پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : دکتر «لوران بريزندين» گفت: تفاوتهاي ذاتي بين مغز زنان و مردان يکي از علتهاي پرچانگي زنان در مقايسه با مردان است.
موضوعي هست که يک نيمه جمعيت دنيا همواره آن را مطرح ميکنند اما نيم ديگر جمعيت قاطعانه ردش ميکنند: زنان بيشتر از مردان صحبت ميکنند.واقعيت اين است که زنان تقريباً سه برابر مردان صحبت ميکنند. يک زن متوسط، روزانه 20 هزار کلمه صحبت ميکند که تقريباً 13 هزار کلمه از يک مرد متوسط بيشتر است.زنان همچنين با سرعتي بيشتر از مردان حرف ميزنند و وقتي سفره دلشان را براي دور و بري هايشان باز ميکنند از شنيده شدن صداي خودشان لذت ميبرند.اين مطالب، نتايج بخشي از تحقيقاتي هستند که در کتاب نوشته شده يک روانپزشک زن به آنها اشاره شده است.
دکتر «لوران بريزندين» گفت: تفاوتهاي ذاتي بين مغز زنان و مردان يکي از علتهاي پرچانگي زنان در مقايسه با مردان است.وي در کتاب «ذهن زنان» نوشت: در مغز زنان، در مقايسه با مردان، سلولهاي بيشتري به گفتار اختصاص يافته اند؛ و اين يکي از دلايلي است که باعث ميشود زنان راحت تر باب گفت وگو را باز کنند، بيشتر صحبت کنند و احتمالاً توانايي بيشتري در مهارتهاي کلامي داشته باشند.حتي اگر اين دليل هم براي توجيه پرحرفتر بودن زنها کافي نباشد، يک تفاوت فيزيولوژيکي ديگر بين زنان و مردان وجود دارد:
تنها عمل صحبت کردن باعث شارش انبوهي از پيکهاي عصبي در مغز زنان و ايجاد نوعي حالت «نشئه احساسي» در آنها ميشود، حالتي که دانشمندان آن را مشابه احساس اوجي ميدانند که فردي معتاد به هروئين پس از مصرف مواد، تجربه ميکند.دکتر بريزندين که خود را طرفدار جنبش زنان معرفي ميکند معتقد است اين تفاوتها از رحم مادر آغاز ميشوند، يعني همان زماني که هورمون مردانه «تستسترون»، مغزِ در حالِ شکل گيري جنين مذکر را قالب بندي ميکند.نتيجه اين فرايند اين است که پسرها و مردها کمتر از همتايان مونثشان صحبت ميکنند و يا کمتر براي ابراز احساساتشان تلاش ميکنند.
بريزندين که در شهر سانفرانسيسکو صاحب کلينيکي به نام «هورمون و خلقوخو» است، نوشت: زنها يک بزرگراه هشت بانده براي پردازش هيجانات دارند، اما مردها تنها يک جاده کوچک شهري براي اين کار دارند.بريزندين که کتابش را بر اساس کارهاي باليني و تحليل بيش از 1000تحقيق علمي به رشته تحرير آورده گفت: «چيزي به نام مغز تک جنسيتي وجود ندارد.»او معتقد است که زنان و مردان دنيا را کاملاً متفاوت ادراک ميکنند و شايد با کسب بينش درباره همين تفاوتهاست که آنها ميتوانند ارتباطات سالمتر و بهتري را با يکديگر برقرار کنند.