداشتم و آنها نيز عنوان داشتند که موفق به گرفتن کيف دستي نشدند.
با توجه به اظهارات متهم و شاهدان صحنه، کاراگاهان با چهره نگاري تصاوير دو متهم متواري پرونده، در مراجعه به محل جنايت و بررسي دقيق محل وقوع درگيري موفق به شناسايي تعدادي از مغازههاي محل درگيري به ويژه يک مغازه طلافروشي شدند که مجهز به دوربينهاي مداربسته بودند. بلافاصله تصاوير دوربينهاي مداربسته زمان جنايت مورد بررسي قرار گرفته و کارآگاهان موفق به شناسايي موتورسيکلت آپاچي سفيد رنگ شدند.
با شناسايي مالک موتورسيکلت و در ادامه تحقيقات، کارآگاهان اطلاع پيدا کردند که اين موتورسيکلت به صورت قولنامه اي به فردي به نام”مجيب. م” 17 ساله فروخته شده که بر اساس اطلاعات به دست آمده نامبرده در منطقه شوش، در زمينه فروش ضايعات وسايط نقليه مشغول به کار است. با شناسايي”مجيب” از سوي متهم پرونده و معرفي وي به عنوان راننده موتورسيکلت، کارآگاهان اداره دهم مجيب. م را در عصر ششم اسفند دستگير و به اداره دهم منتقل کردند.
وي پس از دستگيري به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات اوليه خود، حکيم 21 ساله را به عنوان عامل اصلي جنايت معرفي کرد. با شناسايي محل سکونت وي در يک ساختمان در حال ساخت در منطقه آجودانيه، اين متهم نيز در همان روز دستگير و در تحقيقات اوليه، به ارتکاب جنايت اعتراف کرد.
متهم پرونده با تاييد اظهارات فاطمه، در اظهارات اوليه خود عنوان داشتند که قرار بود تا در صورت سرقت کيف دستي متعلق به مقتول، فاطمه يک دستگاه لب تاپ به آنها به عنوان دستمزد بدهد !!! که سرانجام به علت آنکه موفق به سرقت کيف دستي نشدند، متهم نيز تنها مبلغ 25 هزار تومان به هر دو متهم پرداخت کرده بود.
متهم اصلي پرونده در ادامه اعترافات خود و در تشريح زمان درگيري به کارآگاهان گفت: به همراه مجيب، با موتور در حال حرکت بوديم که ناگهان زن جواني جلوي ما را گرفت و عنوان داشت که يکي از بستگانش کيفش را گرفته و به او بازپس نميدهد و به اين بهانه از ما درخواست کمک کرد. به همراه متهم حرکت کرده و به در مغازه مقتول رفتيم اما وي در مغازه حضور نداشت. به همين علت دوباره، هر سه به سمت خيابان پيروزي رفته و سرانجام مقتول را در خيابان مشاهده کرديم. پس از پياده کردن فاطمه، خودمان در ابتداي کوچه محل گذر مقتول ايستاده تا او به ما نزديک شود. زمانيکه مقتول به ما نزديک شد، من از موتور پياده شده و به سمت وي رفتم و به منظور گرفتن کيف دستي با او درگير شدم. ابتدا ميخواستم کيف را بگيرم اما مقتول مقاومت کرد. با چاقويي که همراه خود داشتم چند ضربه به کمر و دستانش زده و به علت حضور مردم در محل بدون آنکه موفق به سرقت کيف بشوم به سرعت سوار موتور شده و چند متر دورتر، پس از سوار کردن فاطمه هر سه نفر به سمت ميدان خراسان رفته و در آنجا، پس از گرفتن 25 هزار تومان از فاطمه، وي را در حوالي ميدان خراسان پياده کرده و از محل دور شديم.
سرهنگ کارآگاه آريا حاجي زاده معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعترافات صريح هر سه متهم پرونده، از سوي بازپرس پرونده قرار بازداشت موقت براي هر سه متهم پرونده صادر و تحقيقات در خصوص شناسايي انگيزه واقعي درگيري مقتول و فاطمه و همچنين تحقيقات تکميلي در خصوص ارتکاب ديگر جرايم مشابه از سوي متهمان زورگيري منجر به جنايت، در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است.