در سال های 1980 بود که برای نخستین بار نگرانی هایی در مورد اهداف هسته ای کره شمالی مطرح شد. این زمانی بود که کره شمالی تلاش می کرد، ماهیت صلح آمیز برنامه های هسته ای خود را به اثبات برساند. کره شمالی در آن سال ها به پیمان منع اشاعه هسته ای ملحق شد و ضمن تعهد به دنبال نکردن اهداف هسته ای نظامی ، اعلام کرد تمامی جزئیات برنامه های هسته ای اش را به اطلاع بازرسان بین المللی می رساند.
بلومبرگ در گزارشی در این زمینه ادعا می کند، ایران در همان سال هایی که کره شمالی برای اثبات صلح جویانه بودن اهداف هسته ای خود تلاش می کرد، برنامه های هسته ای خود را از جامعه بین المللی پنهان کرد و این در حالی بود که یکی از اعضای ان پی تی به شمار می رفت. کره شمالی نیز مانند ایران پس از مدتی با ادعاهای جامعه بین المللی در خصوص تسلیحاتی بودن اهداف هسته ای خود مواجه شد. کره شمالی در واکنش به این اتهام ها بازرسان بین المللی را به بهانه های واهی اخراج کرد. و مانند ایران شروع به ساخت تاسیساتی کرد که از طریق آنها مواد هسته ای با کاربرد دوگانه صلح آمیز و نظامی، تولید می شود. موادی که برای تولید بمب ضروری و برای تولید انرژی هسته ای صلح آمیز غیر ضروری به شمار می روند.
از سال 1994، برنامه های هسته ای کره شمای شدت بیشتری گرفت و به نقطه غیر قابل بازگشت نزدیک شد. در این زمان بود که آمریکا و متحدانش به فکر یافتن راهی برای متوقف کردن کره شمالی افتادند و گزینه هایی مانند قطعنامه های شورای امنیت، تحریم های اقتصادی و جنگ ، یکی پس از دیگری مطرح شد.
توافق مقدماتی
نتیجه تمامی تلاش های آمریکا و دیگر قدرت های جهانی یک توافق مذاکره ای با کره شمالی بود. آمریکا پذیرفت تا برای کره شمالی تجهیزات و مواد مورد نیاز ساخت یک راکتور هسته ای را ارسال کند و کرده جنوبی نیز تامین کننده سوخت این راکتور باشد. در مقابل کره شمالی نیز موافقت کرد تولید مواد هسته ای را به شرط حفظ سوخت هسته ای تولید شده و سایت های هسته ای متوقف کند. این توافق تنها گام نخست بود. کره شمالی بعدها تمامی عملیات تولید مواد هسته ای ر ا متوقف و تجهیزات هسته ای را از سایت هایش خارج کرد تا آمریکا تحریم ها را لغو کرده و روابط را به حال عادی باز گرداند.
اما این توافق در سال 2002 شکسته شد، زمانی که یک دیپلمات آمریکایی، کره شمالی را به تلاش برای ساخت تاسیسات غنی سازی اورانیوم متهم کرد. به دنبال این اتهام زنی، صادرات نفت به کره شمالی متوقف شد و آمریکا نیز از ساخت راکتور هسته ای در کره شمالی دست کشید. سپس، همانگونه که همه می دانند، کره شمالی از مواد هسته ای و سایت های هسته ای اش برای تولید بمب هسته ای استفاده کرده و نخستین سلاح را در سال 2006 آزمایش کرد.
این تجربه چه درسی برای آموختن در مورد ایران دارد؟ سال گذشته، آمریکا و متحدانش در گروه 1+5 ( آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) ، طرحی را به ایران شامل همکاری های محدود اقتصادی و فنی ارائه دادند. آنها در مقابل این پیشنهاد از ایران خواستند غنی سازی اورانیوم با خلوص 20 درصد را متوقف کرده ، و ذخایر تولید شده را نیز به خارج از کشور انتقال دهد.
مهمترین بخش این توافق این بود که ایران می توانست سایت های هسته ای خود را برای غنی سازی اورانیوم با خلوص پایین ، باز نگاهدارد. گزارش های حاکی از آن است که پیشنهادی مشابه در مذاکرات قزاقستان نیز به ایران ارائه خواهد شد.
اما این توافق مقدماتی با ایران تنها گام نخست در یک روند است. پس از این توافق، طرف ها باید به سوی یک توافق جامع گام بردارند که باید شامل لغو تحریم ها و عادی سازی روابط باشد.
توافق مشابه
این توافق بسیار مشابه آن چیزی است که در مورد کره شمالی اتفاق افتاد. کره شمالی و ایران وجهه تشابه های بسیاری دارند. پس از توافق با کره شمالی، رهبران این کشور با مقادیر قابل توجهی پلوتو نیوم باقی ماندند که از سوخت راکتور ها به دست آمده بود و می توانست در صورت فرآوری بیشتر در ساخت 6 بمب هسته ای کارایی داشته باشد. پیشنهاد ارایه شده به ایران نیز می تواند ذخایر کافی برای ساخت 6 بمب هسته ای را در اختیار ایرن قرار دهد.
البته ، کره شمالی از ذخایر مورد برای فرآوری بیشتر و تولید بمب استفاده کرد. و اکنون پرسش اینجاست که چرا ایرن نباید این اقدام را انجام دهد؟ آیا دلیلی وجود دارد که این بار تجربه ایران با کره شمالی متفاوت باشد؟
اشتباهی که در مورد کره شمالی وجود داشت، این بود که بر خروج تمامی مواد هسته ای تولید شده از این کشور، تاکید نشد و کسی بر خارج شدن تجهیزات از تاسیسات کره شمالی، پافشاری نکرد. آمریکا توافقی را انجام داد که فشار را بر رهبر کره شمالی کمتر کرد اما موجب شد پتانسیل خطر به قوت خود باقی بماند. کره شمالی نیز به توافقی با آمریکا دست یافت که در آن توانایی خود برای ساخت سلاح هسته ای را از دست ندارد. به بیان بهتر کره شمالی در موقعیتی قرار داشت که می توانست در هر زمانی برنامه های هسته ای خود را از سر بگیرد.
در صورتی که ایران توافق مقدماتی را بپذیرد، در شرایطی به مراتب بهتر از کره شمالی قرار خواهد داشت. ایران تولید سوخت را متوقف نخواهد کرد و تنها باید غنی سازی اورانیوم را محدود کرد . به این ترتیب ذخایر مورد نیاز برای ساخت یک سلاح کوچک در ایران باقی می ماند. علاوه بر این به موجب این توافق پیشنهادی، ایران نباید تجهیزات را از سایت های هسته ای خارج کند و مانند کره شمالی می تواند در هر زمانی فعالیت های هسته ای خود را از سر بگیرد.
اما تجربه کره شمالی نشان داد که توافق های مقدماتی از این دست، کارآمد نخواهد بود، چرا که در صورتی که تولید سوخت هسته ای در ایران ادامه پیدا کند، به عنوان یک حق مشروع از نگاه تهران غیر قابل بازگشت خواهد بود.
از سوی دیگر به محض اینکه چنین توافقی، حاصل شود، این تنها توافقی خواهد بود که به دستآمده، چرا که فضای بحرانی تحت تاثیر آن آرام می شود. افکار عمومی نیز به این سمت هدایت خواهد شد که اوضاع آرام است. نتیجه این روند، کاهش حمایت از تحریم های اعمالی علیه ایران خواهد بود و در چنین شرایطی، انگیزه های تهران برای برداشتن گام های دیگر کاهش یافته و شانس هر گونه توافق جامع از بین می رود. به بیان دیگر ایران نیز در همان راهی قدم می گذارد که کره شمالی در آن حرکت کرد.
پیش از هر گونه توافق نیمه کاره با ایران؛ دیپلمات های آمریکایی و اروپایی باید بر این نکته پافشاری کنند که ایران از راهی که کره شمالی در آن قدم گذاشت، فاصله بگیرد. دیپلمات های غربی نباید در مذاکرات هفته جاری حافظه تاریخی خود را نادیده بگیرند.
دیپلماسی ایرانی